در راهروهاي دادگاه خانواده
مرد سوار بر اسب سفيد، متاهل از آب درآمد!
زن جوان آنقدر از دنياي اطرافش فاصله گرفته بود كه با برخوردي آرام تمامي وسايلش بر روي زمين ريخت، همانند فرزندي كه پدر و مادر خود را گم كرده باشد با چشمانش به دنبال كسي ميگشت، شايد او افسوس روزهايي را دارد كه به راحتي اعتماد كرده است.
زن صحبتهاي خود را در محضر قاضي دادگاه اينگونه شروع كرد: در يك خانواده پرجمعيت و شلوغ متولد شدم و به همين دليل پدر و مادرم هيچ وقت متوجه نشدند كه من چگونه درس خواندم. در سال ۸۶ زماني كه با شوهرم آشنا شدم فكر كردم اين فرد همان كسي است كه قرار بود با اسب سفيد به سراغ من بيايد.
وي ادامه داد: همان سال ۸۶ در حضور بزرگان خانواده به عقد يكديگر درآمديم، همسرم خود را داراي تحصيلات عاليه و مجرد معرفي كرد و من هم به سادگي تمام گفتههايش را باور كردم.
اين زن جوان افزود: البته من هيچگاه مدارك تحصيلي او را با چشم خود نديدم اما زماني كه به عقد يكديگر درآمديم، شناسنامهاش سفيد بود و نام زن ديگري در آن نوشته نشده بود در حالي كه همسرم در سال ۸۰ با شخص ديگري ازدواج كرده بود.
زن در حالي كه سعي ميكرد جلوي اشكهاي خود را بگيرد، گفت: همسرم تا پايه سوم راهنمايي درس خوانده است، در صورتي كه او اين ادعا را داشت كه تحصيلاتش كارشناسي ارشد است، او يك فرد دروغگو است. من با صداقت زندگيام را با او شروع كردم در حالي كه وي به راحتي مرا فريب داده است.
مرد همچنان لبخند بر لب در ادامه عنوان كرد: من تمام حرفهاي همسرم را قبول دارم. من براي به دست آوردن او مجبور شدم دروغ بگويم زيرا در غير اين صورت او مرا به همسري خود قبول نميكرد.
مرد يادآور شد: اكنون همسرم خواهان جدايي است در حالي كه من به او قول دادم همسر اولم را طلاق دهم اما او باز هم به ادامه زندگي رضايت نميدهد.
زن در پاسخ به شوهرش اظهار كرد: من هرگز نميتوانم با شخصي كه به راحتي ميتواند به زن و فرزندانش پشت كند، به زندگي ادامه دهم و خواهان طلاق و تمامي حق و حقوق خود كه ۳۰۰ سكه بهار آزادي است، هستم.
به گزارش ايسنا، قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات طرفين، حكم طلاق را صادر كرد و مرد را محكوم به پرداخت ۳۰۰ سكه بهار آزادي كرد.
منبع: ایسنا
ارسال نظر