مرتضی مبلغ: تندروها احساس خطر میکنند
شرایط انتخاباتی در جبهه اصلاحات قدری مبهم است؛ از یک سو هنوز سازوکار دقیقی برای اجماع شکل نگرفته است و از سوی دیگر هنوز مشخص نیست اصلاحطلبان با چه شیوهای در انتخابات وارد میشوند.
روزنامه شرق: شرایط انتخاباتی در جبهه اصلاحات قدری مبهم است؛ از یک سو هنوز سازوکار دقیقی برای اجماع شکل نگرفته است و از سوی دیگر هنوز مشخص نیست اصلاحطلبان با چه شیوهای در انتخابات وارد میشوند.
البته تا اینجای کار بسیاری از نیروهای اصلاحطلب بهصراحت اعلام کردهاند که دیگر با سیاست ائتلافی یعنی حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب وارد انتخابات نمیشوند و همت نیروهای اصلاحات بر آن است که بر یک نامزد کاملا اصلاحطلب به اجماع برسند.
از طرفی با فعالیت جدی مجمع روحانیون مبارز به نظر میرسد اصلاحطلبان در مسیر اجماعسازی دست روی دست نگذاشتهاند اما سازوکار رسیدن به اجماع چیست و چطور محقق میشود؟ برای پاسخ به این پرسش ذیل بررسی آخرین اقدامات انتخاباتی اصلاحطلبان با «سیدمرتضی مبلغ»، فعال سیاسی اصلاحطلب، ساعتی را به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
نتیجه انتخابات آمریکا و پیروزی جو بایدنِ دموکرات این گزاره را در ذهن ایجاد کرده است که در آیندهای نهچندان دور ارتباط ایران و آمریکا از شرایط کنونی خارج میشود. آیا این ذهنیت میتواند در حوزه سیاست داخلی ایران و مشخصا انتخابات ریاستجمهوری 1400 تأثیرگذار باشد؟
بههرحال ترامپ فردی بود که یکجانبه از معاهده برجام خارج شد و تحریمهای بیسابقهای را علیه کشور ایران وضع و آسیبهای فراوانی را به ایران وارد کرد؛ بهویژه آنکه در شرایط کرونا که انتظار میرفت از میزان تحریمها کاسته شود، نهتنها چنین نشد، بلکه تحریمها شکلی شدیدتر به خود گرفت.
ترامپ علاوه بر مظالمی که در حق مردم ایران روا داشت، در عرصه بینالمللی هم کم ظلم نکرد و با چنین شرایطی طبیعی است که شکست چنین فردی آثار مثبتی به دنبال داشته باشد و دستکم ظلمهای صورتگرفته متوقف شود. رئیسجمهور منتخب آمریکا هم بارها اعلام کرده است به برجام بازمیگردد و این موضوع میتواند نویدی برای مردم و فرصتی برای حاکمیت باشد و گرچه هنوز بازگشت به برجام رخ نداده است، اما شواهد و قرائن نشان میدهد که دموکراتها تمایل به احیای برجام دارند، زیرا خودشان یکی از مؤسسان آن بودهاند؛ بنابراین نفس شکست ترامپ بر سپهر سیاسی ایران اثر مثبت داشته و مردم ایران از حذف یک ستمگر خوشحال هستند و این امید را دارند که با رویکارآمدن بایدن و رفع یا کاهش تحریمها و احیای برجام، شرایط بهتری در کشور رقم بخورد.
البته متقابلا جریانهای تندرو و افراطی که در دوران تحریمها مناسبات و رانتها و منافع اقتصادی و تبلیغی سیاسی برای خود ایجاد کردهاند و برخی از آنان در سایه تحریمها و نارضایتی عمومی و سرخوردگی مردم بهدنبال مصادره انتخابات ١۴٠٠ هستند و میخواهند با شبیهسازی آن انتخابات با انتخابات اخیر مجلس نتیجه تضمینی برای خود کسب کنند، اکنون احساس خطر میکنند و شکست ترامپ برایشان بهمثابه یک کابوس شده است و ناشیانه واکنشها و تحلیلهای عجیب و غریبی از خود نشان میدهند بهگونهای که انگار خواهان تداوم رنجهای مردم هستند.
