چند نکته دربارهی حکم دامادِ جوان که نپایید
علیرضا زاکانی حکم انتصاب داماد جوان خود به سمت «مشاور و دستیار ویژه در حوزۀ هوشمندسازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری» را به استناد مصوبۀ شمارۀ ۲۴۸۶ شورای شهر تهران (مدیریت تعارض منافع) لغو نکرده بلکه یادآور شده چون «این انتصاب به دلیل نسبت فامیلی، موجب شکلگیری ابهام و گلایه در برخی دلسوزانِ انقلاب و دلخوریِ مردم عزیزتر از جانم شد و میخواهم برای مردم نوکری کنم» حکم را ملغی میکنم.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «از آنجا که پس از انتصاب دامادم آگاهی یافتم که با مادۀ ۱۰ مصوبۀ "مدیریت تعارض منافع در شهرداری تهران" که بهکارگیری بستگان مدیران شهرداری تهران را طی دورۀ مسؤولیت، ممنوع ساخته حکم انتصاب او را لغو میکنم و امیدوارم مشمول ماده ۱۵ قرار نگیرم که رعایت نکردن این مصوبه را در حکم تخلف اداری محسوب میکند.»
نقل قول بالا البته خیالی و تنها در حد آرزوست هر چند در برخی از ممالک همچون کشورهای اسکاندیناوی به واقعیت پیوسته است.
واقعی نیست چون آقای علیرضا زاکانی، با این توضیح، حکم انتصاب داماد جوان خود - حسین حیدری- به سمت «مشاور و دستیار ویژه شهردار در حوزه هوش مندسازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری» را لغو یا به مصوبۀ شمارۀ ۲۴۸۶ شورای شهر تهران استناد نکرده بلکه یادآور شده چون «این انتصاب به دلیل نسبت فامیلی، موجب شکلگیری ابهام و گلایه در برخی دلسوزان انقلاب و دلخوری مردم عزیزتر از جانم شد و میخواهم برای مردم نوکری کنم و شهر با رأی و نظر مردم اداره شود و با احترام به نظر این ولینعمتان انقلاب حکم صادره برای آقای حیدری را ملغی میکنم.»
شهردار کنونی تهران برای اقدام خود چند توجیه آورده است:
اول این که اهمیت هوشمندسازی کامل مدیریت شهری چنان است که مسؤولیت این حوزه را از ابتدا شخصاً به عهده گرفته و یکپارچهسازی و دسترسی به دادهها و اطلاعات حساس محرمانه نیازمند ایجاد تمرکز مسؤولیت در فردی متخصص و کاملا مورد اعتماد و دارای فهم مشترک در کنار او بوده است.
به عبارت دیگر چون شخصا بر عهده گرفته به فردی بسیار نزدیک هم سپرده است. با این حساب چون معاونت مالی هم خیلی مهم است لابد آن را هم باید به یکی دیگر از بستگان و نزدیکان میسپردند!
توجیه دوم سابقۀ سپردن برخی مناصب حساس و نظارتی به نزدیکترین بستگان مسؤولان طراز اول در ادوار گذشته است در حالی که این مسؤولیت حساستر است.
اشارۀ او احتمالا به سابقۀ انتصاب برادران رییسان جمهوری پیشین به عنوان رییس دفتر یا مسؤول بازرسی است. بله، هر 4 رییس جمهوری قبلی ایران - آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی- از برادران خود در مسؤولیت دفتر یا ریاست بازرسی بهره میبرده اند تا چشم و گوش آنها باشند.
نکتۀ قابل توجه اما این است که برادر هاشمی رفسنجانی قبل از آن سالها رییس سازمان صدا وسیما بود و برادر خاتمی از مدیران شناخته شدۀ سازمان صنایع ملی ایران. برادر احمدینژاد نیز با سابقۀ فعالیت در نهادهای نظامی و امنیتی و برادر روحانی هم با پیشینۀ استانداری و سفارت شناخته میشدند.
به عبارت دیگر کارمند و حقوق بگیر و در استخدام دولت بودند و از جایی به جای دیگر (نهاد ریاست جمهوری) منتقل میشدند. ضمن این که وجه ریاست دفتر یا بازرسی در کار آنان عیان و روشن بود حال آن که در حکم مهندسِ جوان آمده بود: «دستیار ویژۀ شهردار در حوزۀ هوشمند سازی، فناوریهای نوین و نوآوری شهری» و این که این عبارت طولانی به معنی بازرسی است تفسیر خود آقای زاکانی است نه واقعیت ماجرا! چرا که در بازرسی کشف تخلف یا رسیدگی به شکایت نهفته اما اینجا پای شرکتها باز و قرارداد بسته میشود.
