چین و روسیه ناجی ایران در مذاکرات میشوند؟
دانیل برامبرگ، تحلیلگر مسائل بینالمللی با ارائه تحلیلی از فضای حاکم بر مذاکرات احیای برجام در وین و نسبت آن با مناسبات بینالمللی، معادلات منطقهای و تحولات داخلی ایران، تأکید کرده است: «موضوع راهبردی گستردهتر از متن مذاکرات جاری، این است که در بطن ماجرا، روسیه و چین دارای منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی در خاورمیانه هستند که ممکن است با شکست مذاکرات به خطر بیفتد. در واقع تلاشهای آنها [بهویژه چین]برای گسترش ردپای ژئواستراتژیک، تجاری و نظامی در خاورمیانه، مستلزم فشار مداوم برای کاهش تنشهای منطقهای است».
اکوایران: درحالیکه مذاکرات برای احیای توافق هستهای موسوم به برجام پس از پنج ماه توقف، بار دیگر در شهر وین از سرگرفته شده است، نسبت به آینده این گفتگوها چشمانداز روشنی وجود ندارد. به رغم موضع اولیه دیپلماتهای اروپایی نسبت به پیشنهادات ایران برای ادامه مذاکرات، علی باقریکنی، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده ایرانی میگوید «پیشرفتهایی در حال انجام است». هرچند سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده ادعا کرده که هنوز برای اظهارنظر در این زمینه زود است.
دانیل برامبرگ، تحلیلگر مسائل بینالمللی که مذاکرات هستهای ایران را به دقت دنبال میکند با انتشار یادداشتی با عنوان «خطرات بالا در مذاکرات هسته ای وین با ایران» در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیتکرفت مخاطرات عدم توافق را برای طرفین را یادآوری کرده است.
آگاهی از پیامدهای آتی نتایج مذاکرات
برامبرگ در این مطلب آورده است: مذاکرات غیرمستقیم میان آمریکا و ایران در وین درباره آینده برجام تاکنون پیشرفت چندانی نداشته است. زمانی که ابراهیم رئیسی در ژوئن ۲۰۲۱ به ریاستجمهوری برگزیده شد، مذاکرات نیمهتمام رها شد و ادامه گفتوگوها عملاً توسط یک دولت جدید محافظهکار که اعتقاد به کنار گذاشتن آنچه «راهبرد شکستخورده تیم قبلی در مذاکرات» توصیف کرده است، داشت، به حالت تعلیق درآمد.
رئیسی و همکارانش آگاهند که نتایج مذاکرات که دوباره از ۲۹ نوامبر (۸ آذر) از سر گرفته شده، روابط داخلی و خارجی ایران را در سالهای آینده شکل خواهد داد. مذاکرهکنندگان تهران باید پیامدهای گستردهتر سیاسی و استراتژیک هر حرکتی را که انجام میدهند، در بطن یک نقشه منطقهای و جهانی که خطوط آن هر روز در حال تغییر است، در نظر بگیرند.
ارزش حیاتی توافق برای همه طرفها
سیاست داخلی در تهران (و در واشنگتن) در نهایت میتواند مذاکرات وین را به هم بزند. اما رئیسی باید منافع حاصل از دستیابی به نوعی توافق معقول را نیز در نظر بگیرد -حتی اگر این کار هوادارنش را برنجاند -این مزایا نه تنها اقتصادی، بلکه ژئواستراتژیک نیز میتواند باشد.
روسیه و چین -که نفوذشان در منطقه برای ایران حیاتی است- با وجود آنکه از موضع سرسختانه ایران در آغاز مذاکرات تا حدی حمایت کردهاند، اما در نهایت خواهان رسیدن به توافق هستند.
رهبران اروپای غربی هم -علیرغم اظهار ناامیدی که از موضع ایران در مذاکرات اخیر- باید بدانند که شکست مذاکرات ایالات متحده و متحدانش را با انتخاب بین دو گزینه بد قرار میدهد: محدود کردن -و نه توقف- گسترش برنامه هستهای ایران و یا ریسک یک رویارویی نظامی بزرگ. در این شرایط رهبران اروپایی و مذاکرهکنندگانشان در وین انتظار دارند ایران از خود انعطاف نشان دهد.
دو راهی تهران
نویسنده مدعی است: تهران بر سر یک دوراهی قرار گرفته است؛ چگونه در حالی که به نظر نرسد از موضع خود مبنی بر پایان دادن به تقریباً همه تحریمها به عنوان پیش شرط مذاکرات کوتاه آمده، این سیگنال را به مسکو، پکن، پاریس، لندن و برلین بفرستد که به نحوی مصالحه خواهد کرد. اگر تهران تاکنون موفق به انجام این عمل دشوار نشده، به این دلیل است که ایالات متحده و دوستان اروپاییاش پیشنهاد جدید تیم ایرانی را رد کردهاند.
مسکو -و شاید حتی پکن- احتمالا تمایل دارند که به طور ضمنی از این موضع حمایت کنند. با این حال، هر دوی آنها میخواهند این کار را به روشی انجام دهند که چارچوب روابطشان با تهران حفظ شود.
در یک بازی پرمخاطره که ممکن است تا مرز جنگ پیش برود و با دردسرهای مختلف حضور بازیکنان متعدد شکل میگیرد، بیش از این نمیتوان ریسک کرد.
ساعت فنآورانه در حال گذشتن است
رابرت مالی، نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران، در یک نشست خبری در ماه اکتبر در وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد که از مقطعی به بعد، برجام عملا کارایی نخواهد شد، زیرا ایران شاهد پیشرفتهایی خواهد بود که قابل بازگشت نیستند. او توضیح داد که این مقطع نه بر اساس «ساعت زمانسنج» بلکه از طریق یک «ساعت فنآورانه» سنجش تکنولوژیکی ارزیابی می شود. ارزیابی مالی -که ترکیبی از عملگرایی و خوشبینی محتاطانه را به هم آمیخته- مرز باریک بین تاکتیک و استراتژی ایران را روشن میکند.
در سطح تاکتیکی، ایران ظرفیتهای فنی برنامه غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داده است. و اقدامات مرتبط دیگری نیز انجام داده که همه آنها در واشنگتن و دیگر پایتخت های غربی به عنوان تلاشی عمدی برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای دادن امتیاز تلقی شده است. احتمالاً اگر مشوقهای قانعکنندهای -از جمله لغو تحریمها- داده شود، ایران میتواند این اقدامات را معکوس کند.
اما تلاشهای تاکتیکی تهران میتواند موجب حرکت به سوی افزایش ظرفیت غنیسازی شود. این تغییر به این دلیل محتمل است که هر مرحله در فرآیند غنیسازی زمان لازم برای دستیابی به سطوح غنیسازی بالاتر را کوتاه میکند - یعنی انتقال از اورانیوم ۱۵ درصد به ۳۰ درصد زمان بسیار بیشتری نسبت به حرکت از ۶۰ درصد (سطح فعلی غنیسازی تهران) به ۹۰ درصد میبرد. بنابراین، ساعت «فنآورانه» که مالی بدان اشاره کرد، یک ساعت ژئواستراتژیک است که به نیمه شب نزدیکتر میشود. دولت بایدن به این مسئله آگاه است. در واقع، از ماه اوت گذشته، به نظر میرسید که مالی با هشدار به ایران مبنی بر اینکه در صورت شکست مذاکرات، «گزینههای دیگری» در اختیار دارد، در حال تندتر شدن نسبت به گذشته است.
چنین تهدیدهای ضمنی تقریباً همیشه به سختتر شدن موضع ایران کمک کرده است، و این تنها به این دلیل نیست که مقامات ایران تصور میکنند که حفظ موضع مقاومت برای اهداف داخلی حیاتی است، بلکه به این دلیل هم است که تردید دارند دولت بایدن خود را در مخمصه یک درگیری نظامی قرار دهند.
بر اساس گزارشها، مواجهه کاخ سفید با اسرائیل پیش از شروع مجدد مذاکرات، هراس رهبران اسرائیل را شدت بخشید که در نهایت دولت بایدن آمادگی ندارد تا تهدیدی جدی با استفاده از قدرت نظامی علیه ایران را به کار بندد.
حتی یک تحلیلگر امنیتی کهنهکار در اسرائیل ضمن با ابراز تاسف از احتیاط واشنگتن، پیشنهاد کرده که اسرائیل باید راسا امور را به دست گیرد. اما بعید است که چنین پیامهایی در تهران تاثیری داشته باشد جز اینکه در موضعش راسختر شود.
