درخواست بخشش مردی که شریکش را کشت
مرد جوانی که به خاطر اختلاف حساب و نپرداختن سود پول شریکش دست به قتل زده است، از اولیایدم درخواست بخشش کرد.
شرق: مرد جوانی که به خاطر اختلاف حساب و نپرداختن سود پول شریکش دست به قتل زده است، از اولیایدم درخواست بخشش کرد.
به گزارش خبرنگار ما، تیر سال گذشته خانواده مردی به نام حامد به پلیس خبر دادند این مرد گم شده است. آنها گفتند حامد صاحب یک شرکت بزرگ پخش بود و برای چیدن میوه به کن رفته بود. پدر حامد به مأموران گفت: موبایل پسرم خاموش است و میترسم بلایی سرش آمده باشد.
تلاش برای افشای راز ناپدیدشدن مرد تاجر آغاز شده بود که پدر او به مأموران گفت: پسرم مدتی بود با شریکش به نام سروش اختلاف داشت و میخواست طلب میلیونیاش را از سروش پس بگیرد؛ اما سروش پول پسرم را نمیداد. من به او مشکوک هستم. آخرین بار هم آنها قرار بود برای تفریح به سولقان بروند.
با اطلاعاتی که مرد سالخورده به پلیس داده بود، سروش درحالیکه آثار سوختگی روی دستانش نمایان بود ردیابی و بازداشت شد؛ اما ادعا کرد از ناپدیدشدن شریکش اطلاعی ندارد و دستانش به خاطر انفجار گاز پیکنیکی دچار سوختگی شده است. دو روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس جسد حامد را در حاشیه روستایی در حوالی کن پیدا کرد.
شواهد نشان میداد این مرد با ضربههای چاقو از پا درآمده است. جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد. وقتی پلیس خودروی سوخته قربانی را در حاشیه اسلامشهر پیدا کرد، سروش بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و پرده از جنایت برداشت و به قتل حامد اعتراف کرد.
سروش گفت: من و حامد سال ۸۳ با هم آشنا شدیم. ما با هم شریک بودیم و کار میکردیم. قرار بود او یک میلیارد تومان به من بدهد تا با هم شراکت کنیم. ابتدا ۴۰۰ میلیون تومان داد اما بعد پشیمان شد و از من خواست که پولش را پس بدهم. من پول او را داده بودم اما او سود پولش را هم میخواست. چون بهتازگی خانه خریده بودم نمیتوانستم بدهیام را بدهم. تمام دارایی من خودروی سانتافهام بود که میخواستم آن را بفروشم و وام خانهام را تسویه کنم.
متهم ادامه داد: روز حادثه حامد برای گرفتن طلبش با من قرار گذاشت، با اینکه در لفافه به او گفتم چک همراه ندارم اما متوجه نشد و سر قرار آمد. نزدیکی کن سوار ماشین شدم و با او صحبت کردم. وقتی حامد فهمید که من چک نیاوردهام عصبانی شد و با چاقو من را زد. من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم.
وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکسهای سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند. این متهم در ادامه گفت: من ماشین شریکم را به حوالی اسلامشهر بودم و آتش زدم؛ اما دستانم دچار سوختگی شد. من بعد از قتل با همسرم تماس گرفتم و به دروغ گفتم با موتور تصادف کردهام و بعد از تصادف چند مرد ناشناس به من و حامد حمله کردند، حامد را کشتند و جسدش را با خود بردند.
همسرم که از شنیدن این حرف ترسیده بود اصرار کرد به اداره پلیس برویم اما من قبول نکردم تا اینکه خودروی مقتول را به اسلامشهر بردم و آتش زدم. به دنبال اعترافهای سروش و بازسازی صحنه جرم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. این در حالی بود که اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کرده بودند. قرار بود سروش در دادگاه محاکمه شود اما شب قبل از محاکمه وی در زندان با خوردن قرص به استقبال مرگ رفت.
این متهم که به بهداری زندان منتقل شده بود معجزهآسا زنده ماند؛ اما جلسه دادگاه به خاطر غیبت وی به آینده موکول شد. سروش بعد از بهبودی نسبی بالاخره پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه وکیل اولیایدم به دفاع پرداخت و گفت: اولیایدم در دادگاه حاضر نشدهاند و من از طرف آنها تقاضای قصاص دارم.
سپس متهم روبهروی قضات ایستاد و جرمش را گردن گرفت. وی گفت: وقتی دوستم از شراکت منصرف شد، پولی را که به من داده بود، به او برگرداندم و فقط ۲۰ میلیون تومان از آن باقی مانده بود. اما او اصرار داشت سود پولش را هم بگیرد. اصرار کرد با هم قرار بگذاریم و دراینباره با هم حرف بزنیم. وقتی سوار ماشین او شدم و فهمید چک را همراه نیاوردهام عصبانی شد و با کارد میوهخوری که در ماشین داشت به من حمله کرد که دستهایم زخمی شد. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم و وقتی حامد را کشتم و جسدش را آتش زدم، انگار خودم نبودم. اصلا در حالت عادی نبودم.
متهم در دادگاه به تشریح جزئیات تلخ زندگیاش پرداخت و گفت: من حالا سرپرست سه فرزند هستم و از وکیل اولیایدم تقاضا دارم به خاطر فرزندانم از قصاص من گذشت کنند. در این هنگام قاضی پرونده گفت تنها نام یکی از فرزندان در شناسنامهات درج شده. چطور مدعی هستی پدر سه فرزند هستی؟ که متهم پاسخ داد: سالها پیش خواهرم درحالیکه دو فرزند کوچک داشت جان سپرد و من که در آن سالها مجرد بودم، از فرزندان او نگهداری کردم. من بعد از چند سال ازدواج کردم و خودم هم صاحب یک فرزند شدم.
در آن سالها از فرزندان خواهرم مانند فرزند خودم نگهداری میکردم و با سختی زیاد زندگی خوبی برایشان فراهم کردم. حالا که در زندان هستم همسرم از آنها نگهداری میکند. من با تلاش زیاد توانستم زندگی خوبی برای آنها بسازم؛ اما پرخاشگری قربانی باعث شد دست به چنین کاری بزنم.
متهم به قتل در ادامه گفت: باور کنید من نقشهای برای قتل نداشتم و حتی چاقویی همراه نبرده بودم. قربانی خودش کارد میوهخوری را بیرون آورد و به من حمله کرد. این متهم درباره اینکه چرا هنگام قتل دستکش در دست داشت، توضیح داد: من به خاطر کرونا از ماسک و دستکش استفاده کرده بودم و نقشهای برای ازبینبردن اثر انگشتم هنگام قتل نداشتم. من واقعا از کاری که کردهام پشیمان هستم و طلب بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
ارسال نظر