«هامون» پر آب شد، زندگی لبخند زد
مردان جوان لباسهای بلوچیشان را در آورده و گذاشتهاند لبه پل، با بدنهای لاغر و پوستهای گندمگون از آن سوی جاده خیز بر میدارند و از ارتفاع بلند پل شیرجه میزنند داخل آبی که از رودخانه ملکی میگذرد.
آبی که از زیر این پل میگذرد و در ۱۶سال گذشته هیچ خبری از آن نبود هم بخشی از آبی است که از اواخر فروردین امسال از کوههای هندوکش و ارتفاعات بابایغما در ۴۰ کیلومتری غرب کابل در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت ۱۰۵۰ کیلومتر در رودخانه هیرمند، آمده تا لبهای تشنه تالاب هامون را سیراب کند.
روستای تختعدالت یکی از روستاهایی است که برای سالها در سواحل پر آب بخشی از تالاب هامون یکی از مراکز اصلی صیادی در این نقطه از کشور بود. با این حال در این سالهای خشکسالی اینجا به روستایی در ساحلی خشک و بیآب و علف بدل شده بود. قایقهای صیادی در همه این سالها به گل نشسته بود. گرد و غباری که از خاک منطقه بلند میشد این روستا را مانند حدود روستای واقع در همسایگی تالاب به جهنمی دایمی از گردوغبار بدل کرده بود. با این حال حالا که پس از ۱۶ سال خشکسالی آب دوباره به سواحل این روستا رسیده است قایقهای صیادی و گردشگری دوباره روشن شده، کودکان کمسنوسال روستا شاد و سرخوش در ساحل جستوخیر میکنندو ذوقزدگی و سرزندگی را در عمق سیاهی چشمهایشان میتوان دید.
آن سوتر مردان جوان و میانسال موتور قایقهای خود را روشن میکنند و مسافرانی که برای دیدن پرآبی دوباره هامون از راه رسیدهاند را با سرعت به وسط تالاب میبرند، کمی آن سوتر برجکهای خط مرزی کشور دیده میشود. برجکها به فاصلههای کوتاه از هم انگار از دل آب سربرآوردهاند.
تالاب هامون بزرگترین دریاچه آب شیرین در سراسر فلات ایران در جلگه وسیع سیستان واقع است و منابع آب مورد نیاز آن از رودخانه هیرمند و چند رودخانه کوچک دیگر تامین میشود. این دریاچه که از سه دریاچه با نامهای هامون پوزک، هامون سابوری و هامون هیرمند تشکیل شده است در زمان پر آبی مساحتی در حدود پنجهزارو۷۰۰کیلومترمربع داشت و متوسط عمق آب آن یک تا پنج متر بود. هامون برای قرنها دشت سیستان را به یکی از حاصلخیزترین و تمدنسازترین نقاط ایران بدل کرده بود. نشان به آن نشان که قدمت تمدن حیرتانگیز و با شکوه شهر سوخته که بقایای آن در ۵۶ کیلومتری زابل کشف شده است به بیشتر از پنجهزارسال پیش برمیگردد. آنگونه که برخی از باستانشناسان گفتهاند تمدنی که این شهر را بنا نهاد به احتمال زیاد پیشرفتهترین شهر جهان قدیم بوده است. کشف یک چشم مصنوعی و اولین انیمیشن جهان بخشی از میراث باقیمانده از تمدن شهر سوخته است.
علاوه بر این سیستان برای سالها بهعنوان انبار غله ایران شناخته میشد. اما همه اینها تنها تا زمانی بود که هامون آب داشت، از اواسط دهه۷۰ خورشیدی بخت از این پهنه بزرگ آبی برگشت و هر سال میزان آبی که سهمیه طبیعیاش بود کمتر و کمتر شد تا در نهایت تالاب هامون برای همیشه خشک شود. کاهش و در نهایت قطعشدن کامل آب هامون درست همزمان با برآمدن دولت بنیادگرای طالبان در افغانستان بود، طالبان تندرو که با دولت ایران رابطه خوبی نداشتند با سدکردن آبی که از افغانستان میآمد مانع از ورود آن به خاک ایران شدند.
