۱۰۹۶۰۷۱
۲۶ نظر
۵۰۰۸
۲۶ نظر
۵۰۰۸
پ

مرد در دادگاه: می‌روم طبق قانون چندتا زن می‌گیرم!

در حالی که برخی از زوجین به خاطر مشکلات اقتصادی ناشی از بیکاری ادامه زندگی مشترک را غیرممکن می‌دانند، این‌بار داستان زندگی میترا و بابک که پس از یک‌سال به‌خاطر کار شوهر به بن‌بست ظاهری رسیده بیشتر شبیه طنز است.

روزنامه ایران نوشت: در حالی که برخی از زوجین به خاطر مشکلات اقتصادی ناشی از بیکاری ادامه زندگی مشترک را غیرممکن می‌دانند، این‌بار داستان زندگی میترا و بابک که پس از یک‌سال به‌خاطر کار شوهر به بن‌بست ظاهری رسیده بیشتر شبیه طنز است.

میترا زن ۲۳ ساله تا لحظه ورود به شعبه فقط یک خواسته دارد و یک راه پیش‌روی همسر جوانش گذاشته یا بیکار شو یا من را طلاق بده!

پاسخ بابک ۲۵ ساله هم فقط در محدوده این جملات خلاصه می‌شود که اگر بیکار شوم از کجا خرج زندگی‌مان را بدهیم؟

منشی شعبه بالاخره آنها را به اتاق قاضی هدایت کرد. قاضی میانسال همان‌طوری که به پرونده و دادخواست زن جوان نگاه می‌کرد رو به میترا گفت: کجا با همسرت آشنا شدی؟

میترا جواب داد: بابک انتخاب من نبود و به صورت سنتی و به خواست پدرم با او ازدواج کردم. خانواده‌ام پیش از ازدواج مدام به من می‌گفتند که خانواده خوبی دارد و حتماً خوشبختت می‌کند و من هم بعد از ۲ جلسه رفت و آمد در نهایت به عقد او در آمدم و یک ماه بعد هم عروسی کردیم و در طبقه پایین خانه پدر بابک ساکن شدیم. بــــا اینکه یک‌سال از زندگی مان گذشته اما هنوز نه من بابک را به خوبی شناخته‌ام و نه او مرا. بعد همسرم از من می‌خواهد که به او اعتماد داشته باشم.

در این میان بابک حرف میترا را قطع کرد و گفت: جناب قاضی بحث شناخت نیست. همسرم بعد از یک‌سال هنوز به من شک دارد. من در یک تولیدی لباس کار می‌کنم که اغلب همکارانم خانم هستند و به خاطر شرایط کارم با آنها به صورت تلفنی در ارتباط هستم اما هربار که هرکدام از آنها با من تماس می‌گیرند ما باهم جر و بحث داریم و همسرم من را متهم به ارتباطات پنهانی می‌کند.

میترا گفت: روز خواستگاری غیر از چند کلمه با من حرف نزدی و خانواده ات تأکید داشتند که تو آدم محجوب و خجالتی‌ای هستی اما بعد از ازدواج نه از آن حجب و حیا خبری بود و نه از خجالتی بودنت. جناب قاضی وقتی یکی از همکارانش تماس می‌گیرد آنقدر با آنها راحت صحبت می‌کند که حرف‌هایش آزارم می‌دهد هربار هم که اعتراض می‌کنم به شکاک بودن و سوء‌تفاهم متهم می‌شوم.

بابک جواب داد: این ادبیات کلام من است و من هیچ محبتی به همکارانم ندارم. اما چون تو من را نمی‌شناسی فکر می‌کنی با آنها رابطه غیرمعمول دارم وگرنه من فقط با آنها رابطه کاری دارم.

میترا نگاه معناداری به بابک کرد و به قاضی گفت: جناب قاضی چه ضرورتی دارد که همکاران همسرم وقت و بی‌وقت با او تماس بگیرند و پیامک بدهند. مگر زمانی که ساعت کاری تمام شده چند بار باید برای امور فردا باهم هماهنگ شوند. مگر نمی‌توانند در همان محیط کار برنامه‌های روزهای بعد را مشخص کنند. من دیگر تحمل رفتارهای او را ندارم و حالا هم اگر من را می‌خواهد یا باید از کارش استعفا بدهد و به کار دیگری مشغول شود یا من را طلاق بدهد.
بابک جواب داد: در این وضعیت آشفته بازار از کارم استعفا بدهم چگونه خرج زندگی مان را دربیاوریم. جناب قاضی همسر من با افکار منفی خیالبافی می‌کند وگرنه من هیچ کار خلافی نکرده ام.

میترا گفت: بیکار شوی و با سختی زندگی کنیم بهتر از آن است که هر روز از ترس خیانت به من تنم بلرزد و در ساعاتی که سر کار هستی هزار جور فکر و خیال کنم. اصلاً چرا باید در جایی کار کنی که تنها مرد آنجا تو باشی و با 5-6 زن همکار باشی.

