ناگفتههای دولتآبادی و سخنان فرهادی
مراسم سالانه کانون کارگردانان خانه تئاتر با سخنانی از جمشید مشایخی،محمود دولت آبادی، اصغر فرهادی، محمد چرمشیر و... و با انتقادات تئاتریها از شیوه رفتاری خودشان برگزار شد.
تقدیر دولتآبادی، فرهادی و مشایخی از عباس جوانمرد
در آغاز مراسم، محمود دولتآبادی،اصغر فرهادی و جمشید مشایخی از عباس جوانمرد کارگردان پیشکسوت تئاتر ایران و موسس گروه «هنر ملی» تقدیر کردند.
دولت آبادی گفت: واژه تئاتر از زبانی غیر فارسی میآید و اینجا کوشش شد واژه نمایش را جایگزین کنند که نشد و اصراری هم نیست. اما آنچه عباس جوانمرد را متمایز کرد، پرداختن او به ادبیات نمایشی ایران بود و اینکه نام گروهش را گروه «هنر ملی» گذاشت.
جوانمرد جانش را به دولتآبادی بدهکار است!
خالق رمان «کلیدر » که سالها به عنوان بازیگر در گروه «هنر ملی» حضور داشته است، با اشاره به سرآغاز حضورش در این گروه یادآور شد: در این گروه آثار نمایشی ایران از جمله آثاری از علی حاتمی ، بهرام بیضایی ، نصرت الله نویدی، بهزاد فرهانی و... اجرا شد. با حضور در این گروه از دوستان بسیار خوبی بهرهمند شدم. آنجا محلی بود که اگر افراد میخواستند کاری در گستره نام آن گروه انجام دهند، جا برایشان فراهم بود.
دولت آبادی کار با عباس جوانمرد را برای بازیگران دشوار خواند و یادآور شد: یکی از ایرادات او این بود که از هنرپیشه میخواست نقشی را که در ذهن داشت، عینا اجرا کند. کارکردن با عباس جوانمرد خیلی دشوار بود اما من بیشترین کارها را با او کردم اما این امر ناممکن نبود.
این نویسنده سپس خاطرهای از اجرای نمایش «پهلوان اکبر میمیرد» تعریف کرد.
او که در این نمایش به عنوان دستیار کارگردان در کنار جوانمرد بوده است، خاطره بامزهای از قمهای که در این نمایش وجود داشته بیان کرد و گفت: در یکی از شبها قمه نمایش با یک قمه واقعی جابه جا شده بود که من متوجه این موضوع شدم.پس میبینید که آقای جوانمرد یک جانی هم به من بدهکار است!
فرهادی و جای خالی بهرام بیضایی
سپس اصغر فرهادی کارگردان سینما که در سالهای دورتر در حوزه تئاتر فعال بوده است، با اشاره به عنوان برنامهی کانون کارگردانها «شب نخبگان غایب» توضیح داد: شاید کمی در بحث غیبت نخبهها مانند بسیاری بحثهای دیگر اغراق میکنیم، در حالی که اگر نگاهی به همین سالن بیندازیم شاهد حضور بسیاری نخبگان هستیم. هرچند جای خالی نخبههایی مانند آقای بهرام بیضایی بسیار خالی است. اما با وجود همه ناملایمتیها هنوز نخبگان بسیاری در کشور حضور دارند و اگر قرار بود چنین برنامهای در یکی از کشورهای اروپایی برگزار میشد، این تعداد نخبه که محبوب مردم هم باشند، جمع نمیشدند.
کارگردان اسکاری سینمای ایران ادامه داد: به دلیل ناملایمتی که از سیستم وجود دارد، دچار خشمی هستیم که گاهی سمت و سوی آن را متوجه خودمان میکند. اما هنوز در تئاتر ما نخبگان بسیاری حتی بیشتر از نخبگان سینمایی حضور دارند و من گاهی که این سخن را مطرح میکنم، دوستان سینمایی گله میکنند. اما واقعیت این است که دست کم در طول سال پنج تئاتر خوب میتوانیم ببینیم ولی در سینما چنین نیست.