سابقه معاهدات ایران و افغانستان بر سر حقابه از رودخانه هیرمند برای ورود به تالاب هامون به سال ۱۲۵۱ خورشیدی برمیگردد، در آن سال با حکمیت یک ژنرال انگلیسی مرز ایران و افغانستان، یکی از شاخههای رودخانه هیرمند تعیین شد اما درباره میزان سهم هر کشور از آن صحبتی به میان نیامد. ۶۷ سال بعد و در زمان حکومت رضاشاه پهلوی تلاشهایی برای حلوفصل مساله آب هیرمند با محمدنادرشاه حاکم وقت افغانستان انجام گرفت و منجر به امضای پیمانی شد که در ماده نخست آن اینگونه آمده بود: ایران و افغانستان توافق میکنند همه آب هیرمند از بند کمالخان که ۴۷ کیلومتر در داخل خاک افغانستان با مرز ایران فاصله دارد به سهم مساوی میان دو کشور تقسیم شود. این پیمان تا چندینسال مشکلات میان دو کشور را حلوفصل کرده بود. اما ایجاد دو سد بزرگ در افغانستان (سد مخزنی کجکی و سد انحرافی بغران) در سال ۱۳۲۸ و کاهش آب ورودی به ایران بار دیگر اختلافات را در این زمینه گسترش داد.
دوره بعدی مذاکرات میان طرفین در سال ۱۳۵۲ با میانجیگری آمریکا ادامه پیدا کرد. در این سال هم توافقاتی صورت گرفت اما کودتای همان سال در افغانستان و بار دیگر ماجرا را بلاموضوع کرد. پیش از بهقدرترسیدن طالبان در کشور همسایه و بهخصوص در دورهای که مجاهدین شمال در کابل قدرت را در دست داشتند مشکل و اختلاف چندانی میان دو کشور وجود نداشت، اما با آمدن طالبان همهچیز به یکباره روند نزولی پیدا کرد؛ هم رابطه دوستی میان دو کشور، هم میزان آب ورودی به ایران. با این حال اگرچه دولت این گروه تندرو در نهایت پنجسال بعد با حمله نظامی آمریکا ساقط شد اما روالی که آنها پایه گذاشتند در سالهای پس از آن هم ادامه داشت.
در همه سالهای گذشته که هامون روزگار بیآبی و خشکی را میگذراند دشت سیستان و شهرها و روستاهای واقع در این منطقه رنجها و گرفتاریهای بسیاری را متحمل شدند. آنگونه که هوشنگ ناظری، فرماندار زابل به «شرق» میگوید در این سالها دستکم اشتغال ۷۰ تا ۸۰هزارنفر از افرادی که بهصورت مستقیم از طریق این تالاب روزگار میگذراندند از بین رفت و همه این افراد بیکار شدند. مشاغلی که این مقام دولتی از آنها سخن میگوید در زمینه کشاورزی، دامداری، صیادی، صنایع دستی و گردشگری بود.
مجتبی نورا، عضو دبیرخانه تالاب هامون و مشاور دبیرخانه در امور سازمانهای مردمنهاد در رابطه با میزان خسارت و زیان ناشی از خشکشدن تالاب در این سالها در گفتوگو با «شرق» میگوید: «بیکاری ۱۸هزار صیادی که سالانه ۱۲هزار تن ماهی از آبهای تالاب برداشت میکردند تنها بخشی از این خسارت بود و همیشه هم این آمار گفته شد. اما بر اساس محاسبات ما بیشترین خسارت را از خشکی تالاب، دامداران منطقه دیدهاند. در سال ۱۳۷۴ آنگونه که آمار نشان میدهد ۱۲۰هزار راس در منطقه وجود داشت و در نیزارهای تالاب چرا میکرد، اما آمار امسال نشان میدهد این تعداد به کمتر از یکهزار راس گاو رسیده است چون در این ۱۶سال خشکسالی، نه آب و نه علوفه کافی برای تغذیه این گاوها وجود نداشت.»
