دموکراتها و سیاست رویارویی با ایران
رویدادهای انتخابات آمریکا و پیروزی دموکراتها این پرسش را در ایران مطرح کرده است که با توجه به فشار لابی اسرائیل و اعراب بر آمریکا و نیز انتظارات برخی جریانها در ایران، آیا آمریکا آمادگی سازش محترمانه با ایران را دارد که بتواند از امکانات ایران در منطقه بهرهگیری کند؟
شرق: رویدادهای انتخابات آمریکا و پیروزی دموکراتها این پرسش را در ایران مطرح کرده است که با توجه به فشار لابی اسرائیل و اعراب بر آمریکا و نیز انتظارات برخی جریانها در ایران، آیا آمریکا آمادگی سازش محترمانه با ایران را دارد که بتواند از امکانات ایران در منطقه بهرهگیری کند؟
پاسخ به پرسش مورد اشاره به دو دیدگاه میسر است: نخست، با گفتن «آری» یا «نه» که پاسخ دهنده با ورود نکردن به یک داستان پیچیده جان خود را خلاص خواهد کرد. دوم، یافتن پاسخی پس از جمعبندی سروصداهای اخیر - چه در ایران چه در آمریکا- است. آنچه در این جنجالها گفته میشود، بازتاب سخنان گروههای سیاسی و مایهگرفته از چیدمان سیاسی درونی در ایران، سنگربندی رقبای منطقهای ایران در خاورمیانه یا آسیای جنوب غربی و سنگربندی قدرتهای بزرگ جهان در این منطقه است.
شاید هرگز در تاریخ طولانی خاورمیانه حضور به ظاهر دوستانه کشورهای غربی همراه با تلاش حداکثری برای اختلافانداختن و حکومتکردن به اندازه امروز شدید و علنی نبوده است. در گذشتههای نهچنداندور مانند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رقابت میان قدرتهای غربی برای حضور در منطقه و چپاول ثروتهای عمدتا نفتی علنی نبود. امروز آن رقابتها جای خود را به همکاری در مقیاس منطقه داده، غربیها تا آنجا که از دستشان برمیآید میان اقوام و کشورها اختلاف به وجود آورده، خود را ناجی و داور منطقه نشان میدهند.
آنها رقابت میان خود را پنهان میکنند و اگر چیزی هست آن را بهصورت رقابت میان غرب و چین و روسیه جلوه میدهند. به دلیل رویدادهای تند و جنجالآفرین در سراسر جهان و درون قدرتهای جهانی، پیشبینی آینده وضعیت خاورمیانه آسان نیست. حالتی که با بروز کرونا یا اشغال کنگره آمریکا به وجود آمد که کارکشتهترین سازمانهای امنیتی و سیاسی نتوانسته بودند آنها را پیشبینی کنند.
اینکه آیا امکان نرمش میان آمریکا و ایران به وجود خواهد آمد، بستگی تامی به سیاست اتخاذی طرفین دارد، اگرچه حرکت کلی بهسوی آشتی و همکاری یا دوری از خشونت است. اختلاف ایران با غرب یک پدیده تازه نیست. ایران به لحاظ جغرافیایی در مرکز منطقهای قرار دارد که نقش مهمی در سیاستهای جهانی ایفا میکند.
ایران از غرب با ترکیه هممرز است و آن کشور کمی تا قسمتی خود را اروپایی میداند (برای مثال، نگاه کنید به تبلیغات شرکت هواپیمایی ترکیه). بهاینترتیب آن بخشی از سرزمین کردستان را که در ترکیه کنونی قرار دارد، اروپایی میداند و برای اینکه دُم به تله ندهد، کردهای ایرانیتبار در ترکیه را «ترکهای کوهستان» میخواند. شمال ایران را روسهای تزاری در اواسط سلطنت قاجاریه از ایران جدا کردند که تا انقراض اتحاد شوروی در تصرف آنها بود. امروز هم که شوروی سقوط کرده است (حادثهای که باز هم قابل پیشبینی نبود) قطعات جداشده هر یک به کشور مستقلی تبدیل شدهاند که با روسیه کنونی اشتراک منافع دارند.
تصرف ایران از هزاران سال پیش هدف قدرتهای شرقی و غربی بوده است. جنگهای 700ساله ایران و روم، اشغال ایران توسط اعراب شبهجزیره عربستان و ایلات مغول و ترکتبار نشانههایی از علایق تاریخی برای نفوذ و سلطه بر ایران است. اختلاف کنونی ایران با برخی کشورهای غربی بیشتر ناشی از این واقعیت است که ایران به دلایل زیاد خواهان برابری تسلیحاتی با قدرتهای بزرگ است، از جمله اینکه دائما مورد تجاوز قدرتهای پیرامونی بوده و امروز هم هست. ایران در گذشتههای نهچنداندور از قویترین کشورهای جهان بوده است.
ابزارهای دفاعی از چندین هزار سال به اینسو از شمشیر و خنجر و نیزه و توپ به تانک و موشک و هواپیماهای جنگنده تغییر یافتهاند. غرب کنونی -بهویژه آمریکا- تکنولوژی بسیاری از سلاحهای خود را از آلمان نازی گرفته است. سلاح هستهای امروز جانشین چماق و نیزه و کلاهخود دیروز است که همهجا یافت میشد. زمانی بود که شمشیر بهترین ابزار جنگی بود و بهترین آن را در شام و حلب میساختند اما محدودیتی برای صدور آن به کشورهای دیگر وجود نداشت.
اما غرب امروز (و حتی قدرتهای بزرگ شرقی مانند روسیه و چین) مایلاند ابزار دفاعی مدرن مانند سلاحهای هستهای را در انحصار خود داشته باشند تا برتری خود را نسبت به کشورهای دیگر حفظ کنند. نوع حکومت در ایالات متحده هم آنقدر تفاوتی در این انحصارگری ندارد. به همین دلیل، بایدن پس از انتخابشدن به ریاستجمهوری آمریکا، نخستین کاری که در مورد ایران کرد، تمدید فرمان وضعیت اضطراری ملی است که ۲۶ سال پیش در زمان ریاستجمهوری بیل کلینتون علیه ایران صادر شده بود.
در آن فرمان تأکید شده بود که اقدامات جمهوری اسلامی تهدیدی برای امنیت و سیاست و اقتصاد ملی آمریکاست. فرمان مورد اشاره ماهیتا تفاوتی با محاصره اقتصادی ترامپ ندارد -اگرچه شدت آن بسیار کمتر بود- پس چه نیازی به صدور آن بود؟ از این حرکت بایدن و رفتار و گفتار رؤسایجمهوری پیشین آمریکا چه میتوان آموخت؟ نخست اینکه جمهوریخواهان و دموکراتها در آمریکا دید واحدی به رفتار ایران دارند.
اگر تفاوتی هست، در شدت خشونت جمهوریخواهان و نرمش نسبی دموکراتها است. بیل کلینتون مانند جو بایدن یک دموکرات و نرمخو بود. تفاوت این دو با ترامپ تنها در نحوه رفتار و شدت برخورد آنها است. دموکراتها رفتاری نرمتر و مؤدبانهتر از جمهوریخواهان دارند. ترامپ دیکتاتوری لجباز و یکدنده و تندخو بود. آنچه در بالا گفته شد تنها مروری بر رویدادهای اخیر در روابط میان ایران و آمریکا است.
برای فهم بهتر سیاستهای غرب نسبت به ایران باید به چند نکته مهم دیگر نیز اشاره شود. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود پل ارتباط شرق و غرب بوده و هست. جاده ابریشم دوباره در حال احیاشدن است. همانطوری که رویدادهای اخیر در انتخابات آمریکا قابل پیشبینی نبود، کمتر کسی پیشبینی میکرد که چین کمونیست که بخشهایی از آن تا جنگ جهانی دوم مستعمره انگلیس و ژاپن بود و در فقر مطلق به سر میبُرد، بتواند به صورت یک ابرقدرت غولآسا به پا خیزد و در برابر ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد.
چه کسی پیشبینی میکرد که یک کشور کمونیستی برای پیشرفت اقتصادی خود از همه ابزارهای سرمایهداری استفاده کند؟ امروز چین در خلیج فارس حضور فعال یافته است. روسیه کنونی هم به آرزوی تزارها برای دسترسی به اقیانوس هند رسیده است. از سوی دیگر وابستگی پیشین قدرتهای صنعتی غرب به یکدیگر با تضعیف ناتو توسط ترامپ و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا یکپارچگی گذشته را از دست داده است.
نکته دیگری که باز هم قابل پیشبینی نبود سفر رهبر کاتولیکهای جهان به عراق و ملاقات با آیتالله سیستانی بود، آنهم چند روز پس از اینکه پاپ اعظم وجود جهنم را انکار کرده بود. واتیکان روزی بر جهان مسیحی تسلط کامل داشت و شرق و غرب را در چنگال خود گرفته بود. اما پافشاری به سیاست «تفتیش عقاید» و قیام مردم موجب افول قدرت واتیکان شد بهگونهای که حوزه اقتدار آنها به محله واتیکان، که بخش کوچکی از شهر رم است، محدود شده است.
امروز بیشتر کسانی که برای دیدن سخنرانی پاپ اعظم به میدان واتیکان میروند، توریستها هستند نه پیروان کاتولیک. ایران باید این نکات را زیر ذرهبین بگیرد و از آنها بهره ببرد. در این شرایط، موضع آمریکای بایدن نسبت به ایران که در مرکز ارتباطات شرق و غرب قرار دارد، بهناچار متفاوت از گذشته خواهد بود. میزان دور و نزدیک شدن ایران و آمریکا بستگی به رفتار طرفین دارد.
احمد عظیمیبلوریان . استاد پیشین مریلند
ارسال نظر