براي آشتي مردم با سينما چه ميتوان كرد؟
امین تارخ می گوید؛ بعد از انقلاب به نظر من در عرصه نمايش انقلابي رخ داد. بحث جالبي را در زمان سريال سربداران داشتيم كه در آن زمان چند تن از افرادي كه قبل از انقلاب فعاليت داشتند به ما ملحق شده بودند و حرفهاي جالبي را ميزدند.
امین تارخ بازیگر پیشکسوت سینما در ادامه میگوید؛ هكتارها درخت براي دكوراسيونها و مقدار زيادي سيمان و تيرآهن در امر سينما و سريالسازي هزينه ميشود و آماده ميشود. امروز حضور بازيگر مجرب در سينما و تلويزيون به يك مقوله جدي تبديل شده است به حكم اينكه تعداد زيادي از هنرمندان اهل روشنفكري و تفكر بودهاند با يك نگاه جامعه شناختي وارد عرصه شدند كم كم يك نگاه كلانتر شد كه اين شهرت و محبوبيت كه براي هنرمندان به وجود آمد باعث شد كه آنها در كارهاي اجتماعي و فعاليتهاي داوطلبانه بيشتر شركت و به اين امر بيشتر توجه ميكنند.
اين فعاليتها در زمان بعد از انقلاب رنگ و بوي تازهاي به خود گرفت كه شاهد بوديم ديدو بازديدهايي از جانبازان و معلولين يا بازديدهايي از محلهاي جنگزده در كشور صورت ميگرفت كه باعث ميشد يك سري اتفاقات طبيعي باعث توجه هنرمندان و صرف وقت و انجام فعاليتهاي داوطلبانه شود. و هنرمندان تسري قابل توجهي به عرصههاي اجتماعي پيدا كردند و مثالهاي ديگري در اين زمينه مانند نجات يك سري انسانهايي كه گرفتار مجازاتهايي شدند كه قابل بخشش هستند شركت كردند بهترين مثال آزادي زندانيان ديه در كشور است يا ورشكستگاني كه به دليل يك سري مشكلات شغلي كه برايشان بوجود آمده بودند اسير شده بودند كه با مشاركت هنرمندان به آزادي دست يافتند و اين اتفاقات بي شك باعث يك تطبيق بين هنرمند و مردم ميشود.
از رويي شما به اين قضيه بنگريد زيرا هنرمندان نزد مردم نفوذ بيشتري دارند و توصيف ناپذير است اين امر از رويي اين حركات از سوي هنرمندان باعث نگرش داوطلبانه براي مردم و شركت آنها در مراسمهاي خيريهاي ميشود. و در چند وقت اخير متاسفانه نگاه هنرمندان به مسائل فرهنگي جامعه منفك شده است كه اين ميراث را ميتوانم ربط دهم به اتفاقات اخيري كه رخ داده است مانند بسته شدن خانه سينما.
من چند روز پيش به يكي از شهرداريها دعوت شدم و در داخل اين ساختمان رفتم كه هرچه جلوتر ميرفتم فضاهاي جالب و هيجانانگيزي را مشاهده ميكردم. اين ساختمان چندين طبقه داشت و من به يكي يكي آنها سر زدم و سالن تئاتر فوقالعاده و فضاي جالبي را مشاهده كردم يك منظره فوق العاده كه در نوع خود بي نظير بود اما ايراداتي را وارد ميدانم. يكي از آنها اين موضوع است چرا ما در كشور وقتي به اندازه كافی سالن سينماي خوب نداريم چنین سالني با اين همه وسعت علم كردهايم كه دست كم ۳۰۰ ميليارد تومان خرج آن شده است. ميشد اين پول را در مسائل فرهنگي كه به جامعه مربوط ميشود يا كارهاي خيرخواهانه مصرف كرد كه بازدهي آن به مراتب بالاتر خواهد بود و تعيينكنندهتر باشد. من مخالف اين سالنها نيستم بلكه خيلي هم خوب است اما در مقايسه با نيازهاي اجتماعي ما ارجحتر نميتواند باشد. من از كلمه صلح ميخواهم استفاده كنم و مردم ما با سينما قهر هستند چرا؟
براي آشتي مردم با سينما چه كاري ميتوان كرد. مردم احساس ميشود كه با هنرمندان قهر هستند بهترين مثال حضور نيافتن مردم در سينماهاست ما بايد از معضلات كوچك شرو ع كنيم تا در مراحل بعد به آشتي ملي فكر كنيم.
ارسال نظر