نورا همچنین با اشاره به خساراتی که بخش صنایع دستی سیستان در این سالها متحمل شده است نیز اینگونه توضیح میدهد: «آمار سال ۷۴ از تولید سالانه ۳۲ میلیونمترمربع پرده حصیری در روستاهای حاشیه تالاب حکایت دارد، اما از آن میزان حالا تنها در سه روستای کوچک اثری از حصیربافی یافت میشود که مواد اولیه آنها نیز از مینودشت در استان گلستان با هزارو۵۰۰کیلومتر فاصله تامین میشود که هزینه ترانزیت و... را هم باید به آن اضافه کرد. میزان تولید پردههای حصیری حالا به چندصدمتر هم نمیرسد.»
به همه اینها باید خسارتهای ناشی از ریزگردها و آلودگی هوا را هم اضافه کرد، وقتی وسعت پنجهزارو۷۰۰کیلومترمربعی هامون خشک شد، بستر آن تبدیل شد به یکی از بزرگترین مراکز تولید ریزگرد و توفانهای گردوخاکی در این نقطه از زمین، همین مساله نیز منجر به آن شد که بیشتر از ۳۰۰ روستا در این منطقه به دلیل توفانهای گردوغباری تخلیه شود. این آمار را ناظری، فرماندار شهرستان زابل lاطلاع داده است. او همچنین گفته است که سیستان بهلحاظ بیماریهای تنفسی و سل و همچنین بیماریهای چشمی که منجر به نابینایی افراد میشود در کل کشور رتبه اول را دارد.
مجموعه این خسارتها در سالهای گذشته این منطقه از کشور را به یکی از بدترین نقاط سرزمین ایران برای زندگی بدل کرده بود. خشکسالی و عدم انجام تلاشهای دیپلماتیک اثرگذار برای حل مشکل با کشور افغانستان دستبهدست هم داد تا هامون با همه ویژگیهای مثبت و مهمش به یکی از آسیبزاترین بخشهای ایران بدل شود.
با این حال پس از آغاز به کار دولت حسن روحانی و گماشتن معصومه ابتکار بهعنوان رییس سازمان حفاظت محیطزیست کشور مجموعه دولت احیای تالاب هامون را یکی از اهم برنامههای خود عنوان کردند. ابتکار در یکی از اولین سفرهای استانی محیطزیستی خود در تاریخ پنجم دی به سیستانوبلوچستان و شهر زابل رفت تا وضعیت این دریاچه را از نزدیک نظارهگر شود. او در آنجا به اهالی سیستان وعده داد برای حل مشکل هامون از همه پتانسیلهای دولت استفاده خواهد کرد.
پس از سفر رییس سازمان حفاظت محیطزیست «گری لوییس» هماهنگکننده ارشد سازمانملل در ایران نیز به همراه احمدعلی کیخا معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست در بیستم دی از تالاب هامون بازدید کرد.
این مقام بینالمللی در این سفر درباره وضعیت این منطقه گفت: «در بحث اثرات خشکشدن، افغانستان در حال حاضر آب بیشتری برداشت میکند و منافعی از کشاورزی میبرد که کوتاهمدت است. اگر این برداشت آب و کشاورزی کوتاهمدت به خشکشدن همیشگی هامون منجر شود، با بادهای 120روزهای که در منطقه وجود دارد، توفانهای گرد و غباری ایجاد میشود و ذرات گرد و غبار را به سمت افغانستان و پاکستان برمیگردانند. با این فرایند تمامی این اراضی، زیر شن و غبار ناشی از این خشکشدن قرار میگیرد، چیزی که هماکنون در منطقه دیگر کشور، ایران تحتتاثیر آن است، اگر برای افغانستان اتفاق بیفتد اثرات نامطلوبی برای آنها در پی دارد.
گری لوییس همچنین گفت: «نمیدانم چرا اینقدر موضوع هامون زمان برده و صداهای مردم شنیده نشده است. شاهد بودیم که مردم برای ارومیه سر و صدا کردند ولی نمیدانم چرا برای هامون سر و صدایی نشد. وظیفه ما این است که روی راهحل فکر کرده و راهکار بیابیم، اگر بخواهیم صادق باشیم، واقعا معلوم نیست که نتیجه این ماموریت چه خواهد بود، مشکلات آنها منعکس و راجع به آن صحبت میشود. ضمن اینکه به همراه سازمانملل و دولت ایران باید بهدنبال راهحلهای فنی که آب را به تالاب هامون برساند، باشیم.»
علاوه بر این وقتی حسن روحانی در سفر هفتم فروردین خود برای شرکت در جشن جهانی نوروز رهسپار کابل شد یکی از موضوعاتی که طرف افغان پیرامون آن مذاکره کرد میزان حقابه ایران از رودخانه هیرمند و تالاب هامون بود.
رییسجمهور در بازگشت از افغانستان در اینباره گفت: «در این سفر در مورد رودخانههای مرزی و تالابها از جمله تالاب هامون صحبتهایی انجام شد و جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد که باید تالاب هامون به شکل قبلی خود بازگردد و مقرر شد در این چارچوب هیاتی از افغانستان بهمنظور صحبت در حوزه آب، به ایران سفر کند.»
در همه این مدت که مسوولان ایرانی و بینالمللی برای انجام مذاکره یا بررسی شرایط به افغانستان و خود منطقه تالاب هامون رفته بودند هیچ اثری از آب در منطقه نبود، با این حال از اواسط فروردینماه امسال به واسطه وقوع سیلابهایی بزرگ و بارش باران و برف در ارتفاعات افغانستان به یکبار آب سر از هامون درآورد. رودخانه سیستان که ادامه رودخانه هیرمند در خاک ایران است پرآب شد و آب را به بخشهایی از هامون هیرمند در دل خاک ایران رساند. همچنین قسمتهایی از هامون پوزک که بیشتر از 90 درصد آن در خاک افغانستان است پرآب شد و قسمتهایی از هامون سابوری نیز از آبی که از افغانستان میآید بینصیب نماند.
خسرو افسری مدیرکل محیطزیست استان سیستانوبلوچستان در رابطه با دلایل بازگشت آب به هامون میگوید: «وقوع سیل بهعلاوه دیپلماسی و مذاکره ایران با افغانستان عامل اصلی این رویداد است، اما با این همه نباید تصور کنیم که الان مشکل تالاب هامون حل شده است، میزان آبی که الان به هامون رسیده، تنها 10درصد از آب مورد نیاز این تالاب است و برای تدوام وضعیت مناسب این تالاب باید دستکم تا یکماه آینده آب به همین میزان وارد خاک ایران بشود و این روند برای دوسال نیز تداوم داشته باشد. چراکه در غیر اینصورت مشکل خشکسالی باز هم ادامه پیدا خواهد کرد.»
در دل خاک ایران نیز و در منطقه میان هامون پوزک و هامون سابوری اداره کل محیطزیست استان سیستانوبلوچستان با حفر کانالها و لایروبی بستر رودخانهها و بندهایی که آب را به قسمتهای مختلف تالاب منتقل میکند تلاش کرده است با مدیریت آبی که در حال ورود است آن را به نقاط مختلف تالاب برساند. در اقدامی دیگر این اداره کل با حفر یک کانال ششکیلومتری از رودخانه سیستان آب را به بخشهایی از تالاب هیرمند در جنوبغربی شهر زابل و اطراف کوه خواجه رسانده است. مجموعه این اقدامات تاکنون موفقیتآمیز بوده و روند احیای تالاب هامون در هر سه قسمت را با چشماندازی مثبت مواجه کرده است.
یکی از جوانهایی که ابتدای این گزارش از او یاد شد وقتی برای دوبارهپریدن در آب به بالای پل میآید وقتی خطاب قرار دادم که خوشحالی؟ گفت: «آخرین باری که این رودخانه آب داشت و من در آن شنا کردم، تنها هشتسال سن داشتم، حالا ولی 24سالهام، میدانی 16 سال خشکی و بیآبی یعنی چه؟ این را گفت و دوباره خیز برداشت سمت آب، پرسیدم شنا بلدی؟ ایستاد و پاسخ داد: «کسی که 16سال در وسط دریایی از گرد و خاک و کویر زندگی کرده شنا کجا یاد گرفته است» این را گفت و فریادکشان از ارتفاع پل پرید وسط آب.
ارسال نظر