مردم در چه صورتی رای میدهند؟
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران میگوید اگر مشارکت در انتخابات پایین باشد، در صحنهی سیاست خارجی ما وارد جنگ با غرب نخواهیم شد، بلکه با یک بنبست ارتباط با جهان روبرو خواهیم شد.
انصاف نیوز: استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران میگوید اگر مشارکت در انتخابات پایین باشد، در صحنهی سیاست خارجی ما وارد جنگ با غرب نخواهیم شد، بلکه با یک بنبست ارتباط با جهان روبرو خواهیم شد.
تقی آزاد ارمکی:
(دربارهی تحریم انتخابات در ایران): ببینید! نهاد انتخابات و یا هر انتخاباتی یکسری مدافعین و مخالفینی دارد. تحریمکنندگان انتخابات دو گروه هستند؛ کسانی که به صورت بنیادی مخالف جامعهی دموکراتیک هستند و گروه دیگری که تصویر ویژهای از نظام انتخاباتی و دموکراتیک دارند و وقتی انتظارات آنها برآورده نمیشود به یک گروه معترض و تحریمی انتخابات تبدیل میشوند. به عقیدهی بنده تحریمکنندگان انتخابات به بخشی از نظام انتخابات تبدیل خواهند شد. اگر تحریمی وجود نداشته باشد، انتخابات آن جامعه بیمعنا است. انتخابات حتماً یک مخالفانی دارد، این طبیعی است و باید به آنها احترام گذاشت و سخن آنها را شنید و وارد گفتوگو شد، تلاش کرد که مجاب شوند و در انتخابات شرکت کنند و اگر اینکار را نکردند، دیگر مهم نیست.
چون ضعفهای نظام انتخاباتی را اینها بازگو میکنند و میبینند. الان هم در ایران عدهای قصد تحریم انتخابات را ندارند، فقط میگویند رای نمیدهیم و معتقد هستند اگر شرایط موجود بدین گونه ادامه پیدا کند، ما رأی نخواهیم داد. در ایران یک جمیعتی منتقد به انتخابات هستند، اینها کسانی هستند که شرایط را برای انتخابات مناسب نمیدانند و انتخابات مجلس را دیدند که یک عده رفتند و در مجلس گردن کلفتی میکنند. بخش عمدهای از کشور هم تصاحب کردند، یعنی آدمهایی با رأی حداقلی به مجلس رفتند و صدای بلندی هم دارند. مردم اینها را میبینند و میگویند در این شرایط جدید چه شرکت کنیم و چه نکنیم، در نهایت کسی رئیس جمهور خواهد شد و به مشارکت ما بستگی ندارد. از این منظر نقد میکنند، دوم اینکه فکر میکنند وقتی رئیسجمهور هم انتخاب کردیم، او قدرت انجام کاری را ندارد، چرا وقت خودمان را تلف کنیم؟ اما اگر فضا عوض شود، مثلاً بگویند اگر شما رأی ندهید انتخابات برگزار نمیشود، رئیس جمهوری که با هشت میلیون رأی بیاید، مشروعیت ندارد، یعنی رأی ندادن ممکن است به فقدان مشروعیت تبدیل شود؛ دوم اینکه اگر بدانند رئیس جمهور پر قدرت وارد میشود و کاری انجام میدهد، مردم رأی خواهند داد.
(دربارهی اینکه در چه شرایطی مردم به پای صندوق رأی خواهند آمد): همین مسئلهی ظریف و غیر ظریف اتفاق نادری در جمهوری اسلامی است، بسیاری آن را دوست داشتند و برخی هم نه. به هر دلیلی این خودش درصد زیادی رأی آوری دارد. این مسئله نشان میدهد ریاست جمهوری جایگاه مهمی است اگر ظریف وزیر خارجه نبود، ماجرا یک شکل دیگری رقم میخورد. این فایل صوتی خودش زمینهای برای پرشور کردن انتخابات است. این فایل صوتی میتواند برای ظریف، اصلاحطلبان، مشارکت مدنی و سیاسی خوب باشد. اگر اتفاقی میافتاد که ظریف کاندیدا میشد و رد صلاحیت میشد هم شور دیگری در انتخابات ایجاد میکرد. مثلاً اگر اجازه دهند، آقای احمدینژاد تایید شود و بعد رد صلاحیت شود، باز هم شور دیگری در انتخابات ایجاد میشود. هرچند آدمهای منتقد بیشتر میشوند اما همانها به کسی که مخالف رد صلاحیت کنندهها است، رأی میدهند. یعنی در دعوا کسانی رأی میآورند که شما انتظارش را نداشتید.
( دربارهی اینکه اگر کسی با مشارکت پایین رئیس جمهور شود، چه تاثیری بر دولت بعدی و نحوهی حکمرانی در ایران خواهد داشت): اگر رئیسجمهور با مشارکت پایین به قدرت برسد، جمهوری اسلامی با مشکلات بنیادینی مواجه خواهد شد، اولین چالش آن تنظیم رابطه با نیروی اجتماعی معترض و متکثر در ایران است، وقتی رئیس جمهوری با بیست تا سی درصد انتخاب شود، یعنی ۷۰ درصد دیگر رأی ندادند و مجاب میشوند که در هر موقعیتی اعتراض کنند. جامعه مجبور میشود، نیروی امنیتی و انتظامی به سامان بیاید. در یک مرحلهی کوتاهمدت به سمت امنیتی شدن میرود. در مرحلهی دوم به شکل امنیتی نمیتواند استمرار پیدا کند، پس گشایشی اتفاق میافتد و در آنجا فروپاشی رخ میدهد.
(با اشاره به اینکه اگر مشارکت در انتخابات پایین باشد، با یک بنبست ارتباطی با جهان روبرو خواهیم شد): در صحنهی سیاست خارجی ما وارد جنگ با غرب نخواهیم شد، بلکه با یک بنبست ارتباطی با جهان روبرو خواهیم داشت، یعنی همانی که ترامپیستها و صهیونیستها به دنبال آن بودند، تا ما به انزوا کشیده شویم و در انزوا دچار میرایی شویم و در نزاع و ستیز قرار بگیریم. اگر با دنیا وارد جنگ شویم، در نهایت مدافعانی را هم پیدا خواهیم کرد، مثل جنگ ایران و عراق. در جنگ بقای ما بیشتر است اما در انزوا بقا کوتاه است. چون آدم منزوی افسرده خواهد شد و افسردگی بیماری و ناتوانی میآورد.
جامعهی ایرانی هم چنانچه به انزوا بیانجامد، ارتباطش با دنیا قطع شود، در کوتاه مدت دچار ناکامی خواهد شد. اگر انتخابات ریاست جمهوری غیرمشارکتی باشد و آدمی بیاید که قدرت نداشته باشد و بیشتر انتصابی باشد، در حقیقت بدون رقیب باشد، شبیه به این است که داماد باشد اما عروس نباشد یا عروسی که داماد نداشته باشد. مثلا جشنی را برپا میکنید اما یک طرف وجود ندارد، ظاهراً عروسی است و جشنی بر پاست اما عروس یا داماد نیست. در واقع مهمانی خودیها است، اما در دراز مدت میبینید این خود سر خود را میخورد و علیه خودش اقدام میکند، تعارضات درونی شکل میگیرد و فروپاشی اتفاق میافتد.
(در پاسخ به این پرسش که با وجود اینکه کلید مشارکت در دست شورای نگهبان است اما چرا به این مسائل توجه نمیکند): شاید شورای نگهبان به این مسائل آگاه باشد، اما حاضر نباشد آن را بپذیرد؛ شما یک سری از چیزها را میدانید اما نمیخواهید بپذیرید. لباس گرم نمیپوشید چون فکر میکنید شاید سرما تمام شود. شورای نگهبان هم میداند که هوا سرد است اما نمیداند سرماخوردگی در پی دارد. البته این سرماخوردگی را نظام کارشناسی باید بگوید و شورای نگهبان نظام کارشناسی که عقل بازی داشته باشد و همهی جوانب را ببیند، ندارد. کارشناسها هم مثل خودش مسائل را میبینند، پس مشارکت پایین نابسمانی و نارضایتی اجتماعی ایجاد میکند.
(دربارهی تاثیر واکسن و مذاکره با آمریکا بر مشارکت در انتخابات): مردم واکسن را حق خودشان میدانند و ربطی به انتخابات ندارد. وظیفهی همهی دولتها در دنیا این است که بدون مناقشههای سیاسی مردم را واکسیناسیون کنند. رابطه با آمریکا هم از اثرگذاری سیاسی خارج شده و تبدیل به یک ضرورت شده است، یعنی هرکسی بیاید باید این مشکل را سامان بدهد. مشکل کشور تورم و رکود اقتصادی است، همهی اینها مشکلات بنیادی ایجاد میکند و جامعه را دچار خنگی و افسردگی میکند، در دراز مدت ما دچار ضعف مفرط میشویم و در یک بحران آسیب میبینیم، پس رابطه با آمریکا هم از دسترس گروههای سیاسی رقیب خارج میشود؛ هر گروهی بیاید باید در این زمینه وارد گفتوگو شود، پس این یک امتیاز بزرگ برای گروه یا جناحی نیست. بلکه یک ضرورت است، مثل نان دادن یا تامین امنیت مردم.
ارسال نظر