مثلث نیمه نهایی اصولگرایان برای صندلی پاستور
دیگر کمتر کسی تعجب میکند اگر نامهای تکراری را برای گزینههای انتخابات ریاست جمهوری بشنود. مشکلات کشور در پرورش چهرههای اجتماعی و مشهور برای تصدیگری جایگاه ریاست جمهوری زیادتر از آن است که بتوان در دورههای رکود مشارکت مردم در انتخابات، گزینه جدیدی معرفی کرد.
روزنامه همدلی: دیگر کمتر کسی تعجب میکند اگر نامهای تکراری را برای گزینههای انتخابات ریاست جمهوری بشنود. مشکلات کشور در پرورش چهرههای اجتماعی و مشهور برای تصدیگری جایگاه ریاست جمهوری زیادتر از آن است که بتوان در دورههای رکود مشارکت مردم در انتخابات، گزینه جدیدی معرفی کرد.
همین است که این روزها نامهایی که به عنوان گزینههای ریاست جمهوری مطرح میشوند، پیش از این سابقه کاندیداتوری انتخابات را داشتهاند. گمانهزنیها درباره کاندیداهای نهایی از الان شدت گرفته است و احتمالا تا اعلام نهایی نامزدهای نهایی از سوی شورای نگهبان هم ادامه خواهد داشت، ولی تجربه نشان داده که گزینههای اصلی که ثبتنام میکنند همانها هستند که احتمالا هم تأیید صلاحیت میشوند و در واقع ترکیب نهایی را برای رقابت تعیین میکنند. موضوعی که از چندی پیش در میان گمانهزنی چهرههای سیاسی میتوان تشخیص داد. تقریبا همه آنان از محمدباقر قالیباف، سیدابراهیم رئیسی و علی لاریجانی نام میبرند. منتها در این میان هنوز تکلیف گزینه اصلاحطلبان مشخص نیست که اگر یک گزینه هم از سوی آنان اضافه شود، احتمالا این ترکیب باز هم تغییری نمیکند.
اخیراً محمدجواد لاریجانی، تحلیلی درباره چهرههای مهم انتخابات ریاست جمهوری آتی کرده است.او تاکید کرده است: «این اسمهایی که من میبینم در رسانهها هست، آقای رئیسی، قالیباف، علی لاریجانی، ظریف، سردار محمد، فتاح، جلیلی و آقای جهانگیری هست که در میان اینها نیروهای اصولگرای مهمی حضور دارند. پیشبینی من این است اگر غالب دوستانی که نام بردم ثبت نام کنند، رقابت اصلی بین آقای رئیسی، قالیباف، علی لاریجانی اتفاق خواهد افتاد، نه اینکه بقیه لیاقت ندارند، ولی به هر حال رقابت یک پدیده اجتماعی است و این رقابت مهم را شکل میدهد شاید برای شرکت عمومی مردم چیز بدی نباشد.»
تحرکات مثلث انتخاباتی اصولگرایی
مثلث احتمالی رقابت انتخابات ۱۴۰۰ حول سه اسم رئیسی، قالیباف و علی لاریجانی البته مثلث عجیبی هم هست، چرا که از سه ضلع این مثلث یکی رئیس قوه مقننه و دیگری رئیس قوه قضائیه است، اما دیگر کسی تعجب نمیکند. شاید بیراه نیست اگر این را نشان از بحران پرورش نیروهای اجتماعی و محبوب در سیاست ایران بدانیم. نام وزرا و روسای قوا تنها گزینههای مطمئنی است که میتوان با خیال راحت گفت حداقل نامشان به گوش مردم خورده است. در همین روزها نیز کنشهایی برای هرچه بیشتر چهره کردن این نامها شنیده میشود. اخیراً نیز طرفداران قالیباف سعی کردند سفر قالیباف به مسکو را به عنوان ابزاری برای چهره کردن او استفاده کردند. همچنین سعی کردند این مسئله را که قالیباف حامل پیامی از رهبری برای پوتین بوده، به عنوان ابزاری برای متقاعد کردن همجناحیهایشان برای کاندیداتوری به کار بگیرند. قالیباف به موضوع بورس نیز ورود کرده و اخیراً گفته است: «بورس باید نظارت دقیقی انجام دهد. با اقدامات امنیتی مخالف هستم.