توجیه سوم هم این است که اگر حکمی صادر کرده به خاطر «رسمیت بخشیدن و رعایت شفافیت» بوده و گرنه «برای پرهیز از مضرات احتمالی به دفتر خود دستور داده بوده هیچگونه اثر استخدامی، مالی و حق امضا بر آن مترتب نباشد».
به بیان دیگر قرار بوده به رایگان در دفتر شهردار تهران رفت و آمد داشته باشند. اما آیا اگر شهرداران پیشین چنین میکردند خود آقای زاکانی در مناظرهها و سایت خبری و نطقهای خود نمیگفت فلانی چرا به شهرداری رفت و آمد دارد؟ آن هم جایی که یک تغییر کاربری ساده و تغییر مصوبۀ کمیسیون مادۀ 5 شهرداری تهران میلیاردها تومان منفعت دربردارد؟
تنها به یک مورد اشاره میکنم تا ببینیم تغییر کاربری چه میکند. پلاک ثبتی 70.942 در دوران شهرداری آقای کرباسچی فضای سبز اعلام و قرار شد به پارک سید جمالالدین اسدآبادی در یوسف آباد اضافه شود.
باغ مجاور هم که گویا در اختیار ستاد اجرایی فرمان امام بود همین طور. کمیسیون مادۀ 5 شهرداری تهران نیز تصویب کرد و به همینخاطر یکی از بزرگترین مؤسسات گل و گیاه ایران که برنامۀ آموزش گل و گیاه تلویزیون در سال های 73 و 74 در آن ضبط می شد و در فیلم «دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند هم لوکیشن فیلم است به تملک شهرداری تهران درآمد. قرار بود باغ پرندگان یا بنیاد مولانا هم در آن احداث شود. در دورۀ آقای قالیباف اما کاربری آن به برج تغییر یافت و اکنون دو برج در شمال یوسف آباد برکشیده است!
بحث تخلف نیست و چه بسا مصوبه را با تبصره های قانونی تغییر داده باشند. یا توجیه کنند با پول آن جای دیگر درخت می کاریم یا کاشتیم. بحث تغییر کاربری است که یک موسسه پرورش گل و گیاه را به پارک و بعد به برج تبدیل میکند! بزرگراه درست می کنند که از حجم ترافیک بکاهند بعد کنار بزرگراه برج می سازند و ماشین به آن می ریزند و چشمانداز رشته کوه البرز را از شهروندان می گیرند.
منظور این است که هر گونه رفت و آمد بستگان به جاهایی مثل شهرداری و دادگستری و بانک مرکزی میتواند زمینۀ اتهام و ابهام را فراهم کند و به همین خاطر مدیران ارشد باید بستگان را دور نگاه دارند نه این که نزدیک کنند مگر آن که شخص، جدای آن هویت خود را هم داشته باشد.
آقای زاکانی در واکنش به اعتراض ها گفته بود غیر قانونی نیست چون «هیچ رابطه استخدامی با شهرداری و دریافتی از آن نخواهد داشت و صرفا از تجربه و دانش علمی ایشان در حوزه هوشمندسازی تهران استفاده خواهم کرد. این امر غیرقانونی نبوده و این حکم صرفا برای اشراف ونظارت دقیق بنده از طریق ایشان در این پروژه مهم صادر شده است» و در دستور لغو هم باز آن را غیر قانونی نمیداند و تنها برای رفع ابهام و گلایه و دلخوری و چون :«میخواهم برای مردم نوکری کنم و شهر با رأی و نظر مردم اداره شود، حکم صادره را لغو میکنم».
به این بهانه چند نکته قابل یادآوری است:
اول: اگر نسبت خانوادگی آقای حیدری در فضای مجازی فاش نشده بود بعید بود به سرعت چنین نتیجهای حاصل شود. از این رو به اقای زاکانی پیشنهاد میکنم به جای آن که درصدد انتصاب نزدیکان برای بازرسی و دیدهبانی باشد روزنامۀ همشهری را از فرم روزنامۀ شهرداری خارج و به روزنامۀ شهروندان تبدیل کند. برای این منظور میتوان امتیاز آن را به شورای شهر منتقل و مدیر را از درون مجموعه انتخاب کرد. در این صورت شهروندان و روزنامهنگاران دیدهبانی و مراقبت می کنند بی آن که الزاما داماد شهردار باشند.
دوم: انتظار میرفت شورای شهر تهران موضع صریحتری اتخاذ کند ولی با توجیه دخالت نکردن در انتصابات طفره رفتند و رییس شورا هم در اولین موضع به مصوبه تعارض منافع اشاره نکرد. هر چند احتمال دارد لغو حکم با فشار غیر علنی آنان باشد اما اتفاقا در این فقره به موضع صریح و علنی نیاز بود.
