واکنش «رسالت» به لیست کارگزاران برای ۱۴۰۰
مسعود پیرهادی، سردبیر رسالت طی یادداشتی در واکنش به اعلام لیست کاندیداهای حزب کارگزاران سازندگی برای انتخابات ۱۴۰۰ نوشت: چند روز پیش، محسن هاشمی رفسنجانی اسامی ۱۹ کاندیدای بالقوه حزب متبوع خود یعنی کارگزاران را در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که با واکنش برخی اعضای شورای مرکزی این حزب، روزنامه سازندگی و برخی اصلاحطلبان مواجه شد.
مسعود پیرهادی، سردبیر رسالت طی یادداشتی در واکنش به اعلام لیست کاندیداهای حزب کارگزاران سازندگی برای انتخابات ۱۴۰۰ نوشت: چند روز پیش، محسن هاشمی رفسنجانی اسامی ۱۹ کاندیدای بالقوه حزب متبوع خود یعنی کارگزاران را در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که با واکنش برخی اعضای شورای مرکزی این حزب، روزنامه سازندگی و برخی اصلاحطلبان مواجه شد.
هاشمی روز بعد و در واکنش به انتقادها، اعلام کرد ذکر این نامها صرفا عنوانکردن نام کسانی بوده است که در جبهه اصلاحات از آنها بهعنوان نامزدهای بالقوه سخن بهمیان میآید و لزوما گزینههای حزب کارگزاران نیستند. اگر از بازتاب اسامی اعلام شده بگذریم، یک نکته بیش از همه چیز جلب توجه میکند و آن هم وجود ۱۱ مسئول دولت فعلی در این لیست ۱۹ نفره است. یعنی حزب کارگزاران، از میان گزینههای متعددی که احتمال ریاستجمهوری آنها را در دست بررسی دارند، به ۱۱ چهره دولت آقای روحانی رسیدهاند که میتوانند گره از کار مشکلات کشور باز کنند!
یک. برخی اسامی لیست اعلامشده، بیش از دیگران جلبتوجه میکند. اگر چهرههای مؤثر کارگزاران بر این باورند که آقایان جهانگیری، نوبخت و همتی میتوانند مشکلات اقتصادی کشور را حل کنند، ابتدا به این سؤال پاسخ دهند که در حال حاضر، زمام امور اقتصادی دولت در دست چه کسانی است؟ در زمان دولت دهم، جهانگیری در نامه به رهبر معظم انقلاب، تقاضا کرده بود که با توجه به اوضاع بد اقتصادی، تغییرات آسانسوری نرخ ارز و بیاعتمادی مردم به مسئولان اقتصادی، تمام تیم اقتصادی دولت یکبار عوض شوند. حال که او معاون اول دولت است و در خوشبینانهترین حالت، نرخ بیارزش شدن پول ملی در دوره مسئولیت او، دو برابر دولت قبل است، نهتنها اطرافیان و همفکرانش به رهبری نامه نمینویسند، بلکه او را بهعنوان گزینه ریاستجمهوری آینده معرفی میکنند.
دو. طبیعی است ما و کارگزارانیها در برخی موارد سیاسی، به اشتراک نظر دست نیابیم و دلیل آنهم تفاوت در مبانی باشد، مثلا ما معتقدیم که امید بستن به بیرون از مرزها، مشکلات را نهتنها حل نمیکند بلکه آن را پیچیدهتر میسازد و شاهد مثال آنهم وضع موجود اقتصاد کشور و نحوه اداره امور توسط دولت است، ولی احتمالا اعضای ارشد و هواداران تفکر کارگزارانی، در این زمینه دیدگاه متفاوتی داشته باشند و ایرادی هم ندارد، اما خوشبختانه، عرصه اقتصاد و معیشت، همچون سیاست نیست که هر کس و هر جریان، بتواند با مبانی و سلایق خود مسئله را تفسیر کند. یعنی مثلا، تورم مانند مذاکره در شرایط فشار نیست که برخی آن را مفید بدانند و برخی نه. تورم را همه مسئولان و مدیران بد میدانند و البته عموم مردم و بهویژه اقشار آسیبپذیر بیشتر بدی آن را میفهمند.
سه. بنا به استدلال بند دو، میخواهم از اختلافات سیاسی عبور کنم و بحث خود را در حوزه معیشت پی بگیرم. دقیقا همان روزی که محسن هاشمی، لیست ۱۹ کاندیدای ریاستجمهوری را اعلام کرد، تورم ماهانه آبان ماه اعلام شد. تورم بیش از ۵ درصدی تنها در یک ماه، یعنی توان مالی خانواده ایرانی تنها در یک ماه، تقریبا یکبیستم تحلیل رفته و کم شده است. نکته تأسفبار و دردناکتر آنجاست که در آمارهای منتشره، تورم آبان ماه در حوزه مواد خوراکی و آشامیدنی که درواقع همان سفره خانوارهاست، ۱۳ درصد بوده است. باورکردنی نیست. به زبان ساده، یعنی تنها در ۳۰ روز، سفره خانوادههای ایرانی یکهفتم کوچکتر شده است. علاوه بر این در بسیاری از حوزههای رکود، تورم، نوسانات شدید در بازارها، گرانی، سقوط ارزش پول ملی و چند حوزه دیگر، دولت فعلی در چند دهه اخیر رکورددار بوده است.
چهار. ما انتظار نداریم صاحبمنصبان اقتصادی دولت استعفا دهند، اما حداقل آن است که نهتنها نام خود را در معرض ریاستجمهوری قرار ندهند، بلکه حتی اگر یک همحزبی آنها بدون هماهنگی اسمشان را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری بر زبان راند، فورا از او تقاضا کنند به خاطر خدا و خواست مردم و آینده کشور، گفته خود را تکذیب کند. اخلاق سیاسی اقتضا میکند که اگر یک گروه، در اغلب ایدههای حکمرانی شکست خورد، حداقل چند سالی کنار برود و راه را برای ایدههای دیگران باز بگذارد. متخلق به اخلاق سیاسی بودن که گوهری کمیاب است، اما حداقل ایکاش برخی کمی حیای سیاسی داشتند.
ارسال نظر