کره شمالی بدون «کیم جونگ اون»
از هر منظری هم که به تحولات، اهداف و بحرانهای کره شمالی بنگریم، در مقطع حساس فعلیِ این کشور، شخصِ "کیم جونگ اون" مصادف با کلیتِ کره شمالی است و بعید است این کشور بتواند در شرایط کنونی بدون وجود رهبرِ خود، همچنان پابرجا و زنده بماند.
فرارو: از هر منظری هم که به تحولات، اهداف و بحرانهای کره شمالی بنگریم، در مقطع حساس فعلیِ این کشور، شخصِ "کیم جونگ اون" مصادف با کلیتِ کره شمالی است و بعید است این کشور بتواند در شرایط کنونی بدون وجود رهبرِ خود، همچنان پابرجا و زنده بماند.
نشریه "دیپلمات" در گزارشی به روند تحولات جاری و بحرانهای اقتصادی و سیاسی کره شمالی پرداخته (مخصوصا مساله قحطی و کمبود مواد غذایی در آن) و در عین حال به بررسی این موضوع پرداخته که اگر "کیم جونگ اون" رهبر کره شمالی از قدرت کنار رود و خواهرش "کیم یو جونگ"، رهبری این کشور را به دست گیرد، آیا کشورِ کره شمالی امکان بقا دارد یا خیر؟
نشریه دیپلمات در این رابطه مینیوسد: «حضور عمومی "کیم جونگ اون" در تاریخ پنجم ژوئن سال جاری میلادی، بحثهای و مناظرات بین المللی گستردهای را مخصوصا به دلیل کاهش وزنِ قابل توجه او برانگیخت. با توجه به برخی مشکلات سلامتی که کیم جونگ اون با آنها دست و پنجه نرم میکند، یک سوال اصلی در این رابطه مطرح میشود که وی حقیقتا تا چه زمان قادر خواهد بود تا کره شمالی را رهبری کند؟ این سوال خود موجب شده تا فرضیههای مختلفی در مورد این مساله ارائه شوند که چه بر سر کره شمالی خواهد آمد اگر کیمجونگ اون قادر به رهبری کشورش نباشد؟
اگر کیم جونگ اون همین امروز از سمت خود کنار رود، چه نوع رژیمی جایگزین وی خواهد شد؟ در شرایط فعلی و بر اساس ساختار خاص نظام سیاسی کره شمالی، تنها فردی که پس از کیم جونگ اون میتواند جایگزین وی شود، خواهر جوان ترِ او یعنی "کیم یو جونگ" است. در این نقطه این سوال مطرح میشود که آیا در مقطع حساس کنونی برای کره شمالی که این کشور در مسائل بین المللی و داخلی خود (مخصوصا در مساله قحطی و بحران غذایی گسترده در این کشور) با چالشهای فراوانی رو به رو است، کیم یو جونگ میتواند رهبرِ خوبی برای کشورش باشد؟ ایا اساسا وی از پسِ این نقش بر میآید؟
اگر کیم جونگ اون به طرز ناگهانی قدرت را ترک کند، ما شاهد بی ثباتی و هرج و مرج در کره شمالی خواهیم بود. کیم یو جونگ رهبر جدید این کشور مجبور است با ائتلاف اندکی از حمایتهای سیاسی، قدرت را به دست گیرد و در عین حال برای بالا بردن میزان مشروعیت حضور خود در قدرت، راهی جز بالا بردن سطح رفاه و معیشت مردم کره شمالی ندارد. با این همه، تحقق این مساله چندان در دسترس به نظر نمیرسد مخصوصا با توجه به بحرانهای اقتصادی قابل توجهی که اکنون کره شمالی با آنها رو به رو است.
در این راستا، اگر کیم جونگ اون واقعا میخواهد تا نظام سیاسی کره شمالی حتی بدون وی و حضورش در قدرت نیز همچنان ادامه یابد، راهی جز این نمیماند که اصلاحات قابل توجهی را بر فضای اقتصادی و ایدئولوژی رادیکال و افراطی کشورش اجرایی کند.
کیم یو جونگ، خواهر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی و رهبر آتی این کشور
بدون تردید کیم یو جونگ قادر نخواهد بود تا به همان شیوهای که برادرش قدرت را به دست گرفته، وارد عرصه قدرت شود. در قالب نظام سیاسی فعلی کره شمالی، یک رهبر کره شمالی باید از نوادگان مستقیم سلسله کیم باشد (که البته کیم یو جونگ هست)، از قدرت کافی جهت ایجاد اقتدار مطلق در کره شمالی برخوردار باشد (که معلوم نیست آیا کیم یو جونگ بتواند این کار را بکند یا خیر) و به طور خاص ایدئولوژی حاکم در سلسله کیم در کره شمالی یعنی "ایدئولوژی جوچه" را نیز بتواند در این کشور اجرایی کند (در مورد این مساله نیز تردیدهای فراوانی وجود دارد).
کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در دوره حضور خود در قدرت، تا جای ممکن توانسته ارتش این کشور را مخصوصا بواسطه دستیابی آن به تسلیحات اتمی، در راستای اهداف و منافع شخصی خود تقویت کند و در عین حال، وی با در پیش گرفتن برخی سیاستهای اقتصادی نیز تا حدی موجب بهبود استانداردهای زندگی مردم این کشور شد (وی در این زمینه حتی برخی سیاستهای اقتصاد بازاری را که کره شمالی با آنها مخالف است، در پیش گرفت).