سوم: بزرگ ترین تعارض انتصاب داماد جوان این بود که مأموریت او فسادستیزی اعلام شد حال آن که یکی از زمینههای فساد، تعارض منافع است و مخالفتها به خاطر شرکت تابعۀ داماد آقای زاکانی و این نگرانی بود که کل پروژهها به آن محول شود و طبیعی است که درآمد آن به مراتب بیشتر از حقوق ماهانه و استخدام است و خیلی ها حاضرند ریالی از شهرداری حقوق نگیرند و قرارداد امضا کنند و کدام پیمانکار شهرداری، در استخدام آن است؟
[یک بار آقای حسین شریعتمداری در کیهان نوشت در یک زمینه میتوان از آمریکا یاد گرفت و آن هم اقدام جیمی کارتر پس از انتخاب به ریاست جمهوری بود که مزارع بادام زمینی خود را فروخت تا در تصمیمات تعرفهای دولت او منافع شخصی دخالت نداشته باشد. معیار مبارزه با فساد نداشتن تعارض منافع است و داعیۀ فساد ستیزی با تعارض منافع به کوسۀ ریشپهن میماند! تشبیه آخر البته از ماست و آقای شریعتمداری به همان مثال کارتر بسنده کرده بود].
اهتمام شهردار جدید به مقابله با فساد ستودنی است و انصاف این است که گفته شود در کارنامۀ سیاسی آقای زاکانی مبارزه و افشای فساد پررنگ است و مشهورترین نمونه هم افشای معتمد رییس اسبق قوۀ قضاییه و برخی موضعگیریهای دیگر است که او را از چهرههای دیگر جناح متبوع متمایز میسازد اما عزم جدی در مقابله با فساد در گرو انتصاب نزدیکان و بستگان نیست. شفافیت با امکان رقابت و استقبال از انعکاس نظرات و فعالیت نهادهای نظارتی خارج از کنترل شهردار فراهم میآید و در واقع شورای شهر باید نظارت کند تا خود شهردار هم زیر نظر باشد.
نکتۀ پایانی هم این که با نگاه مثبت به انتصاب نزدیکان و بستگان نیز باز به نظر می رسد دغدغۀ غالب آقای زاکانی نه «مدیریت» که «کنترل» است. حال آن که وظیفۀ شهردار در وهلۀ اول مدیریت است. این مشکل خاص او هم نیست و دغدغۀ اصول گرایان بیش از مدیریت، کنترل است و از این رو اینقدر به سانسور، مجوز، صیانت از فضای مجازی، انحصار صدا وسیما، گزینش و مانند اینها علاقه دارند و این سخن زنده یاد شجریان که «به جای این که اداره کنند، کنترل میکنند» برایشان گران افتاد.
مدیریت، اصول خود را دارد و پایهگذار مدیریت مدرن در جهان «توماس وودرو ویلسون» -(1924- 1825)- در آمریکاست که سیاست را از مدیریت جدا کرد و نشان داد مدیریت یک دانش است و سیاست، علمی دیگر. او البته بعدتر خود رییس جمهوری آمریکا شد (بیست و هشتمین) اما در عرصۀ سیاستورزی هم آن دو را به هم نیامیخت.
مشکل اصلی شهرداری تهران، بدهیهای انباشته و هزینه های جاری خارج از توان این سازمان است که برای جبران رو به شهر فروشی آوردهاند.
تصمیم به واگذاری همشهری تا روزنامه باشد نه بولتن تبلیغاتی شهرداری، کاهش هزینههای پرسنلی و مرخص کردن نیروهای تحمیلی یا به کارگیری آنان در بخش های خدماتی، فارغ شدن از وظایفی که نهادهای دیگر هم قادر به انجام آنها هستند و موارد متعدد دیگر به تصمیم و مشارکت و استفاده از اهل فن نیاز دارد که در خود شهرداری هم یافت میشوند و لازم نیست همه داماد و پسرخالۀ آدم باشند.
*یک توصیه هم به داماد جوان: اگر به صورت طبیعی در یکی از بهترین دانشگاه های ایران تهران پذیرفته و فارغالتحصیل شده، لابد صاحب مهارت و هوش ویژهای است که میخواسته یک سازمان بزرگ را هوشمند کند مثل هزاران جوان دیگر در بخش خصوصی کار کند و گرد آقای زاکانی نچرخد. این جور برای هر دو بهتر است و میتوانند در مناظرههای انتخابات 1404 به آن ببالند.
نظر کاربران
همشون رانت خوار و ...
پاسخ ها
مخصوصا اصلاحات
داداش بخور بخوره
زاکانی نباشید!