حتی در تریبونهای رسمی هم حرفهای بی ادبانه زده میشود
فرهادی که ۲۴ سال پیش نمایش «ماشین نشینها» را اجرا کرده بود، با اشاره به اولین آشناییاش با عباس جوانمرد که به تماشای نمایشاش آمده بود، افزود: از ایشان دو موضوع بسیار مهم آموختم که حتی در زندگی شخصیام تاثیر گذاشت. در طول این همه سال هیچ بیادبی از ایشان ندیدم در روزگاری که در مملکت ما ادب خیلی نایاب شده است و حتی در تریبونهای رسمی حرفهای زشت و سخیف زده میشود، ایشان هرگز کلمهای بیادبانه بر زبان نراندند و من آقای جوانمرد را به عنوان مجسمه یک انسان مودب در ذهنم تصویر کردهام.
کارگردان «درباره الی» با اشاره به دیگر ویژگی عباس جوانمرد افزود: ایشان با وجود سختگیری که در کار خودشان دارند در برخورد با آثار دیگران سختگیر نیستند و خیلی زود تحت تاثیر آثار جوانان قرار میگیرند. یعنی خصوصیت دوست داشتن دیگران که در ما کمرنگ شده است، در ایشان پررنگ تر شده است.
فرهادی خطاب به جوانمرد گفت: آقای جوانمرد شما بر زندگی من و همسرم تاثیر بسیاری گذاشتید.
کارگردان فیلمهای «گذشته» و«چهارشنبه سوری» سپس درباره بزرگداشت فرهاد مهندسپور نیز گفت: ایشان در دوره دانشجویی نمایش «گالیله» را کار کرد که در زمان اجرایش بسیار مهم بود و همواره من این نکته را به یاد دارم.
مشایخی: به جوانمرد بدهی دارم
در ادامه جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت تئاتر ، سینما و تلویزیون خاطراتی از دوستی و همکاری با عباس جوانمرد تعریف کرد و گفت: خوشحالم هنوز نمردهام و میتوانم در این برنامه حضور داشته باشم. من به آقای جوانمرد بدهی دارم و خوشحالم که هستم و میتوانم این موضوع را بگویم.
مشایخی با اشاره به همکاریهای متعددش با جوانمرد افزود: سال ۵۶ حال خوشی نداشتم، بسیار از شرایط اداره تئاتر عصبانی بودم اما آقای جوانمرد مرا بر سر یکی از کارهایش برد تا از فضای آنجا دور باشم و به همین دلیل به ایشان بدهی دارم.
انتقاد از حضور فوتبالیستها و هنرپیشههای خوشگل سینما در تئاتر
این هنرمند پیشکسوت سپس با انتقاد از شرایط فعلی بازیگری تئاتری گفت: تئاتر خیلی سخت است چرا هر کسی را میآورند؟! چرا فوتبالیستها و یا هنرپیشههای خوشگل سینما را به تئاتر میآورند؟! یک نفر به من پیشنهاد بازیگری داده بود به او گفتم یک ماه باید با من کار کنی، چرا که تئاتر بسیار دشوار است.
مشایخی با خواندن بیتی از حافظ خطاب به جوانمرد گفت: «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» و شما همیشه عاشق بودید، همیش .
بعد از این سخنان اعضای گروه «هنر ملی» که در سالن حضور داشتند به پا خاستند و در ادامه عباس جوانمرد روی صحنه رفت.
از موهبت تئاتر خوب استفاده نمیکنیم
این هنرمند پیشکسوت تئاتر با اشاره به شکوه و قدرتی که این هنر دارد، گفت: ما اهل نمایش، کمتر به موهبتی به اسم تئاتر واقف هستیم. در حالی که حرفه ما بسیار شکوهمند و باقدرت است. اگر ما از این قدرت استفاده کنیم، میبینیم هر معضل اجتماعی را میتوان به تئاتر تبدیل کرد.
وی با انتقاد از شیوه اجرای نمایشها درایران یادآور شد: وقتی نمایشی با اقبال تماشاگران روبرو میشود و تازه راه تکامل را پیدا میکند چرا باید سالن را به گروه دیگری بدهند؟ مگر سریدوزی کاپشن است؟!
