آشتی اعراب یا ترمیم شکاف دشمنی با تهران؟
وزارت امور خارجه کویت از توافق میان عربستان و قطر برای بازگشایی گذرگاههای زمینی، دریایی و هوایی میان دوکشور خبر داد و اعلام کرد که این توافق از دوشنبه شب به اجرا درآمده است.
روزنامه توسعه ایرانی: وزارت امور خارجه کویت از توافق میان عربستان و قطر برای بازگشایی گذرگاههای زمینی، دریایی و هوایی میان دوکشور خبر داد و اعلام کرد که این توافق از دوشنبه شب به اجرا درآمده است. بر این اساس احمد الناصر، وزیر امور خارجه کویت اعلام کرد که طرفین بحران شورای همکاری خلیج فارس (دوحه و ریاض) توافق کردند که تمام مرزهای مذکور را بدون هیچگونه محدودیتی باز کنند و همین خبر ظرف چند دقیقه به تِرندِ رسانههای دنیا، بهویژه مطبوعات و شبکههای عربی تبدیل شد.
در همین راستا منابع رسمی وزارت خارجه کویت اعلام کردند که شیخ نواف آل احمد، امیر کویت با شیخ تمیم بن حمد، همتای قطری خود و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تماس گرفته و در این تماس بر اتحاد مجدد در شورای همکاری خلیج فارس و گشودن صفحهای جدید در روابط دو کشور تاکید شده است. اتحادی که به سبب بحران در شورای همکاری خلیج فارس از ۵ ژوئن ۲۰۱۷ از بین رفت؛ چراکه از این تاریخ تا روز گذشته، عربستان، امارات، بحرین و مصر با ادعای حمایت قطر از تروریسم این کشور را محاصره زمینی، هوایی و دریایی کردند اما دوحه آن را رد میکند و مجموع کنشگریهای موجود را تلاشی برای تضعیف حاکمیت و استقلال خود میداند. در همین راستا، بلافاصله دیوان پادشاهی قطر اعلام کرد که شیخ تمیم بن حمد، امیر این کشور در راس یک هیأت دیپلماتیک و اقتصادی از کشورش در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس شرکت میکند.
آمریکاییها با نزدیک کردن قطر و عربستان به یکدیگر، شکافی که میان اعضای شورای همکاری برای متحدسازیشان علیه تهران به وجود آمده بود را ترمیم کرد و حالا علاوه بر ایران، متحدان کشورمان هم ذیلِ همین سناریو تعریف میشوند
این اجلاس روز گذشته (سهشنبه) در شهر العُلا برگزار شد که از دو جهت بازتاب گستردهای داشت. از منظر نخست، ما شاهد ورود امیر قطر برای حضور در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس به عربستان بودیم و این نخستین بار از ژوئن ۲۰۱۷ بود که امیر قطر پس از قطع روابط با عربستان، امارات، بحرین و مصر وارد خاک ریاض شد و رسماً از سوی ولیعهد سعودی مورد استقبال قرار گرفت. اما آنچه برای ما به عنوان دومین موضوع بسیار مهم است، چینش و آرایش چهل و یکمین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس با حضور سران کشورهای عضو بود که در شهر العلا در غرب عربستان برگزار شد.
در این نشست «محمد بن سلمان بن عبدالعزیز» ولیعهد عربستان، «سلمان بن حمد آل خلیفة» ولیعهد و نخستوزیر بحرین، «فهد بن محمود آل سعید» معاون نخستوزیر عُمان، «محمد بن راشد آل مکتوم» معاون رئیس دولت امارات و حاکم دبی، «نواف الأحمد الجابر الصباح» امیر کویت و « تمیم بن حمد آل ثانی » امیر قطر حضور داشتند. «سامح شکری» وزیر خارجه مصر نیز در غیاب «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهوری این کشور در نشست شورای همکاری خلیج فارس شرکت کرد.