با این همه، کیم یو جونگ نمیتوان سیاستها و رویههای برادرش را در پیش گیرد، زیرا از تاثیر این سیاستها به دلیل استفاده برادرش از آن ها، تا حد زیادی کاسته شده است و او باید راه جدیدی را در پیش گیرد. جدای از این ها، بکارگیری این راه حلهای موقتی جهت مخاطب قرار دادن بحرانهای عمیق کره شمالی، عملا تا حد زیادی مشروعیت و جایگاه نظام سیاسی کره شمالی را نیز با چالش رو به رو کرده است.
از زمان بنیانگذاری نظام کره شمالی به رهبری "کیم ایل سونگ"، رهبران کره شمالی تا حد زیادی مشروعیت خود را مدیون اجرای ایدئولوژی خاص این کشور یعنی "ایدئولوژی جوچه" بوده اند. این ایدئولوژی، ترویج کننده یک سیاست خارجی تخاصمی بر پایه نبرد طبقاتی در عرصه بین المللی است. با این حال بعید است که سیاستها و رویههای سخت گیرانه کیم ایل سونگ قادر باشد تا همچنان ادامه یابد و در گذر دهه ها، بدون تغییر همچنان در جای خود باقی بماند.
شرایط خاص سیاسی و اقتصادی کره شمالی موجب شده تا کیم یو جونگ به عنوان رهبر بالقوه آتی کره شمالی، نتواند همان سیاستهای کیم ایل سونگ را در دستور کار قرار دهد و بدون تردید وی باید راهی جدید را سرلوحه خود قرار دهد. بدون استقرار یک نظامِ نهاد محور از حکمروایی در کره شمالی که بقای این کشور را تضمین کند، بدون تردید عدم حمایت عمومی از نظام سیاسی کره شمالی، تا حد زیادی پایههای حکومت این کشور را لرزان خواهد کرد.
نباید فراموش کرد که به غیر از مورادی که گفته شد، کیم یو جونگ قادر نخواهد بود تا منابع مشروعیت جایگزینی را نیز معرفی کند. به عنوان مثال اگر وی بخواهد سیاستهای باز اقتصادی را ترویج کند، عملا پا روی ایدئولوژی نظام کره شمالی گذاشته است. امری که میتواند تبعات ویران کنندهای را برای پیونگ یانگ به همراه داشته باشد.
کره شمالی در شرایط کنونی از وضعیت اقتصادی مساعدی برخوردار نیست و به طور کامل قادر نیست تا مایحتاج صنعتی و همچنین نیازهای ضروری مردم خود را از خارج وارد کند. امری که بدون تردید جدای از تاثیرات سیاسی و اجتماعی، بر عملکرد اقتصادی این کشور نیز اثرگذار خواهد بود و موجب خواهد شد تا سال به سال، وضعیت اقتصادی این کشور بیش از گذشته رو به وخامت حرکت کند.
بدون ترددی تا زمانیکه که نظام کره شمالی قادر نباشد تا به صورت آزادانه اقدام به تجارت کند و تحریمهای بینالمللی علیه آن لغو نشوند، کیم یو جونگ نیز قادر نخواهد بود تا وضعیت اقتصادی این کشور را بهبود بخشد و منافع اقتصادی مردم کشورش را تامین کند.
از این منظر، یک سناریو اصلی در مورد آینده کره شمالی این خواهد بود که اگر کیم یو یونگ، حکومت را به دست گیرد، وی وارث حکومتی خواهد بود که از نظر اقتصادی وضعیت خوبی ندارد و در عین حال با چالشهای سیاسی و اجتماعی فراوانی نیز رو به رو خواهد بود. از سویی نباید فراموش کرد که اصلاحات اقتصادی در کره شمالی نیز در سایه رویههای خصومت آمیز این کشور مخصوصا در عرصه سیاست خارجی، از قابلیت اجرایی لازم برخوردار نیستند. سیاستهایی که خود موجدِ وضع تحریمهای گسترده علیه پیونگ یانگ شده اند.
در این چهارچب، تنها راه برای کیم یو جونگ در پیش گرفتن سیاستِ وحشت و ارعاب در کره شمالی است. همان سیاستی که برادر وی نیز آن را در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ در پیش گرفت و در جریان آن ۱۳۰۰ نفر را اعدام کرد و بیش از ۲۶۰۰ تن دیگر از مردم کره شمالی را نیز به دلیل تهدید آنها علیه حاکمیت خود، تصفیه کرد. با این همه باید توجه داشت که این رویهها نیز قدیمی شده اند و کیم یو جونگ صرفا با اتکا به آنها قادر نخواهد بود تا حضور خود در قدرت را تداوم بخشد.
در این میان تنها راهی که میماند این است که کره شمالی تسلیحات هستهای خود را تسلیم کند و در ازای آن از منافع اقتصادی بهرهمند شود. بسیاری از ناظران معتقدند که تنها با تکیه بر پیشرفت اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی در کره شمالی و مدرنیزه شدن اقتصادی این کشور است که نظام کره شمالی میتواند به ادامه حیات خود امیدوار باشد.
در این راستا، ناظران معتقدند که کره شمالی میتواند رویهها و سیاستهای اقتصادی جدیدی در پیش گیرد و در عین حال، از حمایتهای مالی و بین المللی نیز برخوردار شود و در نهایت بتواند جمعیت ۲۵ میلیون نفری خود را از رفاه برخوردار کرده و در عین حال، مشروعیت و تداوم حضور خود در قدرت را نیز تامین کند. امری که البته تاکنون چشم اندازی از عملیاتی شدنِ آن، وجود ندارد و عملا آینده کره شمالی را در ابهام قرارداده است».
ارسال نظر