روایت یک رهبر ارکستر از روزهای قرنطینه
علی رهبری؛ آهنگساز و رهبر ارکستر باسابقه درباره شرایطی که هنرمندان موسیقی با شیوع کرونا درگیر آن هستند، میگوید: موسیقیدانها چند دسته هستند و باید آنها را به دستههای مختلف تقسیم کرد؛ گروه اول مختص به موسیقیدانهایی است که پیش از کرونا وضعیت مالی خیلی خوبی داشتند که آنها نباید در این شرایط شاکی باشند.
روزنامه همدلی: علی رهبری؛ آهنگساز و رهبر ارکستر باسابقه درباره شرایطی که هنرمندان موسیقی با شیوع کرونا درگیر آن هستند، میگوید: موسیقیدانها چند دسته هستند و باید آنها را به دستههای مختلف تقسیم کرد؛ گروه اول مختص به موسیقیدانهایی است که پیش از کرونا وضعیت مالی خیلی خوبی داشتند که آنها نباید در این شرایط شاکی باشند.
اصلاً در چنین شرایطی نباید از وضع زندگی افراد معروف و پردرآمد صحبت کرد و به عقیده من اگر هم حرفی میزنند، پررویی میکنند. در زمانی که میلیونها آدم در دنیا ضررهای بزرگ میکنند، کسی که درآمدش پایین آمده است، نباید غر بزند.
او ادامه میدهد: گروه دوم افرادی هستند که شغلهای دولتی دارند؛ مثلاً در ارکستر مینوازند یا در مدرسه موسیقی تدریس میکنند که مدیران آنها درآمدی برایشان در نظر گرفته و به آنها رسیدگی خواهند کرد. بنیادها و موسسههایی مانند بنیاد رودکی که همیشه درآمدهای بسیار بالایی داشتهاند، اکنون باید از موسیقیدانها حمایت کنند و اگر هم بگویند پول نداریم، پس واقعاً کار خود را درست انجام نداده، صرفهجویی نکرده و یا به فکر روز مبادا نبودهاند.
دومین نهادی که باید در این شرایط از موسیقیدانها حمایت کند، خانه موسیقی است که باید دست از شعار دادن بردارد و اکنونکه برخی از موسیقیدانها بیکار هستند و از هیچ راهی نمیتوانند درآمد داشته باشند، از آنها حمایت کند.او تصریح میکند: البته بهطورکلی وضعیت زندگی موسیقیدانها در هر شرایطی نسبت به خیلی از قشرهای جامعه بهتر است؛ برای مثال کسی که یک مغازه، آرایشگاه یا رستوران دارد، در چنین شرایطی ورشکست و یا وضع زندگی او با بدهکاریهای زیاد بهطورکلی خراب میشود. از همه این حرفها گذشته، موسیقیدانها امکاناتی دارند که افراد دیگر ندارند و باید از این امکانات استفاده کنند؛ بهعنوان نمونه آن دسته از موسیقیدانهایی که وضع مالی بدی ندارند، باید از این فرصت استفاده کنند و سطح خود را بالا ببرند.
آنهایی که امکان تدریس دارند، بهصورت آنلاین این کار را انجام دهند. اینجا در اتریش، همه معلمها بهصورت آنلاین درس میدهند و مشکلی هم ندارند. بهطورکلی در این شرایط چارهای جز این نداریم و مهمترین شانسی که موسیقیدانها دارند، این است که حداقل در این دوران وقت تمرین بیشتری دارند.
رهبری درباره فعالیتهای خود از ابتدای شیوع ویروس کرونا، میگوید: خود من بههیچوجه نمیتوانم از شرایط حاضر گله کنم؛ چون ۴۵ سال است که بهطور مرتب هرروز و هر هفته کار کردهام. از هشت ماه پیش که حدود ۱۰کنسرتم لغو شده، مجبور شدهام در خانه به کارهایی رسیدگی کنم که در این مدت فرصت انجام آنها را نداشتهام. مثلاً سونتهای شکسپیر را که ۱۵۴ ترانه بودند، با همکاری دوستان ایرانی به مرحله خیلی خوبی رساندهایم که اکنون در کانادا روی آن کار میکنند.
او ادامه میدهد: همچنین در این شرایط اثر «چنین گفت زرتشت» را هم تمام کردم؛ البته قرار بود سه هفته پیش این اثر را به همراه فیلارمونیک زاگرب اجرا کنیم ولی به علت موج دیگری از کرونا، این برنامه به ششم ماه ژوئن یعنی اوایل تابستان موکول و قرار شد آن را به همراه فیلارمونیک زاگرب در شهر زاگرب و در محیط بزرگتری اجرا کنیم.این هنرمند که بهتازگی مشغول نوشتن اپرای «غمنامه پارسی» است، درباره آن توضیح میدهد: در سه چهار هفته گذشته شبانهروز مشغول نوشتن غمنامه پارسی هستم. اثری شاعرانه و تخیلی در سبک نمایشنامه تراژدی است که توسط آیسخولوس (آشیل) در سال ۴۷۲ قبل از میلاد نوشته شده است.
این نمایشنامه نخستین اثر مهم آیسخولوس و کهنترین نمایشنامه تاریخ بشر است که تا امروز باقی مانده است. قسمتی از این اثر را برای صدای آقای رضا فکری نوشتهام.او درباره علت انتخاب این نمایشنامه توضیح میدهد: درست است که در این اثر ایران در جنگ با یونان شکستخورده ولی داستان تاریخ را که نمیشود تغییر داد. بههرحال اتفاقی است که رخ داده و من بهعنوان یک آهنگساز سعی میکنم آن را روی کاغذ بیاورم. اثر «تراژدی ایرانیان» یا «غمنامه پارسی» یکی از مشهورترین نمایشنامههای جهان است.
این آهنگساز درباره علت علاقه خود به این اثر بیان میکند: شیفتگی من نسبت به «غمنامه پارسی» به این دلیل است که نویسنده از ایرانیان بدگویی نمیکند؛ باوجوداینکه خشایارشاه پسر داریوش از روی بیتجربگی و سادگی و غرور، بیعلت به یونان حمله کرده است که همان حمله نا بهجا و نادرست باعث شد بعدها اسکندر به علت تنفری که داشت، تخت جمشید را به آتش بکشد. از طرفی چون در این داستان بارها درباره بد بودن جنگ صحبت میشود، برایم جالب بود. باوجوداینکه نویسنده یونانی است ولی پرسوناژهایی که در داستان وجود دارند اکثراً ایرانی هستند.
او در پایان درباره زبان اپرا «غمنامه پارسی» گفت: این نمایشنامه حدود ۱۵۰ سال پیش به زبان انگلیسی ترجمه شده که از این نسخه خیلی خوشم آمد و اثرم را هم به زبان انگلیسی نوشتم؛ چون قصد داشتم در دنیا قابلدرک و اجرا باشد. این اثر آخرین قطعه مجموعه مادرم ایران در شماره ۱۲ است که حدود ۷۰ دقیقه طول میکشد. قطعه ۱۱ «چنین گفت زرتشت» در مدتزمان ۶۰ دقیقه و اولین قطعه «نوحهخوان» داستان روز عاشورا است.
ارسال نظر