موضع اولیه یا ختم کلام تهران؟
در واقع، در هفته منتهی به از سرگیری مذاکرات، مذاکرهکننده ارشد ایران، علی باقری کنی، معاون وزیر امور خارجه، موضع بسیار سختی را مطرح کرد و تاکید کرد که «ما چیزی به نام مذاکرات هستهای نداریم»، بلکه «مذاکراتی برای لغو تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی خواهیم داشت».
روزنامه رسمی دولت با تأکید بر این موضع، در مقالهای با عنوان «عملیات شکست تحریمها» پنج پیششرط را برای مذاکرات بیان کرد: ۱) تمرکز صرف بر رفع تحریمها؛ ۲) اینکه واشنگتن خسارات مالی متحمل شده به تهران پس از خروج کاخ سفید در دوره ترامپ از برجام را «جبران» کند؛ ۳) همه تحریمها (از جمله ۱۵۰۰ تحریم اعمال شده توسط دولت ترامپ) برداشته شود؛ ۴) ایجاد مکانیزمی برای راستیآزمایی لغو تحریمها؛ و ۵) اینکه واشنگتن تضمین دهد که دولت در آینده نیز به توافق متعهد خواهد بود.
باقریکنی برای دریافت تضمینهای بیشتر برای بازدارندگی در مقابل خروج احتمالی دوبار واشنگتن از توافق، اصرار داشت که دولتهای اروپایی بدون توجه به موضع ایالات متحده، قول تجارت با ایران را بدهند. این مواضع در دو سندی که تیم مذاکره کننده ایران در ابتدای مذاکرات وین ارائه کرده بود، بیان شد.
در تلاش برای جلب حمایت مسکو و پکن؛ توپ در زمین کیست؟
به طور قابل پیشبینی، قبل و بعد از شروع مذاکرات، مقامات کاخ سفید گفتند که این مواضع شایسته آغاز گفتوگوها نیست. بنابراین، وزارت امور خارجه آمریکا در ۴ دسامبر ادعا کرد که«نه فقط اروپاییها، بلکه روسها و چینیها هم از این پیشنهادات شگفتزده شدهاند». آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هم پس از دیدار با سرگئی لاوروف، همتای روسیاش تاکید کرده که روسیه هم با دیدگاه اساسی ما در این مورد توافق دارد.
باید دید اینکه آیا محاسبات کاخ سفید درست است یا نه. آنچه مسلم است اینست که بیشتر اقدامات دیپلماتیک حول محور رقابت واشنگتن و تهران برای جلب حمایت مسکو و چین خواهد بود.
این رقابت با تلاشهای ایران برای تحت فشار قرار دادن و یا وادار کردن رهبران اروپایی برای پذیرش موضع خود، و یا دستکم برای ترغیب مذاکرهکنندگان اروپایی به ارائه نوعی پیشنهادات میانه، همراه خواهد بود. با این حال، این واقعیت که هم مقامات آمریکایی و هم ایران اکنون ادعا میکنند که توپ در زمین طرف مقابل است، نشان میدهد که این بازی مذاکره ممکن است پایدار نباشد.
بازی دیپلماتیک ایران
یکی از چالشهای متداول در این نوع از مذاکرات، دشواری هر طرف در سنجش ارزشی است که طرف مقابل برای یک توافق قائل است، و یا اینکه برای رسیدن به آن توافق واقعا چقدر حاضرند هزینه کنند.همانطور که یکی از تحلیلگران خاطرنشان می کند، بدون دانستن اینکه آیا طرف مقابل واقعا به نقطهای رسیده که امتیاز بدهد و یا صرفا لاف میزند، یک یا هر دو طرف میتوانند با درک نادرستی از انگیزههای طرف مقابل، در ارزش یک توافق تردید کنند. چنین وضعیتی میتواند به سرعت به شکست مذاکرات منجر شود.