با تمام حقوقیهای بورس در ارتباط هستیم. از حدود ۱۰۰حقیقی هم نظرخواهی کردیم. ۲۵۰۰میلیارد تومان نقدینگی روانه بورس شد، این پول الان کجا رفته است؟» این نوع تحرکات قالیباف را هم باید از جمله بهرهبرداریهای سیاسی نزدیک به انتخابات دانست. اگرچه فضای سیاست در ایام منتهی به انتخابات پر از اظهارنظرهای شعارگونه و با قصد و غرض سیاسی خواهد شد، اما به هر حال رها کردن ریاست قوه مقننه انتقادات مردمی را به همراه خواهد داشت و این انتخاب سیاسی برای قالیباف چندان وجهه خوبی در جامعه ندارد.
ابراهیم رئیسی نیز برای چهره شدن این روزها چندی از پروندههای مهم و اجتماعی را به کار انداخته است. یکی از مهمترین پروندهها بحث خصوصیسازی کشت و صنعت نیشکر هفتتپه است که از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تا ابراهیم رئیسی برای اینکه خود را همراه کارگران نشان دهند، بارها به آن پرداختهاند. اگرچه همین چهرهها بارها مورد اعتراض کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه قرار گرفتهاند و از وقتکشی قوه قضائیه در حل مشکلاتشان گلایه کردهاند. در عین حال اخیراً حمیدرضا ترقی نیز تاکید کرده است: «اگر رئیسی بخواهد وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود طبیعتا اصولگرایان باید تلاش بسیاری انجام دهند که رهبری را راضی کنند که منع را از روی رئیسی برای پذیرش مسئولیت دیگر بردارند.» به نظر میرسد حضور او در انتخابات نیز مشکلات خاص خود را دارد.
علی لاریجانی، اما چراغ خاموشتر از این حرفها حرکت میکند. او ارتباطات خوبی در نظام دارد و یکی از چهرههایی است که حتی اعتماد بخشی از معتدلین واصلاحطلبان را نیز برای کاندیداتوری دارد. البته او در انتخابات مجلس یازدهم نشان داد که حاضر نیست برای خدشهدار کردن محبوبیت خود در شرایط رکود مشارکت مردمی کاندیدا شود و به اصطلاح خود را خرج کند. چیزی که محمدباقر قالیباف از آن ابایی ندارد. بارها در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده و حتی در انتخابات مجلس یازدهم نیز حاضر بود آرای کمی را از آن خود کند، ولی به صندلی ریاست قوه مقننه برسد؛ بنابراین علی لاریجانی را بیشتر به عنوان چهره لابیگری که حمایتهای زیادی را برای خود جلب میکند، باید شناخت، ولی معلوم نیست رغبتی برای شرکت در انتخابات داشته باشد یا نه.