تئاتر از شما پول نمیخواهد
جوانمرد خطاب به مدیران خاطرنشان کرد: تئاترهای بسیاری دیدهام که در میان استقبال تماشاگران به اجرای خود خاتمه دادهاند. اگر مشکل ما پول یا سالن است، به شما نشان میدهم که چنین نیست، تئاتر از شما پول نمیخواهد. تئاتر را میشود خودکفا تنظیم کرد، فقط به ما جا بدهید.
جوانها روی پشت بام تمرین تئاتر میکنند
سرپرست گروه «هنر ملی» با انتقاد از ساخت سالنهای تئاتر ادامه داد: یکی از مسائلی که ناشی از ناآگاهی و کج فهمی است، این است که فکر میکنند سالن تئاتر باید قفسی مثل این سالن باشد در حالی که این تفکر ۸۰ ساله کهنه شده است. متاسفانه برای ساخت سالنها با اهالی تئاتر مشورت نکردهاند و این همه مخارج کلان کردهاند و امروزه مشکل عمده جوانان ما این است که روی پشت بام یا در پارک تمرین میکنند.
پیرزن بندر گناوهای هم به اندازه آقازادههای تهرانی حق دارد تئاتر ببیند
عباس جوانمرد با اظهار تاسف از اجرا نشدن تئاترها در دیگر شهرها تاکید کرد: مگر شهرستانیها مالیات نمیدهند؟ پیرزن بندر گناوهای هم به اندازه آقازادههای تهرانی، حق دارد تئاتر ببیند. آدمهایی که مسئول هستند اگر اهل این کار باشند میتوانند رپرتوار درست کنند. باید به آنها گفت که شما به تئاتر صدقه نمیدهید! چرا که میتواند خودش را اداره کند و امیدوارم همه مسئولان به این درایت برسند که اهل کار را بر سر کار بگذارند.
هدایای عباس جوانمرد توسط جمشید مشایخی به او اهدا شد.
تقدیر از فرهاد مهندسپور
در دومین بخش برنامه تقدیر از فرهاد مهندسپور به عنوان کارگردانی از نسل میانه و سرپرست گروه تئاتر «آفتاب» انجام شد.
آقای جوانمرد! محمد چرمشیر هستم
برای این تقدیر محمد چرمشیر نمایشنامهنویس که سالها با مهندسپور همکاری داشته است، روی صحنه آمد و خطاب به عباس جوانمرد گفت: آقای جوانمرد! من محمد چرمشیر هستم! روزی وارد تئاتر شدم که شما و بسیاری دوستان دیگر رفتید، در لحظهای که ما جوانان آن دوره بسیار به شما نیاز داشتیم. ما هرگز نتوانستیم از شما سپاسگزاری کنیم. زمانی به تجلیل از شما رسیدیم که خودمان هم پیر شدیم. آنقدر پیر که امروز برای یکی از جوانان خوش اندام دیروز بزرگداشت برگزار میکنیم.
تنهایی از تونل وحشت گذشتیم
نویسنده نمایشنامه «میبوسمت و اشک» اظهار تاسف کرد: ما تمامی این سالها از تونل وحشت گذشتیم سایه شما بالای سر ما نبود، نمیتوانستیم از تجربه شما استفاده کنیم. بسیار سخت گذشت. ناچار بودیم آرام آرام از جهانی که شما ساخته بودید، بگذریم و جهانی نو بسازیم. نمیدانم جوانان امروز سپاسگزار ما خواهند بود اما آرزو دارم جوانان فردا، روزهای سخت ما را نکشند.
چرمشیر با اشاره به بزرگداشت حامد محمد طاهری که یکی دیگر از بخشهای این برنامه بود، افزود: امروز به پاسداشت جوان دیروز و مرد امروز برخاستیم. امروز هیچ کس نیست بگوید چرا آقایان جوانمرد، والی و ... وقتی درخشانترین تجربیات خود را میگذراندند، صحنه از حضورشان خالی شد؟!
نخبگانمان را خیلی زود قربانی کردیم!
