آخرین کتابی که نامزدها خواندهاند
زمانی که این یادداشت به زیور طبع آراسته شود، مناظره سوم برای اقناع مخاطبین توسط هفت نامزد که سودای پاستور دارند؛ در بعدازظهر برگزار میشود؛ و مشخص نیست با اعتراض این هفت نفر؛ آیا به همان شکل و سیاق نامطلوب اجرا خواهد شد یا کشتیبان را سیاست دگر خواهد آمد در هماوردی آخر.
ابراهیم عمران در روزنامه اعتماد نوشت: زمانی که این یادداشت به زیور طبع آراسته شود، مناظره سوم برای اقناع مخاطبین توسط هفت نامزد که سودای پاستور دارند؛ در بعدازظهر برگزار میشود. و مشخص نیست با اعتراض این هفت نفر؛ آیا به همان شکل و سیاق نامطلوب اجرا خواهد شد یا کشتیبان را سیاست دگر خواهد آمد در هماوردی آخر.
هر چه باشد و اگر این یادداشت به نظر نامزدان آید و قبلتر از آن به دید مجریان پرسشها بنشیند؛ پیشنهادی در آن نهفته است که شاید در عالم آرزوهایمان روزی میسور شود و مقدور گردد. پرسش و در حقیقت پیشنهاد این چند خط آن است که از این افراد طالب قدرت اجرایی پرسیده شود آخرین کتابی که خواندهاند، چه بود؟ حال هیچ فرقی ندارد در چه حوزهای. فقط خوانده باشند. چه که اگر کتاب مأمن این افراد باشد لامحاله در بزنگاههای خاص چون این عرصه، باید تجلی و جایگاهی داشته باشد.
دیده و شنیده نشد این هفت نفر فکتی از کتابی که بر فرض محال خوانده باشند در گفتههای خود بیاورند. و مشاوران نیز که لاجرم باید بیشتر ار آنان اهل کتاب باشند؛ هم بین دو نیمه مناظرهها یا قبل از آن مشاورهای در این جهت داده باشند. فردی که با کتاب مانوس باشد چه در کلام و چه در نوشته جوهرهاش مشخص میشود. اگر کتابهای مرجع و کلاسیک خوانده باشد به نوعی و اگر رمان در کنارش باشد هماره که بهتر میتواند خودی نشان دهد. شاید این پرسش مطرح شود که صرف کتاب خواندن نمیتواند ثمرهای برای نامزدان داشته باشد و به طریق اولی برای مخاطبان و رایدهندگان احتمالی.
آری چنین است. ولی فرق است بین آنکه بر فرض مثال در دنیای رمان غوطهور است با فردی که هیچ نسبتی با رمان ندارد. حال که بحث رمانخوانی پیش آمد؛ بد نیست اشاره شود غرق شدن در داستانهای رمان و دمی خود را جای افراد حاضر در آن قرار دادن؛ میتواند جهانبینی خاصی به افراد دهد. چه در مقام تئوریسین اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و چه در جایگاه مخاطب عادی اجتماع. ای کاش دوستان به اشاره هم میگفتند چه رمانهایی مطالعه کردهاند.
یا افراد پرسشگر در پاکتهای محرمانه نام چند رمان را مینوشتند و در قسمت فرهنگی ماجرا، شرحی از نامزدان درباره آن کتابها و نامها، میخواستند. هر چند در جامعه اقتصادزده این روزها این خواسته شاید کمی غیرمعمول و معقول باشد؛ ولی شکی نیست اگر رمان و داستانخوانی توتم این افراد میبود اینگونه در برخی موارد شعارهای غیرواقع سر نمیدادند و نهیبی ناخود آگاه بدانها وارد میشد از داستانهای احتمالی که خوانده بودند. مگر میشود از «دولتآبادی» کلیدر خوانده باشند؛ از «احمد محمود» همسایهها؛ از «دانشور» سووشون، از «معروفی» سمفونی مردگان، از «ابوتراب خسروی» اسفار کاتبان و از «نادر ابراهیمی» یک عاشقانه آرام... و اینگونه بیندیشند.
تازه این نامها با تلخیص و مجمل از چند نویسنده ایرانی قدیمی آورده شد. بزرگان جدید و کاربلد جوان این عرصه و اسطورههای خارجی هم که بمانند. آری لطفا بپرسید.
نظر کاربران
فکر کردی کاری داره براشون؟ دروغ میگن.