تندروها میخواهند شرایطی مانند انتخابات مجلس یازدهم رقم بخورد و با مشارکت پایین مردم باز هم بتوانند یک پیروزی یکطرفه را تجربه کنند. مشاهده کردیم که در انتخابات مجلس و در شرایطی که بیشتر نامزدهای اصلاحطلب ردصلاحیت شدند و مردم ناامید از حضور در انتخابات شدند، عملا مجلسی حداقلی روی کار آمد؛ اما اکنون با زندهشدن نشاط و امید در مردم و احتمال حضور حداکثری آنها در انتخابات رؤیاهای تندروها نقش بر آب میشود.
در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان با موانع متعددی روبهرو شدند که بعضی از این موانع بیرونی بود، مانند ردصلاحیتها و برخی هم درونی بود مانند عدم نیل به اتفاق نظر انتخاباتی بهطوریکه مشاهده کردیم که اولا اصلاحطلبان تا روزهای پایانی منتهی به انتخابات در ارائه لیست ائتلافی، لیست کاملا اصلاحطلب یا اساسا ارادهندادن لیست به جمعبندی نرسیدند و حتی در شورای سیاستگذاری شخصیتهایی مانند آقای عارف قائل به ارائه لیست بودند و دیگر طیفها بنای ارائهندادن لیست داشتند. آیا در انتخابات 1400 اصلاحطلبان میتوانند از اختلاف نظرها عبور کرده و به اجماع برسند؟
اینکه شما میگویید مواضع یکدست نبود، یک امر طبیعی است، زیرا اصلاحطلبان متشکل از طیفها و تفکرات متعددی هستند و چندان عجیب نیست که نظرها مختلف باشد، درعینحال اصلاحطلبان به سطحی از سیاستورزی رسیدهاند که در نهایت به اجماع میرسند و در چند دوره انتخاباتهای گذشته نیز همین موضوع ثابت شده است.
در انتخابات مجلس یازدهم هم اصلاحطلبان بنا داشتند بهعنوان یک امر ملی در انتخابات مشارکت پرشور داشته باشد، اما دیدیم که ردصلاحیتها بیسابقه بود و شرایط بهگونهای رقم خورد که اصلا امکان ارائه لیست وجود نداشت و در نهایت تصمیم جمعی بر آن شد که از سوی جبهه اصلاحات لیستی داده نشود، اما بهدلیل آنکه برخی نامزدهای غیراصلی چند حزب، باقی مانده بودند، تصمیم آن شد که آن چند حزب در صورت تمایل به صفت حزبی و نه با نام جریان اصلاحطلبی لیست بدهند.
درباره انتخابات1400 هم باید گفت که اصلاحطلبان بهدلیل اهمیت بیبدیل انتخابات که تنها راه اِعمال حاکمیت مردم است، با وجود همه تنگناها و محدودیتهای انتخاباتی سعی خواهند کرد وظیفه ملی خود را انجام دهند تا آنچه نظر واقعی ملت است، رقم بخورد؛ اما تحقق این موضوع بازمیگردد به نگاه و رویکرد مسئولان که آیا میخواهند انتخاباتی حداقلی و غیررقابتی را رقم بزنند یا بنا دارند رئیسجمهور آینده برآمده از مشارکت حداکثری و رأی همه ملت باشد؛ اما درباره نحوه تصمیمگیری و عمل اصلاحطلبان در انتخابات ١۴٠٠ باید بگویم که به نظر من در هر شرایطی که پیش بیاید، بهطور جمعی و هماهنگ تصمیم مناسب اتخاذ میکنند.
