۱۱۳۴۷۹۰
۸ نظر
۵۰۱۳
۸ نظر
۵۰۱۳
پ

زندگی به سبک هاشمی رفسنجانی

دیدار با چهره‌های سیاسی در فضایی خارج از مناسبات رسمی، جذابیت خودش را دارد. اینکه مردم زندگی عادی آدم‌هایی را ببینند که فقط شایعاتی درباره‌شان شنیده‌اند یا تنها در فضای خشک سیاست و در مقابل دوربین‌هایی به نمایش گذاشته شده‌اند که قرار بوده در آن دوربین‌ها از وقایع صرفا سیاسی صحبت کنند یا به تحلیل آینده‌ای پیچیده در خاورمیانه بپردازند.

شرق: دیدار با چهره‌های سیاسی در فضایی خارج از مناسبات رسمی، جذابیت خودش را دارد. اینکه مردم زندگی عادی آدم‌هایی را ببینند که فقط شایعاتی درباره‌شان شنیده‌اند یا تنها در فضای خشک سیاست و در مقابل دوربین‌هایی به نمایش گذاشته شده‌اند که قرار بوده در آن دوربین‌ها از وقایع صرفا سیاسی صحبت کنند یا به تحلیل آینده‌ای پیچیده در خاورمیانه بپردازند.

فائزه هاشمی، در تمام این سال‌ها تلاش کرده است تا وامدار پدرش نباشد، هرچند زندگی در کنار اکبر هاشمی‌رفسنجانی و فرزند او بودن را مهم‌ترین افتخار زندگی‌اش می‌داند، اما تلاش می‌کند گرایش‌های سیاسی‌اش به نام خودش تمام شود، حتی اگر این گرایش‌ها تمام خانواده را تحت‌الشعاع خودش قرار دهد.

زندگی به سبک هاشمی رفسنجانی

صبح یک روز جمعه، در اولین روزهای تابستان میهمان خانه فائزه هاشمی شدیم تا در فضایی دورتر از سیاست از زندگی شخصی‌اش بگوییم و بدانیم. او مانند خواهران و برادران و مادرش پس از مرگ پدر از جماران به کوچه‌ای در بالاترین نقطه از خیابان پاسداران مهاجرت کرده است. کوچه‌ای که بیشتر اقوام هاشمی‌رفسنجانی در آن ساکن هستند و خواهران و برادران اطراف مادر را گرفته‌اند.

فائزه هاشمی تلاش می‌کند خودش باشد، نحوه پوشش و حتی چادر سرکردنش شبیه به کسی نیست. در گفتن نظراتش صریح‌اللهجه است. شاید بشود گفت او مصلحت‌اندیش نیست. در روز ملاقات ما با فائزه، جامعه از ردصلاحیت گسترده کاندیداهای انتخاباتی بهت‌زده بود، بااین‌حال فائزه هاشمی می‌گفت اصلا شوکه نشده و انتظار چنین حرکتی را از مدت‌ها پیش می‌کشیده.

هرچند تلاش شد که این گفت‌وگو فارغ از سیاست باشد، اما سیاست از زندگی خانواده هاشمی جدا نیست. او درباره حواشی خانواده گفت. از شایعه جدایی از همسرش تا داشتن اتوبان‌هایی در کانادا. از فرزندانش که از فضای سیاست گریزان شده‌اند و زندگی خودش که خواسته و ناخواسته به سیاست گره خورده. از گرانی گفت و از ژن‌های خوب. در بین کار ناهار درست کرد، برنج دم کرد و به مادرش در طبقه پایین سر زد.

اجازه داد در خانه‌اش سرک بکشیم و درباره ثروت انبوهی که به آنها نسبت داده می‌شود سؤال کنیم. فائزه هرچه در ذهنش گشت نقطه بزرگی برای اشتباهاتش پیدا نکرد، احساساتی نمی‌شد. همان اول ماجرا به فیلم‌بردار و ما گفت که حاضر نیست در خانه‌اش تور بگذارد و درباره وسایلش توضیح دهد.