این چینش به خوبی نشان داد که همه چیز آنگونه که ریاض و دوحه میگویند، آرام و بر وفق مراد نیست. غیبت «حمد بن عیسی آلخلیفه» پادشاه بحرین، «هیثم بن طارق» سلطان عمان و عقبنشینی احتمالی «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهوری مصر و نیز ابهام درباره سطح نمایندگی امارات در چهل و یکمین دوره اجلاس شورای همکاری خلیج فارس، بحث آشتی عربی را با چالش مواجه کرده است. بسیاری بر این عقیدهاند که این آشتی درواقع یک آشتی دوجانبه میان ریاض و دوحه است و کشورهایی که بهتبعیت از عربستان سعودی از سال ۲۰۱۷ میلادی قطر را تحریم کردند، تمایلی به این آشتی ندارند! شاید این تحلیل برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل باور باشد اما به نظر میرسد که حکام امارات، مصر و بحرین به نوعی از یک بام و دو هوای ریاض خسته شدهاند. آنها بر این عقیدهاند که عربستان زمانی که به حمایت و اتحاد آنها نیاز دارد، به صورت تمام و کمال با این کشورها وارد شراکت میشود، اما یکباره (مانند وضعیت کنونی) از این قالب خارج میشود.
قطر از سالهای قبل تاکنون روابط سیاسی، رسانهای و حتی اقتصادی پنهان و بعضاً نیمه آشکار با اسرائیل داشته است و اگر همین فردا روابطش را با تلآویو علنی کند، به هیچ وجه اتفاق خاصی در این کشور رخ نخواهد داد
سه دلیل مهم، اما خطرناک
بدون تردید عدم حضور مقامات ارشد چهار کشور عمان، مصر، امارات و بحرین در نشست شورای همکاری خلیج فارس به نوعی نشاندهنده اعتراض این دولتها به نادیده گرفتن منافع آنها توسط ریاض است. عدم حضور آنها در مراسمی که پس از سه سال امیر قطر در آن حضور دارد، به نوعی دهنکجی به دوحه محسوب میشود و حالا این سوال مطرح میشود که چرا عربستان در وضعیت کنونی روابطش را مجدداً با قطر از سر گرفت؟ برای پاسخ به این پرسش باید سه موضوع یا بهتر بگویم، سه سناریو را مورد اشاره قرار دهیم. موضوع اول این است که ترامپ در واپسین روزهای خود که صرفاً ۱۴ روز تا مراسم تحلیف «جو بایدن» وقت باقیست، سعی دارد تا بتواند به هر ترتیب که شده منطقه را علیه ایران بسیج کند.
این اقدام به نوعی فشار اقتصادی و امنیتی را به ایران بیشتر میکند. موضوع دوم این است که آمریکاییها با نزدیک کردن قطر و عربستان به یکدیگر، شکافی که میان اعضای شورای همکاری برای متحدسازیشان علیه تهران به وجود آمده بود را ترمیم کرد و حالا علاوه بر ایران، متحدان کشورمان هم ذیلِ همین سناریو تعریف میشوند.
اما موضوع سوم که باید آن را مهمترین سناریو و موضع دانست، سوق دادن قطر و عربستان سعودی به سمت اسرائیل و اعلام عادیسازی روابط این دو کشور کلیدی حاشیه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی است. توجه داشته باشید که از سوی دیگر عربستان سعودی همانند ترکیه، از ناحیة دموکراتهای آمریکا احساس ضعف و ترس میکنند و به همین دلیل هم آنکارا و هم ریاض به دنبال هماهنگی کامل با تلآویو هستند تا چهار سال آینده از گزند جو بایدن و تیمش در امان باشند.
بر این اساس آشتی قطر و عربستان در نهایت به هماهنگی این دو کشور با اسرائیل ختم خواهد شد ولی در این میان چند نکته مهم وجود دارد. نخست اینکه قطر از سالهای قبل تاکنون روابط سیاسی، رسانهای و حتی اقتصادی پنهان و بعضاً نیمه آشکار با اسرائیل داشته است که عمان هم این وضعیت را دارا بود.
بر این اساس اگر همین فردا دوحه روابطش با تلآویو را علنی کند، به هیچ وجه اتفاقی در قطر رخ نخواهد داد. اما در عربستان سعودی به دلیل جایگاه این کشور در میان کشورهای اسلامی و عربی، بعلاوه ساختار محافظهکارانه و افراطی این کشور در داخل، مشکلات زیادی وجود دارد که میتواند به طغیان سیاسی - اجتماعی و افراطیگری ختم شود. بر این اساس ریاض فعلاً در حال تست زدن برقراری مجدد روابط خود با قطر است تا دریابد که آیا شرایط برای سازش و علنی کردن رابطه ریاض با تلآویو وجود دارد یا خیر؟
ارسال نظر