در چند وقت اخیر بسیاری از فعالان سیاسی اصلاحطلب بر حمایت اصلاحطلبان از یک نامزد کاملا اصلاحطلب و نه دیگر ائتلافی تأکید کردهاند. آیا این گزاره را از همین حالا میتوان بهعنوان یک سیاست راهبردیِ انتخاباتی برای اصلاحطلبان در نظر گرفت؟
شرایط کشور در هر زمانی اقتضائات خود را دارد. اصلاحطلبان در مقطعی احساس کردند نفع کشور در ائتلاف است و اکنون با توجه به تجارب گذشته و شرایط کشور فکر میکنند یکی از مهمترین مشکلات اداره کشور ناکارآمدی است؛ بنابراین لازم است مانند دوران دولت اصلاحات که موفقترین و کارآمدترین دولت پس از انقلاب بود، با نامزدهای اصلاحطلب کارآمد، توانمند و تجربه پسداده وارد عرصه شوند تا امکان غلبه بر معضلات و مشکلات حادی که بر کشور و مردم عارض شده است، فراهم شود.
ما تجربه دوران اصلاحات را پشت سرمان داریم که مردم در شرایط متعادل و در حالت آرامش زندگی میکردند و کشور در راه توسعه و بالندگی گام برمیداشت و بهجای تقابل و تنش، رویکردهای تعاملی و عزتمند با منطقه و جهان برقرار بود.
اینکه در شرایط کنونی احزاب اصلاحطلب مانند کارگزاران که از شش نامزد حزبی خود پردهبرداری کرد یا ندای ایرانیان که اعلام کرد صادق خرازی نامزد انتخاباتیاش است یا گفته میشود حزب اتحاد ملت نامزدش علی شکوریراد است، منافاتی با اجماع اصلاحطلبان بر یک نامزد واحد ندارد؟ آیا اصلاحطلبان از سیاست ائتلافی عبور کردهاند و به سیاست حزبی و نه جبههای عملکردن نزدیک شدهاند؟
توجه کنید که آنچه در رسانهها عنوان میشود یا از سوی برخی نیروهای احزاب مطرح میشود، به معنی تصمیم احزاب یا اصلاحطلبان نیست. این گمانهزنیها یا نامبردن از افراد مختلف همواره در ماههای قبل از هر انتخاباتی مطرح بوده و هست. من فکر میکنم اصلاحطلبان و احزاب اصلاحطلب در این دوره هم با سازوکارهای بدیع و متناسب با شرایط و با روشهای هماهنگ و اجماعی عمل خواهند کرد؛ البته هنوز زمان آن نرسیده است و در زمان مناسب تصمیم خواهند گرفت.
بعد از انتخابات مجلس متعاقب استعفای آقای عارف و موسویلاری از ریاست و نایبرئیسی این شورا و عدم تشکیل جلسات آن شورا گفته میشود که دیگر با مجموعهای به نام شورای عالی روبهرو نیستیم. سرنوشت این شورا چه شد؟
بعد از انتخابات و با شیوع ویروس کرونا و استعفای رئیس و نایبرئیس جلسات شورای عالی به حالت تعلیق درآمده است و این به معنای منحلشدن این شورا نیست. البته همانطورکه اشاره کردم، علیالقاعده سازوکار اجماعسازی در زمان مقتضی شکل خواهد گرفت.
چندی بعد از استعفای آقای عارف از ریاست شورای عالی، او در گفتوگویی اعلام کرد در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد میشود؛ بهتازگی هم خبری مبنی بر احتمال حضور آقای موسویلاری در انتخابات وجود دارد که گفته شد این احتمال بهدلیل درخواست استانداران زمان وزارت کشور آقای موسویلاری بوده است. آیا واقعا میتوان آقای موسویلاری را یکی دیگر از گزینههای احتمالی ریاستجمهوری دانست؟
آقای عارف بههرحال اظهاراتی داشتهاند و من نمیدانم تصمیم ایشان چیست؛ اما درباره آقای موسویلاری خبری که بهتازگی در یکی از سایتها مبنی بر درخواست برخی استانداران زمان وزارت کشور ایشان برای نامزدی در انتخابات مطرح شده، کذب و ساختگی است و صحت ندارد و معلوم نیست با چه هدف و انگیزهای این خبر کذب و داستانسراییهای تخریبی علیه ایشان صورت گرفته است.
