کنایه محسن آرمین به طرفداران رئیسجمهور نظامی
محسن آرمین در گفتوگوی تفصیلی با پیام نو به تحلیل وقایع سیاسی روز و انتخابات ۱۴۰۰ پرداخت.
ایلنا: محسن آرمین در گفتوگوی تفصیلی با پیام نو به تحلیل وقایع سیاسی روز و انتخابات ۱۴۰۰ پرداخت.
پیش بینی تان از انتخابات آینده چیست؟
من نمی توانم پیش بینی کنم. پیش بینی کار ما نیست.اما یک چیز میتوانم بگویم. شواهد و قراین غیر قابل انکاری وجود دارد که نشان میدهد ما در تاریخ سالهای پس از انقلاب در نقطه عطفی قرار گرفتهایم. سمت سوی این حرکت به سوی دور شدن از آرمانهای مردم در سال ۵۷ است. به نظر میرسد ابرپروژهای در دستور اجراست. طبعاً ثقل این پروژه مسئله رهبری آینده و نظم جدیدی است که قرار است ایجاد شود. اما اگر وضعیت به این شکل ادامه یابد ما در آینده شاهد تلاش های بیشتر جریان افراطی حاکم خواهیم بود که به هر قیمتی انتخابات ریاست جمهوری آینده را به نفع خود به پایان ببرد و یک نیروی نظامی و سپاهی را به قدرت برساند. در این زمینه رودربایستی هم ندارد و هدف خود را آشکارا میگوید چون نگران رقابت در انتخابات نیست. مثلا قانون انتخابات را به گونهای اصلاح کردهاند و برای کاندیداها ضوابطی تعریف کردهاند که کاندیدای مورد نظرشان بی رقیب باشد.
این روزها می بینید خیلی نگرانی از یک طرف در میان اصلاح طلب وجود دارد که یک نظامی رییس جمهور شود و طرف مقابل هم می گوید نه تنها اشکال ندارد بلکه باید یک نظامی باید رییس جمهور شود و اتفاقا این برای کشور خوب است.
واقعا در این شرایط حساس اتفاقی که نباید بیفتد این است که چهره ای از ایران تصویر شود که قرار است یک ژنرال و یک دولت نظامی سر کار بیاید. اصولاً در دنیا دوره حکومت ژنرال ها به سر آمده است روزی در ترکیه، پاکستان، ژنرالها سر کار بود، ترکیه زودتر فهمید مسیر خود را تغییر داد. دوران ژنرالهای پاکستان هم با ضیاء الحق به پایان رسید.همین طور. سرنوشت عراق و لیبی هم که معلوم است. کشورهای آمریکای لاتین هم همینطور. حتی کشورهای آفریقایی نیز از این دوره عبور کردهاند اما جریانی در این کشور تازه یاد ریاست جمهوری یک ژنرال افتاده است. و این نشان از پسماندگی و عقب ماندگی از شرایط دنیاست و جدا باید به این وضعیت تاسف خورد. پس از انقلاب همواره گفتهایم که نظام ما باید الگوی کشورهای مسلمان باشد. ظاهراً بعد از چهل سال قرار است الگوی ریاست جمهوری یک ژنرال را به مسلمانان جهان معرفی کنیم.
یک وقتی از یکی از وزرا پرسیدیم که چرا نگران دادن پروژه به نظامی هاست گفت من مشکلی ندارم اما وقتی به اینها پروژه می دهم اول دور آن سیم خاردار می کشند و یک سرباز نگهبان مسلح هم می گذارند به طوری که ناظر پروژه من هم نمی تواند به آنجا وارد شود. حالا فکر کنید می خواهند دور مهمترین پروژه سیاسی این کشور یعنی ریاست جمهوری و دولت سیم خاردار کشیده شود و کسی هم حق سرک کشیدن به آن را نداشته باشد
اگر شما توانستید ازسپاه درباره دستگاه کرونایاب مستعان سوال بکنید می توانید درباره مسائل کشور از رییس جمهور نظامی هم بازخواست کنید اگر شما توانستید در باره عملکرد بانکهای وابسته به نیروهای نظامی و علت و میزان ورشکستگی آنها و محل پرداخت مبالغ هنگفت زیان آنها سؤال کنید میتوانید در باره مسایل کشور از رئیس جمهور نظامی هم بازخواست کنید. آیا امروز کسی اجازه دارد در باره عملکرد نیروهای نظامی اعم از سپاه و ارتش در جنگ سؤال بکند؟ آیا سپاه اجازه میدهد یک مؤسسه بخش خصوصی در باره تاریخ جنگ تحقیق کند و کتاب بنویسد؟ اگر در باره جنگی که سی سال پیش به پایان رسیده کسی مجاز به سؤال و بازخواست نیست، چطور میتوانیم تصور کنیم در باره مواضع و تصمیمات مهم مملکتی از رئیس جمهور نظامی بازخواست کنیم؟
این یک منطق روشنی دارد. من تعجب می کنم این آقایان این همه دم از امام می زنند در حالی که صریح ترین و خدشهناپذیرترین توصیه امام عدم ورود نیروهای نظامی به عرصه سیاسی است. یک بار آقایان گفتند چون محافظ دستاوردهای انقلاب هستیم نمی توانیم نسبت به انتخابات بی توجه باشیم. ما وارد رقابتهای سیاسی گروه و جریان خاص نمی شویم اما چون یک گروه را خطرناک می بینیم تلاش می کنیم آنها رای نیاورند. بعد یک قدم جلوتر آمدند و نظامیانی از حوزه های انتخابیه مختلف کاندیدا شدند تا با حضور خود در رقابتهای انتخاباتی از دستاوردهای انقلاب محافظت کنند. اکنون در قدم سوم میگویند مجلس کافی نیست. کشور را باید ما اداره کنیم و یک نظامی باید رییس جمهور شود. در حالی که انتخابات مفهومی جز رقابت جریان های سیاسی ندارد و ورود یک جریان نظامی به انتخابات و معرفی کاندیدا یعنی ورود علنی و رسمی به رقابت های سیاسی و این یعنی نقض صریح و آشکار و توصیه های موکد امام. .
مخالفان این نظر میگویند که سپاه تنها یک نیروی نظامی نیست و وظایف دیگری هم برای حفظ انقلاب دارد.
خب این دیگر یک شوخی است. شما به صحبت امام نگاه کنید صریح اسم سپاه و ارتش را می آورد. صحبتهای امام خیلی صریح است. این توجیهات خیلی لایتچسبک است. اگر صریحاً بگویند ما به این سفارش امام ملتزم نیستیم خیلی محترمانه تر است. با این شرایطی که پیش می رود نیروهای اصلاح طلب تا جایی که من می دانم تلاش می کنند به هر نحوی یک چنین فضایی در انتخابات حاکم نشود که پیروزی یک کاندیدا از پیش تعیین شده باشد و بتوانند انتخاباتی با حداقلی از استانداردها را به جریان مقابل تحمیل کنند. اما اگر این عزم همچنان با همین شدت و حدت ادامه یابد طبیعتا شاهد تحقق نقطه عطفی که گفتم و فردایی کاملاً متفاوت از دیروز باشیم. بهتر است صبر کنیم ببینیم در ماههای آینده چه اتفاقی میافتد. نحوه مواجهه شورا با این قانون انتخابات و بررسی صلاحیتها نشان می دهد که آیا این سناریو دستپخت و خواست یک جریان خاص است یا هماهنگی های فراتری در این زمینه صورت گرفته است و سناریوی عام تری قرار است اجرا شود.
گفته می شود با آمدن رییس جمهور نظامی، بحران ناکارآمدی مدیریت در ایران برطرف خواهد شد و برخی بن بست ها شکسته می شود...
به دو دلیل این ادعا مردود است این ادعا مبتنی بر این فرض است که نظامی ها یک نیروی منسجم و متشکل هستند که می توانند مشکلات کشور را حل کنند. این تصور کاملا واپس مانده است. تنها کسانی میتوانند چنین ادعایی بکنند که اصلا با مفهوم دولت مدرن و اداره کشور در دنیای جدید بیگانهاند. تصورشان از اداره کشور این است که یک نفر با اعمال قدرت و دیسیپلین نظامی میتواند مشکلات را حل کنند. امروز معنای دولت به مفهوم یک گروه در قدرت نیست که کشور را اداره میکند. دولت امروز بدون جامعه مدنی و همکاری های اجتماعی و بدون وفاق ملی اساسا امکان ندارد که موفق شود.
به عنوان مثال آلودگی هوا در مقایسه با بحرانها و معضلاتی که ما داریم یکی از ساده ترین مسائل و مشکلات کشور است. این مشکل را بدون همکاری اجتماعی و بدون مشارکت نهادهای مدنی نمی توان حل کند. کشورهایی در حل این مشکل موفق بوده اند که حمایت جامعه مدنی را با خود داشته اند حالا تصور این که یک دولت نظامی با رای حداقلی و بدون مشارکت مدنی چگونه می تواند با قاطعیت مشکل را حل کند این تفکر کاملا واپسمانده و ارتجاعی است.
علاوه بر این این ادعا مسبوق به تصور و ادعای دیگری است. آیا نیروهای نظامی در مقایسه با سیاسیون و نیروهای غیر نظامی در اداره کشور کارآمدی و مهارت بیشتری دارند؟ کجا این ادعا ثابت شده است و ما چه کارنامه ای از نیروهای نظامی در عرصه های اقتصادی و اجتماعی داریم که حکایت از کارآمدی این نیروها در اداره کشور میکند؟ تجربه بانک های نیروهای نظامی که پیش روی ماست. در دوره احمدی نژاد که کاملا دولت مورد حمایت هم بود این بانک ها مثل قارچ از زمین سبز و نهایتاً باری بر دوش دولت شدند و یکی از عوامل بحران اقتصادی که ما به آن دچار هستیم وجود این بانک ها بوده و هست.
این بانک ها تقریباً همه ورشکسته شدند وبدهی های زیادی بالا آوردند که دولت مجبور شد آنها را در بانک دولتی ادغام کند. در پروژه های عمرانی کدام گزارش شفاف و علنی از سوی نهادهای نظامی مطرح شده است که بتوانیم بر اساس آن قضاوت کنیم که آنها توانسته اند این پروژه را با حداقل هزینه و کارآمدی بهتر در یک رقابت با بخشهای دیگر به پایان برسانند. گزارش ها عکس این ادعا را ثابت میکند. مثلا در عسلویه پروژه هایی که با یک میلیارد و دو میلیارد انجام می شد با ده میلیارد و ۱۵ میلیارد دلار هزینه انجام شده و میشود..
نظر کاربران
کامل وصحیح اگه به کسی برنخوره
والا هیچکه طرفدار نظامی نی
کاملا درست می فرمایید هر کسی را بهر کاری ساخته اند...