19:02
حالا ميبينيم شما اصولگراها چى كار ميكنيد البته به نظرم اصلاح طلب و اصولگرا جفتشون يه هدف دارند
ای کاش مسعولین با دنیا آشتی کنند حتی برای مصاحبه یک جوان بیکار پیدا نشود چه باسواد وچه بی سواد باحقوق استاندارد بین اللملی
بعد به روحانی میگفت که گفته صبح جمعه اطلاع یافتم شماهم بعدا متوجه شدید شما هسته ای خواندید از د ذرات باخبرید چطور اینجا که تخلف کردید بعدا متوجه شدید خوب قانون را دور میزنید
برترین ها تمومش کن دیگه بسه! جان هر کی دوست داری!
مرگ بر تمام دروغگوها
جوانان شکایت خودشان را برای آخرت نگاه داشتند مسعولین باعث شدند نه ازدواج بکنیم نه زن بچه داشته باشیم ونه شغلی درآمدی و...
پاسخ ها
تو جوونى پير شديم نسلمون منقرض شد فقط آقازاده ها موندند كه هرگزم نسلشون از بين نميره خدايا شكرت
آقای زاکانی کدام رأی وقتی اعضای شورای شهر با زیر۲۰۰٫۳۰۰هزار رأی انتخاب میشن در این صورت شما شهردار همونا هستین بقیه شمارو قبول ندارن
پاسخ ها
نجفی اصلاح طلب که تیر مینداخت با چقدر رای امده بود
مردم به ریس جمهور های قبلی چیز نمی گفت تن شما حرف در آوردید الان خودت انجام میدهید
سفره ای پهن شده ودوستان واشنایان دارن میخورن،گیرندین اذیت میشن
اصل قضیه رزومه سازی برای داماد جان در جهت رسیدن به مناصب بالاتر از جمله نمایندگی مجلس و وزارت و ... بوده، وگرنه کسی که برای تحصیل همسرش در سوئیس ماهی ۱۵۰ میلیون هزینه میکند و حتی در این کشور فرزند خود را به دنیا می آورد احتیاجی به حقوق ناچیز به زعم خودشان ندارد.
حالا که گندش در آمده. برو خجالت بکش حقه باز.
طفلی میخاسته ازبیکاری نجاتش بده شایدم میخاسته بهش انگیزه پیشرفت بده حالامجبوره واسش کافی نت بزنه..
پاسخ ها
کافینت را خوب اومدی
دمت گرم
داماد است دیگر بلاخره
خخخخخخ
مرگ خوبه ولی برای همسایه
زاکانی عزیزمانوکری شمارانمی خواهیم،،،، تازه شروع بکارنکرده بودید، دامادتان رابعنوان نوکراستخدام کردید
صاحبان انقلاب
حیله ممنوع،، اگر انتصاب دامادتان رسانی نمی شد،،، داییتان راهم می اوردید
این است مملکت ما که جند خط یک آدم که فقط اهل حرف و شعار است برای یک آدم بیکار و بی خاصیت هفته ها وقت مردم و دولت را میگیرید.
لعنت به جمهوری اسلامی تمام آروزهامون نابود کرد با این تورم و بی کاری
ای منافق اگر هجوم نارضایتی مردم نبود هیچگاه لغو نمی کرده
پوششی سهــــــم خواه خخخخخخ
منم دو تا پسر دارم فوق لیسانس باخودم بنایی میکنند بدشانس این دوتا نه بابا پارتی داره نه پدرزن کاره البته ۱۵ کنکور هم شده روزها آجر میندازه
مملکت که صاحب نداره توهم ...
بخاطر این چیزاس که میخواهین فضای مجازی رو محدود کنین دیگه که مردم در بی خبری باشن و هرچی خودشون دوس دلرن انجام بدن
خدا هدایتتون کنه ان شاءالله واگر نشدید یعنی نخواستید که بشید امیدوارم که از ریشه نداشتتون خشکتون کنه.
درود بر ابر مرد شجاع زاکانی .
ما به آقای ریسی رای دادیم ولی زاکانی نمیشناختیم کاش آقای ریسی آدم های درست که به درد ملت خدمتگزار مردم باشند انتخاب کنن زاکانی نباید ریس شهردار می شد که مثل کرباسچی میلیاد ها تو خارج سرمایه گزاری کنه با فک وفامیلای خودش
باید خودزاکانی هم استعفا بده یا اینکه مرجعی باشه اینا بازم ازاین کثیف کاریها نکنند یعنی اگه افشاگری نمیشد داماد شون غیرقانونی به کارش ادامه میداد چه بسا پست مهمتری هم میگرفت
حالا فکر کزدین حکم رولغو کرده تموم شد نه اینطوری نیست مطمئن باشین جای بهتری براش پیدا میکنه
باسفارش میره یه جای دیگه باپست بالاتر صداش هم در نمیاد مگه خودش تخصص داشته شهر دارشده راننده تاکسی البته رانندگان افراد باشرفی هستند دستشان تو جیب مردم نیست