به نظر میرسد که این مشکل بهویژه اکنون تا حدی آشکار شده ، زیرا هم برای دوستان و هم برای رقبای ایران مشخص نیست که مقامات ایران در مورد آن چه میخواهند بدست آورند و میزانی که حاضرند برایش هزینه کنند، توافق دارند. باقری کنی در مقایسه با محمدجواد ظریف، مطمئناً فردی تندرو است. اما او از خانوادهای قدرتمند از سیاستمداران و روحانیون محافظهکار کهنهکار میآید که مواضعشان در مورد مسائل اقتصادی و سیاست خارجی همیشه با تندروها همگام نبوده است -به ویژه کسانی که طرفدار کنار گذاشتن هر گونه مذاکرات هسته ای به نفع یک سیاست خارجی و اقتصادی «شرقگرا» در قبال روسیه و به ویژه چین هستند. در واقع، به نظر میرسد این پیشنهاد که ایران میتواند از مزایایی که ممکن است از لغو تحریمها به دست میآید چشمپوشی کند، شاید مورد علاقه باقری کنی، و حسین امیرعبداللهیان و حتی ابراهیم رئیسی نباشد.
به هر حال، ایران ممکن است تا کنون با حفظ فروش نفت به چندین کشور، از جمله چین، هزینه های تحریم ها را کاهش داده باشد. اما با توجه به مشکلات مداوم اقتصادی و کمبود آب در سراسر کشور که اخیراً اعتراضهایی را در اصفهان به دنبال داشته، رئیسی نمیتواند با تکیه بر رویکرد صرفا شرقگرا -رویکردی که به عقیده بسیاری از کارشناسان نمیتواند جایگزین تجارت با کشورهای غربی شود- نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی داخلی را مهار کند.
به عبارت دیگر، برای محافظه کاران عملگرا، هدف از ارتباط با چین و روسیه افزایش اهرم مذاکره ایران با هدف پایان دادن به تحریم ها است. وظیفه آنها این است که حتی در شرایطی که دولت رئیسی تلاش می کند تا به مسکو، پکن و دولت های غربی نشان دهد که آماده سازش است، در جبهه داخلی نشان دهند که آنها به اندازه محافظه کاران تندرو ذیل جبهه مقاومت و سرسخت در برابر قدرت های غربی هستند.
مقامات ایرانی در تلاش برای پیمودن این خط ظریف، تاکید کردهاند که خواستههای اساسی ایران را قربانی نخواهند کرد، اما تهران نیز متعهد است که «تا زمانی که لازم باشد» در مذاکرات وین باقی بماند.
آیا روسیه و چین به رئیسی کمک خواهند کرد تا از تنگنا بیرون بیاید؟
گزارشی پس از سومین روز مذاکرات وین حاکی از آن است که مذاکره کنندگان ایرانی با خواندن بیانیه رابرت مالی توسط یک مقام اروپایی خشمگین شدند. یک دیپلمات ایرانی ظاهراً هشدار داد: «ما را تهدید نکنید». مطمئناً این که مذاکره کنندگان اروپایی عملاً از موضع آمریکا به گونه آشکار استفاده کنند، مقامات ایرانی را عصبانی کرده است. به هر حال، تهران مذاکره مستقیم با آمریکایی ها را رد کرده است، زیرا نمی خواهد از رویکرد دولت قبلی ایران الگوبرداری کند. تهران همچنین امیدوار است که مذاکرهکنندگان اروپایی را وادار کند که برخی از خواستههایش را بهجای حمایت کامل از موضع آمریکا در نظر بگیرند. اما در پایان هفته اول مذاکرات، مذاکرهکنندگان اروپایی تاکید کردند که ایران «تقریباً تمام توافقهای دشواری را که در دورههای مذاکرات سخت ایجاد شده بود، زیر پا گذاشت». این ارزیابی با اصرار بر غیرقابل قبول بودن پیشنهادهای اولیه تهران، نشان داد که ایران دست خود را بیش از حد بازی کرده است.
البته مقامات ایرانی هرگونه اقدام نادرست را رد کرده اند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، در دیدار ۶ دسامبر با فیصل المقداد وزیر امور خارجه سوریه در تهران تاکید کرد: ادعای برخی از طرف های غربی مبنی بر اینکه ایران خواسته های حداکثری داشته، بی اساس است. اما [به ادعای نویسنده] اینکه این سخنان درست در همان روزی اظهار شده که باقری کنی برای رایزنی با مقامات روسی به مسکو سفر کرد، گویای تنگنایی است که تهران در آن قرار دارد. در واقع، مقامات روسی اعلام کردند که نگرانی های خود را در مورد موضع تهران به مقامات ایرانی اعلام کرده اند. اگر مقامات ایرانی مطالباتی را مطرح کنند که بقیه مذاکره کنندگان وین را علیه تهران متحد کند و دوستان ایران را بی اثر جلوه دهد، نه مسکو و نه پکن نمی توانند تأثیر زیادی داشته باشند.
برامبرگ در ادامه مدعی شده است: اما موضوع راهبردی گستردهتر این است که روسیه و چین دارای منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی در خاورمیانه هستند که ممکن است با شکست مذاکرات به خطر بیفتد. شکست مذاکرات ممکن است باعث شود محافظهکاران تندرو دست بالا را پیدا کنند و در نتیجه در را به روی درگیری نظامی گستردهتر میان ایران و آمریکا باز کند.
به نظر می رسد پکن و تهران روی توانایی ایران برای گسترش صادرات نفت خود به چین نه تنها از میادین موجود بلکه از دیگر میدان های کمتر توسعه یافته در اروند و دورود حساب باز کرده اند. شرکت های روسی مانند لوک اویل نیز به دنبال معاملات سودآوری برای توسعه میادین نفتی ایران در منصوری هستند که ذخایر نفتی آن حدود ۳.۳ میلیارد بشکه برآورد میشود.
این روابط تجاری بخشی از واقعیت منطقهای گستردهتر است: مسکو و پکن میخواهند روابط خود را با مجموعهای از بازیگران مختلف از جمله اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس حفظ کنند. دبی به دنبال تبدیل شدن به یک بندر حیاتی در پروژه جاده ابریشم دریایی چین است و برای تامین این هدف با بورس اوراق بهادار شانگهای توافق نامه ای منعقد کرده است. علاوه بر این، گزارش شده است که چین ساخت یک تأسیسات نظامی را در بندر خلیفه امارات آغاز کرده است. با این حال، پس از آن که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، تصاویر ماهواره ای به مقامات امارات متحده عربی را نشان داد که فعالیت های چین را فاش می کرد، پروژه متوقف شد.
تلاشهای روسیه و بهویژه چین برای گسترش ردپای ژئواستراتژیک، تجاری و نظامی در خاورمیانه مستلزم فشار مداوم برای کاهش تنشهای منطقهای است، حتی اگر آنها به دنبال حفظ روابط خود با تهران هستند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در ادامه این مسیر، و قبل از شروع مذاکرات وین، از دولت بایدن خواست که «ابتدا برای اصلاح سیاستهای خود گامهایی بردارد» و بدین ترتیب پکن را به حمایت کامل از خواستههای تهران متمایل کرد. وزیر امور خارجه ایران نیز به نوبه خود تاکید کرد که تهران به مذاکرات و افزایش هماهنگی با چین برای پیشرفت در مذاکرات متعهد است. در همان زمان، گزارشها حاکی از آن است که مذاکرهکنندگان چینی با مقامات ایرانی دیدار کردند تا آنها موضع خود را منعطف تر کنند، و بنابراین، به نظر میرسد، نشانهای از آمادگی تهران برای مذاکره واقعی وجود دارد. پکن نمیخواهد برجام دچار مرگ دائمی شود.
تطبیق با نظم منطقه ای و جهانی در حال تغییر
هنوز خیلی زود است که نتیجه بگیریم چین آماده است تا فشار بیشتری بر تهران وارد کند. رویدادهای اخیر دلالت بر تغییرات در نظم جهانی دارد که اهرم دیپلماتیک مسکو و پکن را افزایش داده است.
علیرغم نگرانی های ایالات متحده در مورد اقدامات روسیه در اوکراین و قدرت رو به رشد نظامی و اقتصادی چین، این تغییرات باعث شده است تا دولت بایدن از روسیه و چین برای استفاده از نفوذ خود در تهران برای انعطاف در مواضعش انتظار داشته باشد.
رئیسی هم احتمالا در نهایت از چنین کمکی استقبال میکند؛ زیرا شکست مذاکرات ممکن است باعث دردسرهای زیادی در داخل شود. او ممکن است در مورد دستیابی به یک توافق مردد باشد، اما سناریوهای جایگزین می تواند بدتر باشد.
ارسال نظر