نویسنده «کبوتری ناگهان» با اظهار تاسف از اینکه فرهاد مهندسپور در این سالها نمایشی به صحنه نبرده است، ادامه داد: چرا جوانان امروز از مهندسپور بیبهره ماندهاند؟! چه کسی جواب و تقاص میدهد؟! ما نخبگانمان را خیلی زود قربانی و جوانمرگ کردیم.
چرمشیر با اشاره به همکاریهایش با مهندسپور از این همکاریها ابراز خرسندی کرد و گفت: از او بسیار آموختم، ظرفیت و توان او را میشناسم. بسیاری از شبها با چشمان اشکآلود به خود میگویم چرا جوانان امروز مانند من جوان سال ۵۸ تنها و بیپناه باید از تونل وحشت بگذرد.
این استاد دانشگاه گفت: ما آسانتر از این میتوانستیم زندگی کنیم. تئاتر کار کنیم و خشنود باشیم. مهندسپور یکی از بهترین معلمان این مملکت است، اما ای کاش بچهها میتوانستند از وجود او بر روی صحنه هم بهره ببرند.
تئاتر، ظرفیت مهندسپور را نداشت
او با اشاره به دوری مهندسپور از صحنه تئاتر یادآور شد: تئاتر ظرفیت او را نداشت تئاتری که میکوشد در پایینتر از سطح خود قطعا توان پذیرش خلاقیت مهندسپور را ندارد. همچنان که در گذشته در برهوت هنرمندان شاخص آدمهای درجه پایین آمدند و جا را گرفتند به همین دلیل صمیمانه فرهاد مهندسپور را به تئاتر ایران دعوت میکنم برای مقابله با اتفاقی که ناخودآگاه در حال وقوع است.
پس از این سخنان، فرهاد مهندسپور با حضور روی صحنه انتقادات تندی را نسبت به وضعیت تئاتر و شیوه رفتار هنرمندان این رشته مطرح کرد.
مهندسپور: نمیخواستم به این برنامه بیایم
این کارگردان تئاتر گفت: راستش اصلا نمیخواستم به این برنامه بیایم اما محمد چرمشیر کاری کرد که راضی شدم. سکوت من درباره تئاتر به این دلیل بود که حرف زدن فایدهای نداشت. همه حرفهای آقای جوانمرد خوب بود اما آیا کسی گوش میدهد؟!
چه کسی درباره فرهنگ سخن خواهد گفت؟!
کارگردان نمایش «روز رستاخیز» با اشاره به نام گذاری سال جاری افزود: سال فرهنگ است فکر میکنید کسانی که اهل فرهنگ هستند درباره این مقوله حرف میزنند؟ ابدا.
دلقکهای خوبی هستیم!
او که سالهاست در دانشگاه تدریس میکند، ادامه داد:معلم خیلی خوبی هم نیستم، بیشتر تلاش میکنم تعامل کردن را با بچهها بیاموزیم. امیدوارم زودتر بازنشسته شوم و به ماستبندی یا شغل دیگری که بیشتر به حال مردم فایده داشته باشد، بپردازم. میتوانم دلقک خوبی باشم. ما دلقکهای خوبی هستیم.
مهندسپور اضافه کرد: وقتی تجلیل می شویم باید بترسیم چون شاخکهایی نسبت به ما حساس میشود.
او در بخش دیگری از صحبتش با اظهار تاسف از ناآگاه بودن تماشاگر ایرانی توضیح داد: تماشاگر ایرانی هم مانند بخش بزرگی از بازیگران ما قدرت تشخیص ندارد و این چنین است که در پایان هر اجرا، همه تماشاگران همه نمایشها را تشویق میکنند و برای گروه کف میزنند!
مهندسپور یادآور شد: هر زمان درباره تئاتر حرف زده یا کار کردهام، خود تئاتر مسالهام بوده در این سالها که کار نکردهام دعوتهایی که برای کار کردن داشتهام، بیشتر مرا اذیت کرده است چون دیدهام بخش بزرگی از جوانان پشت در ایستادهاند. از گلویم پایین نمیرود من اجرا بروم، عدهای منتظر باشند و عدهای به ناحق وارد تئاتر شدهاند.
او با تاکید بر اینکه هنرمند تئاتر باید نسبت به جامعهاش حساس باشد، افزود: کارگردان عضو زنده و بیدار در جامعه است. چطور میتواند از این بصیرت بیبهره باشد که ببیند جوانان زیادی پشت در تئاتر ماندهاند؟!
دولت قبلی کار مشعشی کرد!
وی در بخش دیگری از این صحبتش با انتقاد از تجاری شدن تئاتر ایران در سالهای گذشته یادآور شد: دو دولت قبلی خیلی موفق شدند کار مشعشعی انجام بدهند و تئاتر را به بیزنس تبدیل کنند. اجرای تئاتر تجاری بد نیست اما افتادن در این ورطه باعث میشود به جای مستقل شدن تاجر شویم. تاجر بودن خوب است اما اینکه به جریان اصلی تئاتر ما تبدیل شود، فاجعهبار است و روزگار ما سیاهتر از این خواهد شد. پیدا است مدیریت دولتی از این وضعیت خرسند است که شاید به علت ناآگاهی است، شاید هم نیست اما در هر دو حال گناه است.
مهندسپور بار دیگر تعطیلی انجمن نمایش در سالهای گذشته را غیرقانونی خواند و اظهار تاسف کرد: مدیریت دولتی در تمام سالها تلاش کرده بین تئاتریها و تئاترها فاصله بیاندازند. فسادی بالاتر از این نیست که مدیریت دولتی واسطه بین تئاتر و مردم باشد و در این وضعیت نمیدانم چطور تئاتر اجرا میکنند؟!
راستش برایم غریب است که چرا کار میکنیم؟!
کارگردان نمایش «گالیله» تاکید کرد: خانه تئاتر باید در این زمینه حرف بزند در این سالها نتوانستیم با هم حرف بزنیم. چون جایی برای حرف زدن نیست.
متاسفم که تئاتر خیلی احمق شده است
او با انتقاد از شرایط فعلی تئاتر تاکید کرد: راستش برایم غریب است که چرا کار میکنیم؟! کار نکردن من به دلیل خاص بودنم نیست. اتفاقا ماجرا برعکس است، اما دلالتها و آگاهیهای اجتماعیمان را گم کردهایم. فاجعهبار این است که تئاتر بیرون از آگاهیهای اجتماعی رخ میدهد و متاسفم که تئاتر خیلی احمق شده است.
او با اظهار تاسف از بیتوجهی تئاتریها نسبت به مسائل اجتماعی کشورهای همسایه و مسائل داخلی ایران گفت: بیش از ۸۰ درصد نمایشهای ما پیشا حسن مقدم است. ما حتی گذشتگانمان را مطالعه نکردهایم. آیا منتظریم مدیریت دولتی تئاتر را مطالعه کند.
مهندسپور خواستار احیای انجمن نمایش شد و گفت: اگر خواهان مستقل شدن تئاتر هستیم، باید انجمن نمایش احیا و تمام اموالش به دست هیات امنا بازگردانده شود.
نگران تئاتر نباشید، نگران کشور باشید!
او با اظهار تاسف از اینکه جوانان فرصت کار در تئاتر پیدا نمیکنند، یادآور شد: باید فکری جدی کرد. جوانان بیش از این نمیتوانند پشت درهای بسته منتظر بمانند. آنها فاسد و گمراه میشوند در حالی که تئاتر میتواند نجاتشان بدهد. از مدیریت دولتی نمیخواهم نگران تئاتر باشد اما نگران آینده کشور که میتواند باشد.
فرهاد مهندسپور در پایان سخنش گفت: همیشه وقتی خیلی ناامید می شوم به محمد چرمشیر اتکا میکنم ما تئاتریها تقدیر یکدیگر هستیم. میتوانیم از این تقدیر بهتر استفاده کنیم کمی با هم حرف بزنیم. یکدیگر را دوست داشته باشیم و به باهم بودنمان افتخار کنیم.
در ادامه اصغر فرهادی، جایزه فرهاد مهندسپور را اهدا کرد.
در بخش دیگر این برنامه حسین پاکدل دیگر هنرمند تئاتر و مدیر پیشین مجموعه تئاتر شهر از حامد محمدطاهری کارگردان نوگرای تئاتر ایران که سالها است در آلمان زندگی میکند، تقدیر کرد.
این تقدیر که در غیاب محمد طاهری انجام شد، توسط مجید بهرامی یکی از دوستان او و عضو گروه تئاتر «نرگس سیاه» ادامه پیدا کرد.
آقای مرادخانی! بچههای تئاتر را به دکتر ببرید!
پاکدل با اظهار تاسف از شرایط تئاتر ایران گفت: زمانی که آقای مرادخانی به معاونت هنری آمد به ایشان گفتم بچههای تئاتر را ردیف کنیم و مرا جلوی صف بگذارید و همه ما را به دکتر ببرید، چون باید درمان شویم.
او توضیح داد: ضربهای که ما به خودمان زدیم و باعث حذف یکدیگر شدیم، بزرگتر از ضربه دولت بود.
سرطان حسادت گرفتهایم
پاکدل توضیح داد: اگر متوسط عمر ما ۶۰ سال باشد از این مدت سه، چهار سال صرف خلاقیت هنری خواهد شد. اما متاسفانه این روزها فقط هوای تهران آلوده نشده ما خودمان هم دچار سرطان حسادت و بخل شدیم. همه مشکلات دولت و بودجه نیست ما بخیل شدهایم.
کارگردان نمایش «حضرت والا » با اشاره به حضور حامد محمد طاهری در تئاتر یادآور شد: او جوانی است که فقط سه نمایش اجرا کرده اما امروز جزو این برنامه بزرگداشت است. حامد را من که آن زمان مدیر تئاتر شهر بودم حذف نکردم، تلاش من این بود که جلوی انرژی تئاتریهایی را بگیرم که برای اجرای نمایش او که پول و سالن نمیخواست، سنگ اندازی میکردند. این سرطان نیست؟!
چند نامه به شما نشان بدهم که بچههای تئاتر زیرآب یکدیگر را زدهاند؟!
پاکدل با اظهار تاسف از سخنان یک فیلمساز که در برنامهای تلویزیونی علیه فرهادی سخن گفته است، یادآور شد: وقتی در تلویزیون ایران یک نفر میگوید نمیخواهم ملتم را دروغگو نشان دهم که اسکار بگیرم، چه باید گفت؟! اصغر فرهادی با پول خودش فیلمهایش را ساخته است. دنیا با هنر ما شوخی ندارد. اصلا این طور نیست به هنرمندی مانند حامد محمد طاهری بیدلیل یک پلاتوی بزرگ در آلمان بدهند و بهترین بازیگران را دعوت به کار کنند. اما متاسفانه ما در اینجا نمیتوانیم خودمان را تحمل کنیم. چند نامه به شما نشان بدهم که بچههای تئاتر زیراب یکدیگر را زدهاند؟!
مدیر پیشین تئاتر شهر اضافه کرد: آدمها محصول زمان خودشان هستند. حرف مهندسپور را به شدت باور دارم مشکل، مدیریتها نیست خود ما هستیم. خودمان تحقیر را میپذیریم. عادت نکردهایم هزینه اندیشه خود را بپردازیم.
پاکدل با اشاره به شرایط دشواری که حامد محمدطاهری برای آماده سازی نمایشهایش پشت سر گذاشته بود، یادآور شد: نمایش «سیاها» ۱۸ ماه تمرین شد، بدون ریالی دستمزد. این اثر شش ماه روی صحنه بود و در پایان فشار تئاتریها باعث تعطیلی آن شد. اگر فرصت بود که همه کار کنند، آن زمان معلوم میشد عدهای چه میکنند!
خدایا! سرزمین مرا از حسادت هم حفظ کن!
کارگردان نمایش «رقص زمین» تاکید کرد: جا برای همه هست، هر کس حرفی برای گفتن داشته باشد، جای خودش را پیدا میکند. ای کاش در آن کتیبهی باستانی نوشته میشد:« خدایا سرزمین مرا از خشکسالی ،دروغ و «حسادت» حفظ کن!»
پاکدل در ادامه صحبتش در تجلیل از محمد چرمشیر و علیرضا نادری گفت: این دو به شدت به آنچه مینویسند باور دارند و مثل آن زندگی میکنند.
این هنرمند سخنانش را با جملهای از حسن حسینی «تعجیل در خلق هنر مثل چرت زدن در هنگام رانندگی است» و با قطعه شعری از قیصر امینپور به پایان رساند.
در ادامه مجید بهرامی دوست و همکار حامد محمدطاهری و یکی از اعضای گروه تئاتر «نرگس سیاه» که مدتی است با بیماری سرطان مبارزه میکند، گفت: حالم خوب است، یکی از دلایل خوبیام خود شما هستید که در طول درمانم کنارم بودید. با همه حمایتی که از من کردید، بیانصافی است اگر با بیماری نجنگم.
تمرین نمایش در انبار گازوییل تئاتر شهر
او با ارایه توضیحاتی درباره شیوه کاری گروه «نرگس سیاه» گفت: حامد برای من شبیه سوزنبانی در تئاتر بود که از جایی ریل مرا عوض کرد. خیلی دور از مسیر اصلی به مسیر بسیار پرخطری رفت. ما «سیاها» را در انبار گازوئیل تئاتر شهر تمرین کردیم. اگر آقای پاکدل نبود، «سیاها» هم نبود.
بهرامی با اشاره به بازیاش در دیگر نمایش محمدطاهری با نام «خانه در گذشتهی ماست» که در یک استخر پر از گل اجرا میشد، اضافه کرد: برخی معتقدند بیماری من به دلیل بازی در این نمایش است اما آنقدر کشف درتئاتر برایم لذت داشت که بیماری دیگر مهم نبود .
پس این سخنان، مادر حامد محمدطاهری روی صحنه آماده شد و جایزه پسرش که در آلمان زندگی میکند گرفت و این جایزه را به مجید بهرامی تقدیم کرد.
در بخش پایانی این برنامه حسین طاهری مدیر اداره کل هنرهای نمایشی از تماشاخانههای خصوصی تئاتر تقدیر کرد.
براین اساس، بابک مهری مدیر خانه نمایش «آو» ، محمد حسن نجفی مدیر مدرسه تئاتر «سه نقطه»، محمد حیدری مدیر تالار «شمس» موسسه فارسی زبانان و خیام وقار کاشانی مدیر تماشاخانه «باران» تقدیر شدند.
این برنامه با اجرای علیرضا نادری نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر مطرح شد.
نادری که این روزها روی مقوله زبان کار میکند، در جای جای برنامه مطالبی را درباره واژگانی همچون «نخبه» - که در عنوان برنامه آمده بود -، ارائه کرد.
او در بخشی از سخنانش گفت: سازشکارانه است اگر بایستیم تا نخبگان ما بیایند.
پس از سخنان جوانمرد، نادری خطاب به مدیر اداره کل هنرهای نمایشی که در این برنامه حضور داشت، گفت: آقای حسینی! آقای جوانمرد یکی از راهها را نشان داد، یکی از راههایی که در گذشته وجود داشته است. راههای زیاد دیگری هم وجود دارد.
نادری درباره مهندسپور نیز گفت: او نمایش «گالیله» را در زمان خود «گالیله» اجرا کرد.
وی همچنین درباره حامد محمد طاهری گفت: او مظهر حرکت در تئاتر است، خودکشی کرد تا انبار گازوئیل تئاتر شهر را به او دادند.
در این برنامه حسین کیانی رئیس کانون کارگردانان گزارشی را ارائه کرد.
در بخشی از برنامه از اعضای گروه «هنر ملی» خواسته شد برخیزند تا حاضران در سالن آنها را بشناسند اما نکته جالب این جا بود که حسین طاهری مدیر اداره کل هنرهای نمایشی هم همراه با آنها برخاست!
این برنامه در مدت زمان بسیار طولانی برگزار شد و گرچه قرار بود از ساعت 20 تا 22 برپا شود، اما تا حدود ساعت 24 ادامه داشت و همین موضوع باعث خستگی مخاطبان شد.
ارسال نظر