سیاستمدار و هنرمند علیه جامعه مدنی
در چند روز اخیر (نوروز ۱۴۰۰) دو رخداد در جامعه شکل گرفت و بازتاب وسیعی پیدا کرد که وجه مشترک هر دو بیتوجهی و تضاد با جامعه مدنی بود...
حمزه نوذری - جامعهشناس در شرق نوشت: در چند روز اخیر (نوروز ۱۴۰۰) دو رخداد در جامعه شکل گرفت و بازتاب وسیعی پیدا کرد که وجه مشترک هر دو بیتوجهی و تضاد با جامعه مدنی بود.
رخداد نخست امضای سند همکاری با کشور چین بود. واکنشهای متفاوتی نسبت به این برنامه به وجود آمد.
این واکنشها را میتوان مانند پیوستاری در نظر گرفت که در یک سر پیوستار دیدگاهی قرار دارد که این سند همکاری را با قرارداد ترکمنچای مقایسه میکند و آن را به همان مقدار باعث ضرر و زیان مردم ایران میداند. در سر دیگر پیوستار تفکری قرار دارد که امضای این سند را به عنوان تحقق نگاه به شرق و مقابله با استعمار نوین آمریکا ستایش میکند. حامیان این تفکر اعلام کردند که چرا زودتر این سند همکاری که ما را بینیاز از برجام میکند، محقق نشده است.
در میانه پیوستار دیدگاههای متعددی قرار دارد ازجمله برخی معتقدند که سرمایهداری بدون دموکراسی چینی در حال توسعه به تمامی کشورهاست. دولتمردان ایرانی به دنبال سرمایهداری منهای دموکراسی چینی هستند که برای جامعه ما مناسب نیست. برخی نیز معتقدند امضای سند همکاری دوجانبه و چندجانبه با کشورهای دیگر امری معمول و متداول است.
برخی به خصلتهای چینیها اشاره کردند و چینیها را به دلیل تجربه تمامیتخواهی و تعهدنداشتن به مفاد قرارداد شایسته سرزنش میدانند. اما مسئله مهم بیتوجهی دولت (بهمعنای عام آن) به درخواست جامعه مدنی برای انتشار متن کامل سند همکاری است.
سخنگوی دولت در مقابل این خواست جامعه مدنی اعلام کرده است که دولت چین مایل به انتشار آن نیست و مردم نگران نباشند چون این سند همکاری است و نه قراردادی که تعهدآور باشد. این سخن بهمعنای آن است که سیاستمداران ایرانی خواست دولت چین را ارجح دانستند و در مقابل جامعه مدنی موضع گرفتند که میتوان گفت طرد و کنارگذاری جامعه مدنی است.
رد درخواست جامعه مدنی برای انتشار متن کامل سند همکاری به گمانهزنیها درباره مفاد این سند دامن زده است. رخداد دوم مرگ دردناک یکی از مجریان سابق صداوسیما بود. نکته مهم واکنش هنرمندان به این اتفاق بود. برخی هنرمندان جامعه مدنی مردم را قاتل این هنرمند اعلام کردند.
این عبارت کسی که شما کشتید، مرد، اوج موضعگیریهای هنرمندان بود؛ البته برخی دیگر نیز با ادبیات اینچنینی خطاب به مردم نکاتی مطرح کردند. در چند سال اخیر و با گسترش شبکههای اجتماعی، جامعه مدنی به دورویی، تزویر و نان به نرخ روز خوردن هنرمندان انتقادات جدی وارد کرده بود.
نقد جامعه مدنی نسبت به خانم مجری متوفی از همین زاویه مطرح شده بود. قبل از این جامعه مدنی ناصداقتی یکی از بازیگران مطرح سینما را که جایزه جهانی ارزشمندی نیز به دست آورده است، نقد کرده بود. مردم از تناقض گفتار این بازیگر با رفتارش در آمریکا که به صورت ناشناس واکسن کرونا دریافت کرد، گله و شکایت کردند، هرچند برخی افراد در نقد منصفانه عمل نکردند که واکنشی عجیب از طرف این بازیگر را به دنبال داشت.
کسی که موقع دریافت جایزه اسکار اعلام کرد این جایزه را به مردم ایران تقدیم میکند، در مقابل این نقد اعلام کرد وامدار هیچ فردی نیست و کانالهای ارتباطی با مردم را بست. رفتار دولتمردان و هنرمندان در این دو رخداد شبیه به هم و در مقابل جامعه مدنی بود. دولتمردان درخواست جامعه مدنی را فدای تقاضای دولت چین کردند و برخی هنرمندان نیز جامعه مدنی را قاتل مجری تلویزیون معرفی کردند. بر اساس این طرز تفکر جامعه مدنی فقط باید مطیع و تحسینگو باشد. اما زمانی که جامعه مدنی منتقد میشود باید در مقابلش ایستاد یا با طرد یا با اتهام به قتل. زمانی که سیاستمداران و هنرمندان به افتخاری نائل میشوند، در مقام سخن خود را وامدار مردم میدانند و آنان را ولینعمت خود تلقی میکنند اما زمانی که نقد میشوند، ناقدان را مذمت میکنند.
هنرمند وقتی جایزه میگیرد آن را به مردم ایران تقدیم میکند و دولتمردان مردم را صاحبان اصلی انقلاب و نظام میدانند اما وقتی جامعه مدنی عدم صداقت آنها را متذکر میشود، کنار گذاشته یا قاتل پنداشته میشود. هر دو این کنشگران خواهان هوراکشیدن و کف و سوت زدن جامعه مدنی هستند. جامعه مدنی را باید با نقد و تحسینشان پذیرفت.
هنرمندی که بابت نقد جامعه مدنی از آنها قهر میکند و سیاستمداری که ارائهندادن متن سند همکاری به جامعه مدنی را امری متداول و مرسوم میداند، باید نقد کرد. منتقد را قاتل نامیدن هیچ توجیهی ندارد و واقعیتی را برملا نمیکند. دولتمرد یا هنرمندی که مبلغ چیزی میشود ولی در عمل به سخن خود بیتوجهی میکند، باید تحسین کرد یا نقد؟ جامعه مدنی سالها رفتار دولتمردان و هنرمندان را رصد کردهاند، سخنان و حرفهایشان را شنیدهاند. پس حق دارند مطابق معیارهای خودشان سیاستمداران و هنرمندان را نقد کنند.
سیاستمدار و هنرمند هر دو مردم را به تحسین یا سکوت دعوت میکنند. جامعه مدنی حق دارد نقد کند هم سیاستها را و هم رفتار هنرمندان را. آیا اگر مردم دورویی و تزویر هنرمندان را نقد کنند، به معنای دوربودن از ادب و انصاف است ولی برخی هنرمندان منتقدان را قاتل بنامند، سزاست؟
ارسال نظر