این وزیر ۱۱ سال و ۴۷ روز از وطن دور بود
۲۹ آذر ۱۳۷۰ پیکر شهید محمدجواد تندگویان، دومین وزیر نفت ایران پس از پیروزی انقلاب، وارد کشور شد. تندگویان ۲۴ خرداد ۱۳۲۹ در تهران متولد شد، اما هیچگاه زمان و مکان دقیق شهادتش مشخص نشد.
روزنامه جوان: ۲۹ آذر ۱۳۷۰ پیکر شهید محمدجواد تندگویان، دومین وزیر نفت ایران پس از پیروزی انقلاب، وارد کشور شد. تندگویان ۲۴ خرداد ۱۳۲۹ در تهران متولد شد، اما هیچگاه زمان و مکان دقیق شهادتش مشخص نشد.
او در نهم آبان ۱۳۵۹ (برخی منابع ۱۲ آبان ذکر کردهاند) قصد بازدید از پالایشگاه نفت آبادان را داشت که در مسیر ماهشهر - آبادان به اسارت دشمن درآمد. آبادان آن روزها در کشمکش سقوط و مقاومت قرار داشت و کسی به درستی نمیدانست سربازان دشمن تا چه مناطقی پیشروی کردهاند.
تهران - خانیآباد
۲۴ خرداد ۱۳۲۹ برای محله خانیآباد یک روز معمولی بود، اما برای خانواده تندگویان اینطور نبود. در این روز یک نفر به جمعیت این خانواده اضافه شد که نامش را محمدجواد گذاشتند. این بچه باهوش که سال ۵۴ در دانشگاه نفت آبادان پذیرفته شد، سرنوشت عجیبی داشت. او درست زمانی سکان وزارت نفت را در سوم مهر ۱۳۵۹ برعهده گرفت که چهار روز از شروع جنگ تحمیلی میگذشت. اوضاع وخیم بود. در نقشه نظامی عراق، خوزستان در اولویت قرار داشت. بخش اعظمی از قوای دشمن برای تصرف مناطق نفتخیر ایران دندان تیز کرده بودند. جای مجال نبود؛ تندگویان عازم خوزستان شد.
خوزستان - جاده ماهشهر
خرمشهر که در چهار آبان ۵۹ سقوط کرد، اوضاع آبادان وخیم شد. کسی به درستی نمیدانست حد خطوط خودی و دشمن دقیقاً کجاست. در شرایطی که برخی مناطق درگیری مرتباً دست به دست میشدند، تندگویان در حدود ۴۰ روز دوران وزارتش، چند سفر به تأسیسات نفتی جنوب داشت، اما در نهم آبان ۱۳۵۹ (مهندس یحیوی از همراهان تندگویان این روز را در خاطراتش ۱۲ آبان ذکر میکند) وقتی میخواست مجدداً به آبادان برود، نه او و نه مردمی که سعی میکردند بین آبادان و ماهشهر تردد کنند، خبر نداشتند که تعدادی از یگانهای دشمن از بهمنشیر عبور و منطقه را آلوده کردهاند.
سربازان عراقی خود را به جای ارتشیهای ایران جا میزدند و مردم از همه جا بیخبر را به رگبار میبستند. تندگویان و همراهانش در چند کیلومتری پل بهمنشیر اسیر شدند.
سالهای بیخبری
بعد از اسارت آقای وزیر، تا مدتها کسی از سرنوشت او خبر نداشت. یک بار گفتند سال ۱۳۶۱ در سلولش خودکشی کرده است. این مسئله برای کسی که زندانهای ساواک را هم تجربه کرده بود، قابل قبول نبود. بار دیگر در سال ۶۴ تحرکات دیپلماتیک برای مشخصشدن سرنوشت او بالا گرفت، این بار اعلام کردند تندگویان گفته اگر کسی با او ملاقات کند، خودش را میکشد! سال ۶۵ نماینده صلیب سرخ پذیرفت ریسک خودکشی تندگویان را به جان بخرد و با او ملاقات کند اما او تنها توانست خودش را به دیوارهای زندانی که عنوان میشد آقای وزیر آنجا نگهداری میشود، برساند. از آنجا به بعد اجازه ورود نداشت.
۳۱ الی ۳۷ ساله
از مرداد تا شهریور ۶۹ اسرا آزاد شدند اما خبری از تندگویان نبود. برخی از همراهانش که با او به اسارت درآمده بودند، گزارش کردند آقای مهندس در همان اولین دقایق اسارت، برای اینکه بعثیها مردم بیگناه را نکشند، خودش را معرفی کرده است، اما این همراهان نیز از ماههای بعدی اسارت آقای وزیر اطلاعی نداشتند. سال ۱۳۷۰ که بعثیها اعلام کردند تندگویان به شهادت رسیده است، پس از چند بار خلف وعده، نهایتاً محل دقیق دفن پیکرش را نشان دادند. تحقیقات روی بقایای پیکر نشان داد که متعلق به تندگویان است و هنگام شهادت حدوداً ۳۱ الی ۳۷ سال داشته است. اگر هنگام شهادت ۳۷ ساله هم بود، نهایتاً باید اواخر جنگ به شهادت رسیده باشد اما بعدها سعید صادقی از عکاسان معروف جنگ به تصاویری از او دست یافت که طبق گفتههای عکاسش (سید بطاط عراقی) نشان میداد که او تا حوالی سال ۱۳۷۰ زنده بوده است.
هیچگاه کسی ندانست آقای وزیر دقیقاً تا چه زمانی زنده بود. پیکر او در ۲۹ آذر ۱۳۷۰ وارد کشور شد. در آن روز کوچکترین دخترش که هشت ماه پس از شهادت بابا به دنیا آمده بود، ۱۰ سال و هفت ماه داشت. آقای وزیر ۱۱ سال و ۴۷ روز دور از وطن بود.
نظر کاربران
۸
باید دولت به خانواده این شهید بسیار رسیدگی کند راهش پر رهرو ویادش گرامی باد
روحشان شاد یادشان گرامی باد ... قلبم درد گرفت به خدا درود خداوندبرهمه ی شهدای راه حق
خدا رحمتش کند از مردان بی ادعا بودند
روحشان شاد و قرین رحمت حق باد