قتل به جای قهر؛ چرا؟
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: من میخواهـــم این موضوع را که خشونت خانگی در کشـــور مــا اتفاق افتاده از منظر ارتباطات بررسی کنم. این روزهـــا در جامعه شـــاهد خشـــونتهای غیر قابل تصور هستیم که به خشونتهـای خانگی کشـیده شــده اســـت.
مجید رضائیان استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: من میخواهـــم این موضوع را که خشونت خانگی در کشـــور مــا اتفاق افتاده از منظر ارتباطات بررسی کنم. این روزهـــا در جامعه شـــاهد خشـــونتهای غیر قابل تصور هستیم که به خشونتهـای خانگی کشـیده شــده اســـت.
اما اساساً خشــونت در جامعه کی رخ میدهد؟! جـامعـهشــناسـان معتقدند زمانی که جامعه به بنبست میرسد به خشونت رومیآورند. یعنی معادل «خشونت»، «مدارا» است. چون «مدارا» پایه اولین بخش از ارتباط است. این بدان معنی است که هنوز «گفتگو»، «توافق»، «تفاهم»، «قرارداد» و در نهایت کنش متقابل ارتباطی بر مبنای تقسیم بندی «هابرماس» رخ نداده است.
«مدارا» یعنی طرفین فعلاً همدیگر را تحمل میکنند و خود این رخداد بعدی را به وجود میآورد که گفتگو است.
وقتی در یک جامعه اتفاقاتی خشن رخ میدهد و مدارا به حداقل میرسد، دلایل مختلفی دارد. از دید کارشناسان ارتباطات به واقع تبادل معنا صورت نمیگیرد یعنی شاهد گفتوگوی ارتباطی نیستیم پس معنایی هم مبادله نمیشود. در خشونتهای خانگی، قاتل میگوید ما باهم تفاهم و گفتگو نداشتیم و آزار میدیدیم، اما این توجیه است چرا که اگر چنین بوده باید قهر اتفاق بیفتد نه قتل. چرا به جای «قهر»، «قتل» رخ میدهد؟
ما در حال حاضر شاهد قتل یعنی بالاترین سطح خشونت هستیم. دلیلش آن است که تبادل معنایی صورت نمیگیرد. اتفاق دوم آن است که ما در ارتباطات پدیدهای داریم بهنام ایمیجینگ یعنی تصورهایی که از مفاهیم و مصادیق به وجود میآیند. ما ممکن است از موضع طرف مقابل مان یک تصوری پیدا کنیم که آن تصور با واقعیت فاصله دارد. اما چرا دچار سوءبرداشت میشویم؟
بهخاطر اینکه به واقع آن چیزی که در مصداق عینی و مصداق عملی درون جامعه است حداقل است. مصادیق در جامعه ما باید به سمت یک تفاهم و گفتوگوی «جمعی» یا «گروهی» و «فردی» باشد.
«خشونت خانگی» از دید من آیینهای است از یک جامعه به خشونت و به بنبست رسیده. من این عوامل را بسیار جدی میدانم.
توصیه اول من به «نخبگان» است. نخبگان باید با همه دلخوریهایی که دارند به میدان بیایند، چون میتوانند راهکار ارائه دهند. هم به بالای هرم که حاکماناند و هم به میانه هرم که کنشگرانند و هم به پایین هرم که شهروندانند. نخبگان در هرجامعهای سرمایه بزرگی هستند و از این سرمایه بزرگ اجتماعی باید استفاده کرد. باید راه گفتگو را باز کنیم تا به یک راهکار برسیم که حتی اگر آن را قبول نداشته باشیم وقتی که اجرا میشود نتیجهاش آرامش برای جامعه است. اگر آرامش باشد آدمها حذف نمیشوند. نخبگان باید این چرخه غلطی را که در جامعه رخ داده برگردانند. باید این زنگ خطر را جدی بگیریم تا شاهد اتفاقات بدتری نباشیم.
نظر کاربران
من نگران بودم که الان کارشناس میخواد گناه و بندازه گردن سران و مسئولان مملکت.. اصلا مسبب تمام گرفتاری های جامعه این که مردم چرا با هم قهر نمیکنن! خب قهر کنید دیگه اگه قهر کنید دیگه مجبور نمیشید هم و بکشید بخاطر هیچ. خدا رو شکر مسئله هم انقدا حاد نیست من گفتم شاید بخاطر مسائل و مشکلات بیکاری و ازدواج نکردن و معیشت و این چیزا مردم هم و میکشن..
پاسخ ها
درود به شما