«مکران» کجای ایران است؟!
نامش را که در گوگل جستجو میکنید، در کنار تصاویر دلانگیزی که ظاهر میشود، این طور نوشته شده است: «سواحل مکران علاوه بر زیباییها و جاذبههای گردشگری بسیار، از نظر جغرافیایی و موقعیت استراتژیک از موقعیت منحصر به فردی برخوردار است. این منطقه با داشتن سواحل صخرهای، ماسهای و مرجانی بینظیر و همچنین آثار تاریخی و باستانی در کنار دریا یکی از فرصتهای مناسب برای گردشگری دریایی کشور است و ...».
روزنامه توسعه ایرانی: نامش را که در گوگل جستجو میکنید، در کنار تصاویر دلانگیزی که ظاهر میشود، این طور نوشته شده است: «سواحل مکران علاوه بر زیباییها و جاذبههای گردشگری بسیار، از نظر جغرافیایی و موقعیت استراتژیک از موقعیت منحصر به فردی برخوردار است. این منطقه با داشتن سواحل صخرهای، ماسهای و مرجانی بینظیر و همچنین آثار تاریخی و باستانی در کنار دریا یکی از فرصتهای مناسب برای گردشگری دریایی کشور است و ...».
در جستجوی دیگری خبرگزاریها از تخصیص ردیف یک هزار میلیارد تومانی برای توسعه سواحل مکران در لایحه بودجه ۱۴۰۰ کشور و به نقل از مسئولان از ادامه جدی برنامههای توسعه همهجانبهای خبر دادهاند که از چندین سال قبل آغاز شده است.
اما مکران با این همه زیبایی و البته وعدههای فراوان توسعه، کجای ایران است؟ سواحل مکران در واقع در جنوب شرقی کشور واقع شده و به تمامی مرز ساحلی ایران و پاکستان با دریای عمان اطلاق میشود. بخش عمدهای از این ساحل در ایران، در جنوب استان سیستان و بلوچستان، در دو شهرستان چابهار و کنارک و بخش اندکی از آن هم در استان هرمزگان قرار دارد.
شاید حالا که محل دقیق این ساحل مشخص شده باشد، تصویر آن همه عمران و آبادانی که در پاراگراف نخست گزارش از آن یاد کردیم مخدوش شده باشد، چراکه در این سالها اخبار فراوانی در مورد سیستان بلوچستان در رسانهها و شبکههای اجتماعی مخابره شده که بیشتر آنها به حاشیهنشینی و فقر، به مدارس کپری و ترک تحصیل، به بیماری و بیآبی و حمله گاندو به کودکان و ... اشاره دارد. این در حالی است که در روزهای اخیر نیز خبرهایی مثل فروش شناسنامه به اتباع خارجی به ازای اندکی پول و خرید نان قسطی هم ابعاد دیگری از اوج فقر در این استان را به نمایش گذاشت. استانی که شاید با داشتن همین سواحل زیبایی که پیشتر از آن یاد شد میتوانست در اوج ثروت قرار داشته باشد و کودکان زیبای آن این طور با سوءتغذیه دست و پنجه نرم نکنند.
در حسرت خوردن مرغ
«در میان خانههای کپرمانند حاشیه منطقه گردشگری چابهار به دنبال خانه شخصی میگشتم که با خانواده دیگری آشنا شدم. در تمام بساط محقر و مندرس خانه، اسکلت مرغی، همچون اثری از یک هنرمند پست مدرن که در گوشه موزهای باشد، نظرم را به خود جلب کرد. به نظرم اسکلت، نه برای روزهای اخیر که شاید برای ماهها پیش بود. جواب زن خانه اما مثل آب سردی بود که به ناگاه بر سرم ریخته باشند. او گفت که این مرغ را سال قبل خوردهاند و حالا بچهها اجازه نمیدهند استخوانهایش را دور بیندازم، چون آنها را به یاد روزی میاندازد که غذایی لذیذ برای خوردن داشتند».
این بخشی از خاطراتی است که یک پزشک از سفرش به حاشیه بندر چابهار برای خبرنگار «توسعه ایرانی» نقل میکند. او برای یافتن خانوادهای که دخترشان به دلیل فقر و سختی دسترسی به دارو بیماران تالاسمی، تصمیم به قطع خودخواسته دارو و مرگ میگیرد، به حاشیه چابهار میرود و آنچه به چشمش میآید فقر بیحد و حصر در میان حاشیهنشینانی است که بسیاری از آنها به دلیل خشکسالی و نداشتن امکانات اولیه برای زندگی، روستاهای خود را در مناطق مختلف سیستان و بلوچستان رها کردند و به امید توسعه بندری که نامش را منطقه آزاد چابهار نهاده بودند در انتهای دهه ۸۰ و ابتدای دهه ۹۰ به حاشیه این منطقه مهاجرت کردند. توسعهای که این امید را ایجاد میکرد که در وهله نخست نیروی کار فراوانی را جذب خود کند؛ اما نه تنها این اتفاق به زعم گزارشهای مسئولان استانی و بندر نیفتاد که در واقعیت این مهاجرت برای اغلب ساکنان این مناطق زندگی سختتری در پی آورد.
در همین باره علیم یارمحمدی، نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه توسعه بندرچابهار سبب رها شدن از اقتصاد نفتی میشود، گفت: «از این ظرفیتها هم استفاده نمیشود. در نتیجه این توسعه نیافتگی، بیکاری در قسمتهایی از سیستان و بلوچستان در دنیا بینظیر است. در قصرقند و نیکشهر نرخ بیکاری حدود ۶۵ درصد و در چابهار و زاهدان در مرز ۴۰ درصد است».
