گافهای۴گانه برای رسیدن به پاستور!
خيلي زودتر از زمان لازم تخريب انتخاباتي را آغاز کردهاند و به زعم خودشان با طرح ادعاهايي درصدد ناکام کردن رقيب انتخاباتي خودشان هستند؛ روشي که در هر انتخابات اجرا و در نهايت هم منجر به کاهش آراي کانديداهاي خودشان ميشود.
آرمان ملی: خيلي زودتر از زمان لازم تخريب انتخاباتي را آغاز کردهاند و به زعم خودشان با طرح ادعاهايي درصدد ناکام کردن رقيب انتخاباتي خودشان هستند؛ روشي که در هر انتخابات اجرا و در نهايت هم منجر به کاهش آراي کانديداهاي خودشان ميشود.
نکته قابل تامل هم سير هميشگي اين تخريب است که از اصلاحطلباني مانند سيدمصطفي تاجزاده آغاز و به اصولگراياني ختم ميشود که تمايل دارند به کارزار انتخاباتي اصلاحطلبان بپيوندند.
يکي از گمانهها که ميتوان درباره چرايي تخريب زودهنگام اصلاحطلبان از سوي دلواپسان اصولگرا مطرح کرد، اختلافات دروناردوگاهي جريان اصولگرايي است. نشستن يک اصولگرا بر کرسي رياستجمهوري براي آنها يک روياست.
در سال ۸۴ سرمست از پيروزي احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري بودند اما اين شادي عمر کوتاهي داشت چرا که مجبور شدند از او و همراهانش اعلام برائت کنند و مدعي شوند تمايل به حمايت از او نداشتند! بنابراين با توجه به اينکه اکنون رياست دو قوه ديگر از طيف اصولگرا هستند، درصددند تا رياستجمهوري هم از آن اصولگرايان شود اما فراموش کردند که راي مردم در انتخاب رئيس پاستور نقش دارد و مانند برخي قوا شکل انتصابي ندارد.
گاف اول: تاجزاده تحريم کرد اما اکثر مردم نيامدند!
براساس همان نقشه راه هميشگي، تخريب انتخاباتي اصولگرايان علني شده است. تاجزاده چند روز قبل گفته بود: «همين مجلس يازدهم که اقليت جامعه راي داده ولي خودشان ادعا ميکنند اين مجلس قويترين مجلس بعد از انقلاب است. اکثريت مردم در ايران راي ندادهاند و در تهران از هر ۴ نفر کمتر از يک نفر راي دادهاند. اين نوعي تحريم خاموش بوده است.» اعضاي اتاق تخريب اصولگرايان اين جملات را به نفع خود چنين معنا کردند: «بله! در انتخابات مجلس يازدهم تحريم خاموش رخ داد اما نه ازسوي مردم بلکه از سوي اصلاحطلبان!» اصولگرايان بهخوبي ميدانند که جامعه پي به معناي جملات تاجزاده برده است که جز نارضايتي از عملکرد اصولگرايان نيست.
گاف اصولگرايان در بررسي اين جملات قابلتوجه است و نشان از استرس و شتابزدگي آنها دارد، چرا که تاجزاده سخن از عدم مشارکت حداکثري از سوي مردم بر زبان آورده اما دلواپسان اصولگرا مدعي شدند اصلاحطلبان به تحريم انتخابات پرداختند که اين ادعا به سود اصلاحطلبان است چرا که اصولگرايان هم نميتوانند مشارکت حداقلي در انتخابات ۹۸ را تکذيب کنند و براساس ادعاي دلواپسان بسيار افرادي که راي ندادند اصلاحطلب هستند! مردم اصلاحطلبي که اصولگرايان براي تغيير راي آنها يا دلسردکردنشان براي عدم حضور در پاي صندوقهاي راي هر اقدامي ميکنند!
گاف دوم: حداکثر راي اصولگرايان نمايان شد!
گافهاي اصولگرايان يک يا دو عدد نيست. در همين ادعاي تحريم انتخابات مدعي شدهاند که «اعضاي هسته سخت اصلاحات از يکسال مانده به انتخابات مجلس يازدهم، از آنجا که نه اقبالي به جوانان اصلاحطلب داشتند و نه کانديداي داراي صلاحيتي در انبان؛ تصميم گرفتند با اين سياست به عرصه انتخابات ورود کنند که نامزدهاي بيصلاحيت را به شوراي نگهبان معرفي کنند و پس از آنکه صلاحيت نداشته اين نامزدها رد شد؛ بلافاصله با لحني اعتراضي به مردم بگويند که ما هيچ فهرستي در انتخابات نداريم!» اگر بنا را بر صحت اين ادعاي نادرست بگذاريم، باز هم مهر تاييدي بر حمايت بخشهاي بزرگي از جامعه از اصلاحطلبان است يعني دلواپسان مدعي هستند که اصلاحطلبان انتخابات را تحريم کردند پس شرکت حداقلي مردم در انتخابات نمايانگر آن است که جمعيت زيادي که راي ندادند به اصلاحطلبان تاسي کردند و راي اصولگرايان همان معدود آراي نمايندگان مجلس يازدهم است!
گاف سوم: توهين
اصولگرايان نگران از عدم پيروزي در انتخابات رياستجمهوري هستند و اين انتخابات براي آنها به نوعي حيثيتي است چراکه در صورت شکست حداقل حاميان خودشان را هم از دست خواهند داد. اين واهمه و نگراني از آينده آنها را در مسير اشتباهي قرار داده يعني بهجاي اينکه درصدد اخذ آراي مردم باشند ناخواسته و براساس عصبانيت اظهاراتي دارند که توهين به مردم تلقي ميشود؛ به عنوان نمونه، يک رسانه دلواپس پس از طرح ادعاي تحريم انتخابات ۹۸ از سوي اصلاحطلبان نوشت: «اين پروژه آنچنان که بايد از سوي خواص کشور مورد رصد و روشنگري قرار نگرفت؛ شد آنچه نبايد ميشد و گروههايي مردم با فريب سياسي اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکردند...»
از ديدگاه اصلاحطلبان مردم آزاد به انتخاب هر مسيري هستند و نميتوان آنها را وادار کرد به سمتي بروند و تصميمي بگيرند که خواست خودشان نيست. برخي اصولگرايان اما ظاهرا رويکرد ديگري دارند و آناني را که در انتخابات ۹۸ شرکت نکردند فريبخورده خطاب ميکنند و به آنها توهين ميکنند. در چنين شرايطي عجيب است که اصولگرايان با ناديده گرفتن اين اتهامزنيهايشان به مردم از آنها ميخواهند در انتخابات شرکت کرده و به آنها راي دهند.
گاف چهارم: مشارکت بالا مهم نيست!
طيف وسيعي از اصولگرايان از عدم شرکت حاميانشان در انتخابات واهمه دارند و ظاهرا اخباري به آنها رسيده که مجبور شدهاند نافي اهميت مشارکت بالا در انتخابات شوند. آنها از هماکنون در حال توجيه مشارکت پايين در انتخابات هستند؛ به عنوان نمونه، يک سايت دلواپس نوشته است: «بايستي به اين حقيقت اشراف داشت اگرچه مشارکت بالاي انتخاباتي يک امتياز است اما قوام و حيات يک انتخابات به رعايت قانون است و هنگامي که قانون رعايت شود؛ يک انتخابات با هر ميزان مشارکتي لازمالاتباع است.»
اين ادعا در حالي از سوي اصولگرايان مطرح ميشود که امام خميني (ره) بارها بر لزوم مشارکت مردم در انتخابات تاکيد کرده بودند. به عنوان نمونه، فرموده بودند: «با توجه به اين اهميت و نقش حضور مردم در صحنه انتخابات است که بايد همت و تلاش تمامي مسئولان دستاندرکاران کانديداها و رسانهها به اين امر معطوف شود که با اقدامات سنجيده و تدابير لازم و فضاسازي مناسب زمينههاي حضور حداکثري مردم در انتخابات را فراهم ساخته تا موجب اميد بيشتر دوستداران و نااميدي و شکست دشمنان اسلام را فراهم نمايند.»
مهمتر از آن بنيانگذار انقلاب اسلامي جملهاي داشتند که همواره به آن تاکيد ميشود: «ميزان راي مردم است» مشخص نيست چرا برخي از اصولگرايان براي رسيدن به کرسي رياستجمهوري حتي حاضر به ناديده گرفتن فرمايشات و تاکيدات امام خميني (ره) ميشوند!
ارسال نظر