بهتازگی مجمع روحانیون مبارز به انتخابات ریاستجمهوری ورود جدی کرده است؛ بهطوریکه میبینیم جلسات انتخاباتی این تشکل بهصورت منسجم برگزار میشود. آیا در غیاب شورای عالی سیاستگذاری مجمع روحانیون میخواهد نقش وحدتبخش داشته باشد؟
فرایند اجماعسازی با حضور همه احزاب و فعالان اصلاحطلب صورت میگیرد و اینطور نیست که یک جریان بخواهد بهصورت انفرادی تعیینتکلیف کند؛ اما فعالشدن مجمع روحانیون مبارز و دیگر دلسوزان کشور امر مبارکی است و دلیل آن شرایط خطیر کشور و مشکلات و معضلات جامعه و مردم است. آنان احساس خطر کردهاند و سعی میکنند انتخاباتی رقابتی، بانشاط و حداکثری رقم بخورد تا دولت آینده با کارآمدی و توانمندی بتواند در راستای کاهش و حل مشکلات مردم و جامعه شکل بگیرد؛ اما لازمه آن وجود شرایط عادلانه و رقابتی انتخاباتی است و امیدوارند حاکمیت نیز شرایط انتخابات رقابتی و عادلانه را فراهم کند.
بهعنوان بحث پایانی بفرمایید که آیا این احتمال وجود دارد که شخص آقای خاتمی مانند چند انتخابات پیشین شخصا از مردم بخواهند که به نامزد خاصی رأی بدهند؟
من سخنگوی آقای خاتمی نیستم و طبیعتا نمیتوانم بگویم که ایشان چه تصمیمی خواهند گرفت اما تجربه نشان داده است که آقای خاتمی همیشه مصلحت و خیر عمومی را در نظر میگیرند و تصمیم ایشان متناسب با شرایط جامعه و نحوه برگزاری انتخابات و مبتنی بر منافع ملی بوده و خواهد بود که در رسانهها یا از سوی برخی نیروهای احزاب مطرح میشود و به معنی تصمیم احزاب یا اصلاحطلبان نیست.
این گمانهزنیها یا نامبردن از افراد مختلف همواره در ماههای قبل از هر انتخاباتی مطرح بوده و هست. فکر میکنم اصلاحطلبان و احزاب اصلاحطلب در این دوره هم با سازوکارهای بدیع و متناسب با شرایط و با روشهای هماهنگ و اجماعی عمل خواهند کرد، البته هنوز زمان آن نرسیده است و در زمان مناسب تصمیم خواهند گرفت.
نظر کاربران
داداش بچه گول میزنی!!اصولگراها احساس خطر میکنند؟!یا اصلاح طلب ها که در این هشت سال اخیر، ناکارآمدیشان در بدنه دولت و مجلس دهم،مورد اعتراض هم طیفی های خودشان هم قرار گرفته!!!حالا هم که مجلس رو از دست دادند و مردم هم به شدت از دولت هم سوی با اصلاح طلبها،و افزایش مشکلات شدید اقتصادی،دل خوشی ندارند!!
مرتضی مبلغ دیگه از کجا سبز شده هر ننه قمری اظهار نظر میکنه.
دیگه رای بی رای برای مردم صغرا کبری نچین تو از کدام مردم حرف میزنی ؟
چه دست و پایی میزنند برای ریاست جمهوری به قول خودشان بی اختیار
اصلاح طلبان باید بطور کامل از انتخابات کنار بکشند تا قدرت یکدست شود و بهانه ای برای بالا دستی نباشد