۱۰۶۸۸۴۶
۸ نظر
۵۰۱۸
۸ نظر
۵۰۱۸
پ

قتل همسر برای ازدواج با دختری دیگر

مردی که متهم است همسرش را با قرص برنج و به‌طور دردناکی به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و گفت هیچ انگیزه‌ای از قتل نداشته است.

شرق: مردی که متهم است همسرش را با قرص برنج و به‌طور دردناکی به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و گفت هیچ انگیزه‌ای از قتل نداشته است.

به گزارش خبرنگار ما، یک سال قبل از بیمارستانی در تهران به مأموران خبر دادند زن جوانی بر‌اثر مصرف قرص برنج جانش را از دست داده است. مأموران پلیس در بیمارستان حاضر و متوجه شدند این زن زمانی که قرص برنج را مصرف کرده، از اینکه چه دارویی استفاده می‌کند، خبر نداشته است.

به‌این‌ترتیب، شائبه قتل این زن قوت گرفت؛ چرا‌که مسئولان بیمارستان به پلیس گفتند وقتی این زن را به بیمارستان رساندند، همراهش از اینکه او چه مصرف کرده، خبر داشته، اما زن جوان بی‌اطلاع بوده است. مأموران، سامان، شوهر زن جوان را بازداشت کردند.

سامان به مأموران گفت همسرش به اشتباه قرص خورده و مسموم شده است. او گفت: میترا سردرد داشت. برای سرش داروی گیاهی می‌خواست که به اشتباه قرص برنج خورد. من هم سعی کردم کمکش کنم، اما نتوانستم. زمانی که مأموران روی زندگی شخصی سامان تحقیق بیشتری کردند، متوجه شدند او با زنی رابطه دارد.

همچنین متوجه شدند این مرد به مواد هم اعتیاد دارد، بنابراین احتمال وقوع قتل به دست مرد جوان قوت گرفت. سامان به‌صورت ویژه بازجویی شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: مدتی بود که با زنی رابطه داشتم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. نمی‌توانستم او را فراموش کنم.

از طرفی نمی‌توانستم از همسرم هم جدا شوم، چون همه فامیل به هم می‌ریخت. من و میترا اختلافات شدیدی با هم داشتیم. روز حادثه همسرم گفت سردرد دارد. من مقداری قرص برنج را داخل کپسول ریخته و روی اُپن آشپزخانه گذاشته بودم. وقتی پرسید قرص‌ها کجاست، آن قرص را نشان دادم و او هم یک کپسول را که داخلش پر از قرص برنج بود، برداشت و بلعید.

من بلافاصله از کارم پشیمان شدم و با اورژانس تماس گرفتم. سعی کردم کاری کنم که بالا بیاورد. وقتی اورژانس آمد، او را به بیمارستان بردند و در بیمارستان هم حالش خوب بود. وقتی داشتند او را برای شست‌وشوی معده می‌بردند، حالش بد شد و بعد هم فوت کرد.

متهم گفت: به خاطر درگیری‌های زیادی که با هم داشتیم، خسته شده بودم و نمی‌توانستم آرامش داشته باشم. به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتم با دختری که دوستش داشتم، ازدواج کنم. من به خواستگاری آن دختر هم رفته بودم. بعد از گفته‌های متهم و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

متهم مقابل قضات قرار گرفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس اولیای‌دم درخواست قصاص متهم را مطرح کردند و وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من معتاد بودم و به خاطر مشکلات اعتیاد چنین کاری کردم و از کرده خودم بسیار پشیمان هستم.

او گفت: اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم، درست نیست. من زنم را دوست داشتم؛ البته با هم اختلافاتی داشتیم؛ اما این اختلاف‌ها در حدی نبود که بخواهم او را بکشم. هر زن و شوهری ممکن است اختلافاتی با هم داشته باشند. ما هم اختلافمان در حد اختلاف زن و شوهری بود. او درباره روز حادثه گفت: آن روز قرار بود یک داروی گیاهی برای سردرد بخرم. زنم میگرن داشت و میگرنش گرفته بود.

از قبل مقداری قرص برنج خریده و در ظرف کپسول ریخته بودم. وقتی از من پرسید داروی گیاهی را خریده‌ام، ظرف قرص برنج را نشان دادم و گفتم آنجا گذاشته‌ام. او هم یک عدد از آنها را خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و به سمتش رفتم و وادارش کردم بالا بیاورد.

گفت حالم خوب است. گفتم این دارو بوی بدی داشت، باید بالا بیاوری. کمکش کردم بالا بیاورد و بعد هم با اورژانس تماس گرفتم. اورژانس آمد و او را به بیمارستان بردند. در تمام مدت می‌گفت حالش خوب است تا اینکه در بیمارستان حالش بد شد. دکتر خواست پوکه قرصی را که خورده به او بدهیم.

با برادرم تماس گرفتم تا بقیه داروها را بیاورد و او هم به بیمارستان آمد. دکتر گفت اگر قرص برنج پودر شود، اثر خود را از دست می‌دهد، نگران نباشید؛ ولی وقتی معده‌اش را شست‌وشو دادند، او از حال رفت و بعد هم فوت کرد. متهم درباره دختری که با او رابطه داشت، گفت: من آن دختر را به برادرزنم معرفی کردم تا با هم ازدواج کنند، اما بعد خودم به او دل بستم.

او و خانواده‌اش نمی‌دانستند من همسر دارم. من از او خواستگاری کرده بودم. هیچ‌کدام از کارهای من از روی عقل و شعور نبود. موادی که مصرف می‌کردم و قرصی که می‌خوردم، عقلم را از من گرفته بود. به‌هر‌حال اگر خواستگاری رسمی می‌رفتم، پدر و مادر دختر تحقیق می‌کردند و می‌فهمیدند که من زن دارم، ولی اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردم.

مدام کارهای اشتباه می‌کردم. اصلا نمی‌دانم چرا این کارها را می‌کردم و هیچ انگیزه‌ای هم برای قتل همسرم نداشتم. من شرمنده خانواده همسرم هستم. اشتباه کردم و درخواست بخشش دارم. بعد از گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او قضات برای تصمیم‌گیری در‌این‌باره وارد شور شدند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    آره ارواح ننت فکر میکنی با اون یکی دختر ازدواج کردی دیگه میشی گل بلبل نه بابا اینا فقط داشتنش ازدور خوش وقتی یکی دوماه باهاش زندگی کردی بازهم از کرده خودت پشیمونی بعدمیگی برم سراغ یکی دیگه

  • بدون نام

    حالا دختر دومی چی داره که زن خودت نداشت؟؟ رفتی زنتو کشتی به همین راحتی؟

  • فرهاد

    زدی زنت راکشتی بخاطر هوس کثیفی که داشتی حالا شرمنده ای انشاالله اعدام که شدی از شرمندگی در میایی ادم رذل

  • بدون نام

    بعضی زنا حقه شونه که شوهرشون سالم و خوبه ولی هر روز غر و لوندشان بالاست.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      دوست گرامی هیچکس حق نداره به هیچ دلیلی جون یه آدم دیگه رو بگیره.این تفکر خطرناک و غیر انسانیه

    • شاغلام

      زنها قبل از ازدواج بر روی مردها می خندن وبعداز ازدواج تا پایان عمر برسرمردها غر میزنن

  • مریم

    ادم اینقدر بی رحم ونادان

  • علی

    فکر کنم پدرزن دومی آقا داماد پولدار بوده اینم که معتاد پیش خودش فکر کرده اونو میکشم اینو مستونم بعد تا آخر عمرم میخورم،میکشمو خلاصه عشق حال،صفا سیتی،الان تشریف میبرن زندون میفهمن اینا توهم بودن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج