تهرانیها بیشتر از دیگران هزینه مسکن میدهند
در شرایطی که براساس تازهترین گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در پایتخت با کاهشی ۰.۲ درصدی در مهر به ۳۱ میلیون و ۶۳۱ هزار تومان رسیده، خطر افزایش جمعیت در فقر مطلق مسکن در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ همچنان بالا و نگرانکننده است.
روزنامه اعتماد نوشت: در شرایطی که براساس تازهترین گزارش بانک مرکزی، متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در پایتخت با کاهشی ۰.۲ درصدی در مهر به ۳۱ میلیون و ۶۳۱ هزار تومان رسیده، خطر افزایش جمعیت در فقر مطلق مسکن در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ همچنان بالا و نگرانکننده است.
افراد ساکن استان تهران بیشتر از سایر استانها مجبورند برای مسکن هزینه کنند. در مقابل افراد ساکن در سیستان و بلوچستان و گیلان در فقر شدید مسکن به سر میبرند؛ بدین معنا که علاوه بر اینکه هزینههای بیشتری برای مسکن میپردازند، در خانههایی سکونت دارند که امکانات رفاهی ناقصی دارد یا از مصالح بادوامی ساخته نشده است.
افزایش شاخص هزینه مسکن در سبد هزینهای خانوارها در کنار ۲.۵ برابر بودن طول دوره انتظار در ایران نسبت به متوسط جهانی برای خانهدار شدن، نشان از فشار بالای هزینه مسکن بر خانوارهای کشور است که این فشارها هر ساله با افزایش قدرت خرید افراد همچنین تضعیف ارزش پول ملی بیشتر میشود.
جمعیت عدم برخوردار از مسکن مقرون به صرفه در ایران دو برابر متوسط جهانی این شاخص است. یعنی افرادی که بیش از ۳۰ درصد درآمد خود را به مسکن اختصاص میدهند بیشتر از متوسط آن در جهان گزارش شده که بسیار نگرانکننده است. به خصوص آنکه متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در ایران از اسفند ۹۸ (که مورد مطالعه این وزارتخانه بوده) تا مهر سال جاری ۱۱۰ درصد افزایش داشته است. این جهش میتواند شمار جمعیتی که از مسکن مقرون به صرفه برخوردار نیستند، افزایش دهد.
نرخ بد مسکنی در فقرا دو برابر غیرفقرا
بد مسکنی براساس تعریف وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد به حداقل یکی از موارد دسترسی به آب، سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی و مسکن بادوام و امنیت تصدی دسترسی ندارند و دچار محرومیت هستند. وزارت تعاون بر این باور است که نرخ بد مسکنی در فقرا دو برابر غیرفقرا است. البته که از نظر این وزارتخانه فقرا به افرادی گفته میشود که زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. این وزارتخانه مدعی شده که به طور کلی «فقر مسکن در ایران دارای طیف گستردهای است شامل عدم توانایی تامین مالی مسکن و همچنین سکونت افراد در خانههای نامناسب از لحاظ قدمت، نوع سازه و دسترسی به امکانات شهری است.» نرخ بد مسکنی در استانهای محروم یا با تورم بالا نیز بیشتر است.
زنان سرپرستی که مسکن ندارند
۳۴ درصد مردان سرپرست خانوار و ۵۳ درصد زنان سرپرست خانوار از مسکن مقرون به صرفه برخوردار نیستند و بیش از ۳۰ درصد درآمد خود را برای مسکن کنار میگذارند. «حداقل ۶۰درصد زنان سرپرست خانوار در ایران در گروه سنی بالای ۵۰ سال قرار میگیرند. میانگین سنی زنان سرپرست خانوار تغییر کرده و به ۵۵ سال رسیده است.» این میانگین سنی نشان میدهد که عمده زنان سرپرست خانوار عملا از سن کار کردن خارج شدهاند که این امر نه تنها بر تامین هزینههای یومیه که بر تعداد سالهای خانهدار شدن آنها نیز تاثیرگذار خواهد بود.
خانههایی که با مصالح بیدوام ساخته شدهاند
در هرمزگان، سیستان و بلوچستان و گیلان به ترتیب ۶۳.۲، ۴۴.۹ و ۴۴.۵ درصد جمعیت در خانههایی زندگی میکنند که عملا دوام چندانی ندارد. این در حالی است که میانگین کشوری برای افرادی که در چنین خانههایی زندگی میکنند، ۱۵.۳ درصد گزارش شده بود. جمعیت ۱۵ استان بالاتر از میانگین کشوری است و اگر قرار باشد طرحی برای بهبود مسکن اجرایی شود بهتر است در آن استانها باشد تا افراد بیشتری به مسکن با مصالح بادوامتر دسترسی داشته باشند.
ارسال نظر