چالش اصلی اصولگرایان در انتخابات آتی
حسن غفوری فرد، چندی پیش در توصیف ویژگیهای کاندیداهای انتخاباتی گفته بود: «اقتصاد و سیاست را نمیشود از هم جدا کرد، ولی من فکر میکنم بهجای اینکه به فکر چهره اقتصادی و سیاسی باشیم، بهتر است دنبال چهره ملی باشیم، چرا که از نظر من یک چهره ملی از سیاست خوبی برخوردار است. چهرهای که میخواهد رئیس جمهور شود باید یک چهره ملی کاریزماتیک باشد و دیگران را تخریب نکند و ایدههای امید بخشی برای مردم داشته باشد. چون شان مردم ما بالاتر از این اقتصادی است که درحال حاضر گرفتار آن هستند.»، اما چطور میتوان در روزهایی که وضعیت اقتصادی در جامعه سختتر از قبل شده به آنها امید داد؟
جناحهای سیاسی معمولاً رایآورترین گزینههای خود را در انتخابات معرفی میکنند. خیلی اوقات با ارائه چند کاندیدا سعی میکنند آرای بیشتری را به خود جلب کنند و در عین حال با سنجش افکار عمومی نسبت به گزینههای معرفی شده، فرد محبوبتر را حفظ کنند. در انتخابات مجلس یازدهم با ۴۲٫۵ درصد، کمترین میزان مشارکت در یازده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی رقم خورد و به نظر میآید تحول خاصی در عرصه سیاست ایران این رویکرد را تغییر نداده است؛ بنابراین آیا میتوان امید داشت که مثلث ابراهیم رئیسی، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف میزان مشارکت را تغییر دهد؟
اکنون پتانسیل اعتراضی در جامعه بیش از قبل فعال شده و عمده موضوع این اعتراضات حول محور معیشت جامعه میگردد. براساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی؛ خط فقر خانوارهای چهارنفره در شهر تهران طی دو سال اخیر، از ۵/۲ میلیون تومان به ۵/۴ میلیون تومان رسید؛ یعنی ۸۰ درصد افزایش یافت. این افزایش ۸۰ درصدی حاکی از شوک اقتصادی طی دو سال اخیر در جامعه بوده است که خود را در بستر اعتراضات مردمی نشان داده است. با این حال در مواردی پیش از این نیز انفجار نارضایتی را شاهد بودهایم که اتفاقاً افزایش مشارکت مردمی را به همراه داشت. سال ۹۲ یکی از همین زمانها بود که یکی از چهرهها توانست این نارضایتی را به نفع خود کند. اما به نظر نمیرسد که شرایط انتخابات ۱۴۰۰ شباهتی به آنچه در انتخابات ۹۲ رخ داد، داشته باشد.
استراتژی براساس پیشفرضهای احتمالی
فضای رقابتی بر محوریت قالیباف، لاریجانی و رئیسی، سه گزینه اصولگرا، متناسب با حضور کاندیداهای اصلاحطلب متغیر خواهد بود. هنوز مشخص نیست که در صورت نبود رقیب اصلاحطلب جدی؛ این گزینههای محتمل با یکدیگر رقابت خواهند کرد یا در نهایت گزینهها به نفع یک کاندیدای واحد کنارهگیری خواهند کرد.
هنوز دقیق نمیدانیم که آیا واقعاً این سه چهره تنها شانس اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات هستند. آیا ممکن است که اصلاحطلبان فضا را برای رأیآوری مجدد خود بازسازی کنند؟ در هر حال اگر قرار بر معرفی کاندیدای واحد باشد، هنوز هم معلوم نیست رئیس کدام قوه باید به نفع دیگری کنارهگیری کند. آیا مطرح کردن رئیس دو قوه کشور تنها راهکاری صوری برای جلب توجه جامعه به شرکت در انتخابات، ایجاد فضای دو قطبی و بهرهگیری از پتانسیل آنها برای پروموت کردن کاندیدای جدیدشان است یا واقعا قرار است شاهد جابهجایی صندلی در سطح سران قوا باشیم؟ مسئلهای که تاکنون اتفاق نیفتاده است. طبیعی است که اصولگرایان تمام ظرفیت خود را برای انتخابات بسیج کنند، اما آیا واقعاً چنانکه اصولگرایان میپندارند، قالیباف و رئیسی در نظر افکار عمومی بخشی از مسببین وضع موجود نیستند؟ این اصل اولیه که اصولگرایان آن را فرض میدانند، چقدر درست است و آیا میتوان روی آن سرمایهگذاری کرد؟
نظر کاربران
فقط سردار محمد.
پاسخ ها
رأی بی رای
رای نمیدیم
اتفاقا هرگز مردم نسبت به هیچ کدوم خوش بین نیستن مگر ازقبل انتخاب شده باشه که هست نه خوش بین هستن ونه رای میدن چهل ساله اینا جاشونا باهم عوض میکنند
احمدی نژاد بیاد همشون باید بزنن جاده خاکی
پاسخ ها
احمدی نژاد سوخت مرد تمام شد
نمگدان را شکست !!!!! تایید هم نمی شود !
فکری دگر کنیم
احمدی نژاد
مثلث شوم