فروش قسطی نان
اما دیروز تجارت نیوز در گزارشی حتی خبر از فروش قسطی نان در این استان داد. فروش قسطی که گفته میشود علاوه بر شهرهای مختلف در استان سیستان و بلوچستان، در برخی شهرهای استان هرمزگان و بوشهر هم رایج است.
یکی ۱۵ هزار تومان بدهکار است و دیگری فقط ۳ هزار تومان. بدهی یکی به ۷۰ هزار تومان میرسد و نانوا را شاکی کرده است. نانوایی که خودش یکی از اهالی قصرقند است. قصرقند سیستان و بلوچستان که حالا اهالیاش نان را نسیه میخرند و نانوای فقیر میگوید که دستان خودش هم تنگ است و آنقدرها نمیتواند نسیهفروشی کند.
در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که همین چند روز پیش دولت به مجلس برده، اعتبار صدا و سیما را ۲.۶ برابر اعتبار توسعه سواحل مکران در نظر گرفتهاند! دولت برای توسعه سواحل مکران فقط ۱۰۰۰ میلیارد تومان اختصاص داده اما بودجه صدا و سیما را ۲۶۱۹ میلیارد تومان پیشنهاد کرده است
رحیم پرموته، نانوای سیستان و بلوچستانی میگوید که اینجا خانوادههای زیادی هستند که تنها منبع درآمدشان یارانه است. خانوادههای ۸-۹ نفره که مجموع یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی و یارانه بنزینشان به یک میلیون تومان نمیرسد.
آنها هر ماه منتظر واریز یارانههایی هستند که با آن بدهی نانشان را میدهند. البته گهگدار، خیریهای پیدا میشود که سراغ نانواییها میآید و بدهی بدهکاران نانواییها را صاف میکند اما پرموته معتقد است که این کارها چه فایدهای دارد؟ چرا برای مردم شغل ایجاد نمیکنند که چشمشان به دو قران یارانه نباشد و غرور نوجوانها زیر دستان ترحم شهرنشینهای شیک خرد نشود؟ شهرنشینهایی که با خودروهای شاسی بلند آفرود میآیند و برای یک جفت کفش یا یک دست لباس، دهها عکس و سلفی تبلیغاتی با بچههای منطقه میگیرند و در «اینترنت» منتشر میکنند.
بودجه صدا و سیما 2.6 برابر بودجه توسعه سواحل مکران
اقتصاد به گل نشسته حالا بزرگترین مجتمعهای صنعتی منطقه را هم مجبور به تعدیل نیرو کرده است. خالد شفیعی که در مجتمع پتروشیمی توسعه نگین مکران باغبان بوده، جزء همین اخراجیهاست.
به گفته او سواحل مکران فقط در اخبار رنگ و لعاب دارد و در واقعیت چیزی جز فقر و محرومیت نیست.
این در حالی است که در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ که همین چند روز پیش دولت به مجلس برده، اعتبار صدا و سیما را ۲.۶ برابر اعتبار توسعه سواحل مکران در نظر گرفتهاند! دولت برای توسعه سواحل مکران فقط ۱۰۰۰ میلیارد تومان اختصاص داده اما بودجه صدا و سیما را ۲۶۱۹ میلیارد تومان پیشنهاد کرده است.
اتباع خارجی شناسنامه ایرانی میخرند
اما در کنار این اخبار ناخوشایند در روزهای اخیر هم معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی میگوید که در شمال استان سیستان و بلوچستان پدیدهای به نام «فروش شناسنامه» داریم که باعث شده بسیاری از اتباع خارجی شناسنامه بخرند که مسلما ارائه اسناد سجلی به افراد خارجی، تبعات مخصوص به خود را دارد.
در این سالها اخبار فراوانی در مورد سیستان بلوچستان در رسانهها و شبکههای اجتماعی مخابره شده که بیشتر آنها به حاشیهنشینی و فقر، به مدارس کپری و ترک تحصیل، به بیماری و بی آبی و حمله گاندو به کودکان و ... اشاره دارد
گزارشهایی حکایت از این دارد که رفت و آمدهای غیرمجاز اتباع خارجی در طول سالها چنان رشد پیدا کرده که برخی نیز در این بین توانستهاند با استفاده از شناسنامههای دیگران به عنوان یک شهروند ایرانی زندگی کنند.
چندی پیش پایگاه خبری تحلیلی عصر هامون به نقل از علی .ش یکی از افرادی که با فروش شناسنامه برادر متوفی خود توانسته است مبلغی ناچیز از فردی افغانستانی دریافت کند، به نقل از او این طور نوشت: «یکی از برادرانم که در سنین پایین فوت کرد شناسنامه وی را نزد خود نگاه داشتیم تا بتوانیم از یارانه یا سهمیههای دیگری که میتوانیم استفاده کنیم بهرهمند شویم اما با گذشت زمان و نیاز مالی شدید مشتری مناسبی در جهت فروش شناسنامه یافتیم و به همین دلیل آن را فروختیم».
وی مشکلات زندگی را باعث فروش شناسنامه دانست و افزود: «افراد زیادی هستند که در تکاپوی خرید شناسنامههای ایرانی هستند تا با عکسدار کردن آن هویت ایرانی دریافت کنند و بتوانند به راحتی در شهرهای ایران عبور کنند. خانوادههایی که هویت فرزندانشان را میفروشند فقط به دلیل مشکلات مالی است زیرا هیچ پدری علاقه فروش شناسنامه فرزند خود را به یک اتباع بیگانه نخواهد داشت، این فقر و تنگدستی مردم است که برخی مردم را مجبور به چنین رفتارهایی کرده است».
ارسال نظر