در این لحظه بابک که عصبانی شده بود گفت: اصلاً فکر کن طبق قانون می‌خواهم چند تا زن دیگر هم بگیرم و اگر مشکلی با این قضیه‌داری از من جدا شو و بزار من راحت زندگی بکنم.

قاضی حرف‌های بابک را قطع کرد و گفت: این شیوه حرف زدن با همسرت اشتباه است مشکل شما آنقدر شدید نیست که بخواهید طلاق بگیرید. 2 ماه به واحد مشاوره بروید تا مشکلتان حل شود و در غیر این‌صورت در خصوص پرونده‌تان تصمیم‌گیری می‌کنم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • حسین

    عجب پس همه زنا اینطوزین فکردم فقط واسه من این مشکل رو داره خخخخ

    پاسخ ها

    • بدون نام

      تا ریگی به کفش تون نباشه زن همچین فکری نمی کنه
      منتظر باش تا سر بزنگاه دستت رو رو کنه
      دیگه همه مردهای ایرانی رو شناختن که از چه قماشی هستن

    • دکتر

      چاره کار طلاقه بیخودی به مشاوره میفرستید که چی بشه آقایون قضات؟ اگه آنقدر به فکر خانواده هستید علاج واقعه رو قبل وقوع کنید و این مشاوره ها رو قبل ازدواج اجباری کنید تا ازدواج ها موفق باشند

    • بینام

      نه من که اونجوری نیستم بنظرم دلیلی نداره به مرد جماعت فکر کنی ، حالا ایشون الکی جوش اوردن

  • shanjani

    ... ما حمایت قاطع خود را از این آقا اعلام میکنیم..!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      امثال تو مایه ی ننگن

    • بدون نام

      مردای بدرد نخور

    • بدون نام

      اشتبااه بزرگ زندگی همین هست بخاطر ی بحث کار ازهم طلاق بگیرن
      بخدا تومذهب ما زشت وننگ هست
      باید هردو. باهم کناربیان. خانم میگ آقا ساعت کاری مشخص هس ک نباید در واقت استراحت یااا. مزاحم زوجین باشن.

    • سکوت

      آفرین سپاس

  • بدون نام

    منم میخوام

    پاسخ ها

    • آرش

      زنها یا همیشه غر ونق می زنند یا بهونه میارند نمی گذارند یه لحظه آب خوش از گلوی مرد پایین بره به خاطر همین گرفتاریهاست که جوانها زن نمی گیرند

  • بی نام

    منم یک مرد متاهل هستم.مرد اگر زن و زندگی شو دوست داشته باشه.به خاطر همسرش کار که هیچی .جان شو هم میده.
    دقیقا مشکل از مرد است.چونکه حرفه داره .و راحت می توانه کارش و جای دیگه ادامه بده.و اینا همش بهونه است.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اگه این اقاخانمهارااخراج کنن وچندتاکارگرمردبگیره مشکل حله

    • بدون نام

      بس کن بابا

  • الی

    من حق را به این خانم میدهم.چون شما مردان کاری نکردید که زنها دیگر اعتمادی به شما داشته باشند.هر کاری دلشون میخواد میکنند.اون وقت به خانمها تهمت میزنند.مردانیکه تاهد ندارند و به خودشون هم اطمینان ندارند همون بهتر که تا اخر عم مجرد مونده و کارهای دلخواهشونو انجام بدند.چرا یک نفر دیگه رو این وسط قربانی میکنند؟

    پاسخ ها

    • علی

      تعهد
      taahod

  • بی نام...

    زن = شک

    پاسخ ها

    • علی

      بی زن=بی شک
      زندار=شکاک
      زنانه=شکاکانه
      زن ستیز=شک گریز
      زن سالاری=شک پنداری

      نه بابا اینطوری نیست
      زن =اعتماد
      بی زن =بی اعتماد
      زنانه = مطمینانه
      زن ستیز=اعتماد گریز

    • بدون نام

      به این اقابگین اگراین مشکل ازجانب خانمش بودقبول داشت.

  • بدون نام

    باید بتوند شک همسرش را برطرف کنداونم ببرد سر کار خودش چند وقت که شد شکش برطرف میشد

  • بدون نام

    حالا فکر کن بجای مرد زن همین کارها را انجام میداد آیا واقعا مرد تحمل میکرد

  • بدون نام

    اگه عرضشوداری که نداری برو بگیر ....

    پاسخ ها

    • بدون نام

      فک کنم یکی دوتاش هم صیقش باشن اینطورکه مرده پرروهست

  • بدون نام

    آخر داستان بابک حرف دل خود را به میترا زد وخود را راحت نمود

  • بدون نام

    همه خانمها و یا اکثرا خانمها همینطور متاسفانه فکر میکنند

  • بدون نام

    خوب خانوم راست میگه جریانات کاری باید سر کار باشه معنی نداره تو خونه ساعتی که برای زن و بچه هست هی زنگ بزنن و حرف بزننو پیام بدن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج