اهداف فراتر از ترورِ دانشمند هستهای ایران
عمل جنایتکارانهای که به ترور شهید محسن فخریزاده انجامید، هم یادآور تنشی است که در منطقه ما وجود دارد و هم میتواند موجب تشدید این تنش شود.
شرق: عمل جنایتکارانهای که به ترور شهید محسن فخریزاده انجامید، هم یادآور تنشی است که در منطقه ما وجود دارد و هم میتواند موجب تشدید این تنش شود.
اگرچه محتمل است که برنامهریزی برای این ترور چندین ماه یا حتی چند سال به درازا کشیده باشد، اما میتوان احتمال داد که زمان تعیینشده برای انجام آن، حسابشده و با توجه به شرایط خاص کنونی انتخاب شده باشد. یکی از ویژگیهای دوره کنونی، درجریانبودن روند انتقال قدرت در آمریکاست.
اگر به یاد بیاوریم که ترور دیگر دانشمندان هستهای ایران در سالهای ۸۸ تا ۹۰ در دورهای انجام شد که اختلافنظرهای آشکاری بین تلآویو و واشنگتن در ارتباط با سیاست خاورمیانهای دولت اوباما وجود داشت، میتوان احتمال داد که نظر عاملان ترور شهید فخریزاده این بوده که این ترور تا قبل از شروع ریاستجمهوری بایدن انجام شود.
محتمل است که آمران اسرائیلی این ترور احساس میکردهاند که در شرایط حضور ترامپ در کاخ سفید میتوانند در صورت لزوم روی پشتیبانی عملیاتی یا دیپلماتیک آمریکا حساب کنند. درحالیکه دولت اوباما بهصراحت ترور دانشمندان هستهای ایران در گذشته را محکوم میکرد، ترامپ ساعاتی بعد از ترور شهید فخریزاده اقدام به ارسال مجدد توییت تأییدآمیز یک روزنامهنگار اسرائیلی کرد که گویای تأیید این ترور از سوی خود او بود. در چنین شرایطی، حداقل احتمالی که میتوان داد، این است که آمران ترور مایل بودهاند که این جنایت را قبل از شروع به کار بایدن انجام دهند.
البته حدس و گمانهایی درباره اهدافی فراتر از این نیز ممکن است. این حدس و گمانها به تنش جاری در منطقه، تمایل احتمالی ترامپ به انجام اقدامی در رابطه با ایران تا قبل از خروج از کاخ سفید، ارسال ادوات جنگی آمریکایی به منطقه، روند عادیسازی روابط اسرائیل با برخی کشورهای عربی، بهویژه سرعتگرفتن روند نزدیکشدن ریاض و تلآویو اشاره دارند. بااینحال، صرف این ترور در صورتی میتواند بهعنوان مقدمهای برای تسهیل ماجراجوییهای بیشتر کاربرد داشته باشد که با واکنشی فکرنشده و نابهنگام از سوی ایران دنبال شود. به عبارت دیگر، اگر ایران در واکنش به این ترور و در مقام انتقام، دست به نوع خاصی واکنش بزند که بتواند مورد استفاده آمریکا، اسرائیل و متحدان منطقهای آنها قرار گیرد، در این صورت میتوان از ترور جمعه بهعنوان نقطه شروع تنش بسیار بزرگتری در منطقه نام برد.
ایران در گذشته نشان داده که در مقاطع بحرانی، با درایت، واقعبینی و عملگرایی در قبال شرایط واکنش نشان میدهند. اینبار نیز میتوان و باید امید داشت که مقامات مربوطه با واقعبینی و هوشیاری کشور را از این شرایط دشوار عبور دهند.
همچنین از امکان تلاش برای ضربهزدن به دورنمای تعامل با دولت جدید آمریکا بهعنوان هدف دیگری که آمران ترور مدنظر داشتهاند، نام برده میشود. به باور نگارنده، بعید است مقامات ایرانی و مقامات دولت جدید آمریکا به طرفی ثالث اجازه دهند که با اقداماتی تخریبی، سیاستهای اصولی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. مقامات دولت بایدن که از هماکنون با شماری از آنها آشنا هستیم، به حکم تجاربی که در دولت اوباما داشتهاند، با تاکتیکهای مزورانه و تخریبی اسرائیل آشنا هستند.
همانطورکه اوباما و همکاران او در جریان مذاکرات برجام بیاعتنا به سیاستهای ایذائی اسرائیل به راه خود رفتند و برجام را نهایی کردند، اینبار نیز میتوان احتمال داد که دولت بایدن تحت تأثیر دور جدید روشهای مسموم اسرائیل قرار نگیرد. بدون شک در این مورد نیز واقعبینی و هوشیاری مقامات ایران میتواند نقش عمدهای در خنثیکردن این رویههای مسموم داشته باشد.
آنچه در این میان مهمتر است، این است که مقامات ذیربط در ایران در سایه این ترور بهتآور، تمامی سیاستهای اطلاعاتی و امنیتی خود را مورد بازبینی و بررسی مجدد قرار دهند. با توجه به این ترور و حوادث مشابه در ماهها و سالهای اخیر، ضروری است که انرژی بیشتری صرف یافتن و خنثیسازی رخنههای موجود در اشراف اطلاعاتی کشور شود. در این راستا، توان و امکانات نهادهای اطلاعاتی و امنیتی باید بر تهدیدات واقعی علیه امنیت ملی متمرکز باشد و از صرف انرژی در حوزههایی که هیچگاه تهدیدی امنیتی نبوده یا غیرمرتبط با شرح وظایف نهادهای مربوطه است، خودداری شود.
کوروش احمدی-کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر