ماجرای قمار خانههای زیرزمینی تهران
«میگوید قمار صد شبش عزاست یک شبش عروسی. در قمار، بردی وجود ندارد. ته قمار بدبختی است... همان موقع او را با دستان بسته به سمت بازداشتگاه میبرند.»پنج سالی است که وارد دنیای قمار و قماربازی شده است؛ از وقتی زنش مهریهاش را اجرا گذاشت و طلاق گرفت.
روزنامه شهروند: «میگوید قمار صد شبش عزاست یک شبش عروسی. در قمار، بردی وجود ندارد. ته قمار بدبختی است... همان موقع او را با دستان بسته به سمت بازداشتگاه میبرند.»پنج سالی است که وارد دنیای قمار و قماربازی شده است؛ از وقتی زنش مهریهاش را اجرا گذاشت و طلاق گرفت.
از همان موقع مهرهها، کارتها و تاسها سرنوشتش را تعیین کردند. با پرتاب تاسها و جابهجایی کارتها، معامله شروع میشد. معامله دوسر باخت. هر شرکتکنندهای که تاس بیشتری بیارد یا کارت بیشتری رو کند، میبرد. مبالغ از ۱۰ هزار تومان شروع میشد تا به ماشین هم میرسید.
قمار کردم ماشین بردم
محمود یکی از ۸۷۲ متهم دستگیرشده پنجاهویکمین طرح «رعد» است. یکی از همان مجرمانی که صبح چهارشنبه در حیاط پلیس آگاهی ردیفبهردیف ایستاده. او هم در ٤٨ساعت گذشته به همراه دیگر سارقان، مالخران و زورگیران بازداشت شده است. از او یک خودرو سرقتی کشف کردهاند. «خودرو را در یکی از همین قمارها بردم. نمیدانستم سرقتی است وقتی پلیس وارد خانهام شد شوکه شدم.» محمود، کارمند بانک بوده است اما زمانی که به دلیل عدم پرداخت مهریه ۱۰۰ میلیونی زنش به زندان افتاده، کارش را از دست داده و از همان زمان وارد دنیای قمار شده است: «از سال ۹۵ وقتی بیکار شدم به قمار پناه آوردم. هر جا که پاتوق باشد، میروم. شرق، غرب، شمال و جنوب تهران فرقی ندارد. رفتن به پاتوقها هم هزینه دارد برای هر ۱۵ دقیقه زمانی که این پاتوقها در اجاره قماربازان قرار میگیرد ۱۰ هزار تومان باید پرداخت شود.»
اعتیاد ندارم
این مرد که در صبح سرد ۱۷ آذرماه در کنار دیگر سارقان و دزدان پایتخت ایستاده، چرت میزند. چشمانش برای چند ثانیه بسته میشود ولی با صدای هیاهوی متهمانی که در حیاط به صف ایستادهاند چشمانش را بهسختی باز میکند و به کندی پاسخ میدهد. میگوید اعتیاد ندارد و بیخوابی او را به این روز انداخته است. «از وقتی دستگیر شدم نخوابیدم. خواب به چشمانم نیامد. پنج سال است که آواره شدم. زنم رفت و کارم را از دست دادم. قمار کردم تا مهریه را جور کنم اما نشد. به زندان افتادم. قمار مرا خانهخراب کرد. سرنوشتم در گرو تاس و مهرهها بود. هیچوقت سرقت نکردم اما این ماشین سرقتی را به پای من نوشتند.»
مراحل بازی
محمود از دیگر همدستانش چیزی نمیگوید اما درباره مراحل بازی خوب میداند. «بازی یا جمعی است یا تکنفره که شاخبهشاخ میگویند. در بازی جمعی یک لیدر تاس، مهره یا کارتها را میاندازد و دیگران پشت دستش بازی میکنند. در واقع روی کارتها و مهرههای لیدر شرطبندی میکنند. هر چه رقم کارتها، مهرهها و تاسها بیشتر باشد برد با گروه میشود. در بازی تکشاخ هم دو نفر روبهروی هم مینشینند و برای هر پرتاب مهره و تاس یا کارت پولی شرطبندی میکنند برد با آن کس است که بیشترین عدد تاس را نشان دهد.»
او میگوید قمار صد شبش عزاست یک شبش عروسی. در قمار، بردی وجود ندارد. ته قمار بدبختی است. همان موقع محمود را با دستان بسته به سمت بازداشتگاه میبرند.
ارسال نظر