همان‌طور که هندوانه‌ها را در ظرف می‌چید گفت: از این اداها خوشم نمیاد. خودتون از هرچی می‌خواین فیلم بگیرید. اما تو اتاقم نرید چون به‌هم‌ریخته است. او تلاش کرد چیزی را از دوربین پنهان نکند. سعی کرد در خانه‌اش شبیه چارچوب‌های دوربین مصاحبه‌ها نباشد.

هندوانه و بخشی از میوه‌ها را از خانه مادرش آورد و همان اول ماجرا گفت تدارک برای تنها دو نفر دیده و برای همین مجبور است برای آوردن میوه بیشتر به خانه مادرش برود. این هم دلیلش قطعا صرفه‌جویی نبود، اما نشان می‌داد که از چیزی که هست فرار نمی‌کند. زندگی‌اش چیز پنهانی ندارد. وقتی به شوخی گفتیم چرا در خانه‌ات یخچال سایدبای‌ساید نداری؟‌ خندید و گفت: حالا درش رو باز کنید می‌فهمید که چقدر هم هیچی نخریدم با اینکه مهمون داشتم.

‌خط قرمزهایش مشخص است و می‌گوید دوست ندارد نازک‌نارنجی باشد. از آقازاده‌بودن بدش نمی‌آید و می‌گوید زمانی آقازاده‌بودن افتخار بود و من هم به آن افتخار می‌کنم اما حالا معنای آقازاده‌بودن تغییر کرده، شاید برای همین باشد که چندان مردم از معنای آقازاده خوششان نمی‌آید. فائزه از موسیقی‌های مورد علاقه‌اش می‌گوید. دوست ندارد روشنفکر به نظر بیاید. بدون خجالت‌های مرسوم می‌گوید با صدای شجریان ارتباط برقرار نکرده و چندان طرفدار موسیقی سنتی نیست. در ماشینش بیشتر موسیقی پاپ گوش می‌دهد. او در این روزها اولویت‌هایش کاملا مشخص است و زنان در صدر برنامه‌هایش قرار دارند.

‌اینها بخشی از روایت میهمانی در خانه زنی است که در پایان هفته برای مادرش ناهار پلو متبک پخته بود و بوی غذایش در ساختمان پیچیده بود. درباره کارهایش و رفتارهایش اظهار پشیمانی نکرد، از دعوای رسانه‌ای با برادر ارشدش محسن دلخور نبود. هیچ‌جای این گفت‌وگوی تصویری منقلب نشد، جز لحظات آخری که درباره پدر حرف می‌زد. آنجا برای اولین بار فائزه گریه کرد.

همان وقت‌ که لباس‌های پدرش را که یادگار نگه داشته بود نشانمان می‌داد و درباره دغدغه‌های پدرش صحبت می‌کرد، دیگر گریه امانش نداد. همان وقتی که پرسیدم پدر را بغل می‌کردید و فائزه گفت نه من و نه پدرم زیاد اهل این واکنش‌ها نبودیم، می‌شد منقلب‌شدنش را حس کرد، هرچند به قول خودش اهل هق‌هق‌کردن نیست، اما چشم‌های خیس و لب‌های لرزانش نشان می‌داد هنوز مرگ اکبر هاشمی‌رفسنجانی را باور نکرده است.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سیدمجتبی طباطبایی

    خدارحمت کند آیت الله هاشمی رفسنجانی را.
    تاریخ وآینده گان قدر خدمات وزحمات این مرد بزرگ را خواهند فهمید.

    پاسخ ها

    • موسوی زاده

      بله بخصوص خدمت در زمینه کنترل جمعیت

    • سهند

      بله‌حق‌باشماست مرفه‌نشینان.

  • لاکپشت آبی

    شما گفتین مردم هم باور کردن

  • حمید امانی

    مخصوصا ساخت سدها آیندگان می‌فهمند

  • احسان

    نور به قبرش بباره
    بله تاریخ اثبات میکنه که چه مرد بزرگی بود.

  • بدون نام

    خدا رحمت کنه اقای هاشمی را.مرد بزرگی بود.

  • بدون نام

    خدا رحمتش کند و بخانواده اش صبر بدهد نداشتن پدر خیلی سخته خودمم پدر ندارم. روح همه درگذشتگان شاد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج