روح الله خالقی از برجستهترین چهرههای موسیقی و خالق ملودیهای جاودانهای همچون آهنگ سرود ای ایران بود. او در زمینه آواز، آثار بسیاری سروده که امروزه بخشی از میراث موسیقی نوین ایران به حساب میآیند.
خبرگزاری ایرنا: روح الله خالقی از برجستهترین چهرههای موسیقی و خالق ملودیهای جاودانهای همچون آهنگ سرود ای ایران بود. او در زمینه آواز، آثار بسیاری سروده که امروزه بخشی از میراث موسیقی نوین ایران به حساب میآیند.
با وجود آنکه بایگانی های تاریخ موسیقی کشور از بسیاری اسناد و مدارک مهم محروم است باز از گوشه و کنار مدارکی پیدا می شوند که تاریخ عصر خود را نمایان می کنند. شاید تنها ساخت سرود میهنی ای ایران کافی بود تا نام روح الله خالقی را در موسیقی ایرانی جاودانه سازد اما این هنرمند یگانه با ساخت قطعات دیگری که هر یک اثری به یاد ماندنی هستند در تاریخ موسیقی ایرانی نامی بزرگ است. خلق قطعاتی چون می ناب، بهار دلنشین، پیمان شکن، حالا چرا، جام جهان بین و... سرپرستی ارکسترهای رادیو و اجرای برنامه های موسیقی نظیر گلها، ساز و سخن شاهدی بر دانش موسیقی و ذوق هنری بی نظیر هنرمندی است که در ۱۲۸۵ خورشیدی در شهرستان کرمان چشم به جهان گشود.(۱)
فعالیت هنری
روح الله خالقی که از ۱۶ سالگی در محضر کلنل وزیری موسیقی را آموخت، آنچنان شیفته استاد شد که جلد دوم کتاب سرگذشت موسیقی ایران را به او تقدیم کرد. او از ۱۹ سالگی در مدرسه موسیقی مشغول به تدریس ویلون و تئوری موسیقی شد و به موازات آن در دانشسرای عالی تحصیلات خود را تا دریافت لیسانس در رشته ادبیات فارسی ادامه داد.
استاد خالقی با تأسیس هنرستان موسیقی ملی برای احیای موسیقی ایرانی گام های موثری برداشت و این درست هنگامی بود که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود و بسیاری از نوازندگان که پیش از این سازهای سنتی می نواختند به سازهای اروپایی روی آورده بودند.
فعالیت اصلی وی در موسیقی آهنگسازی بود. او معتقد بود که وزن موسیقی ایرانی باعث تحرک است. ساسان سپنتا در کتاب چشم اندازی به موسیقی ایران در این خصوص می نویسد: «روح الله خالقی معتقد بود که اگر قطعه موسیقی به صورت چند صدایی نوشته شود از حزن، اندوه و یکنواختی آن کاسته می شود. او با مطالعه در آثار وزیری که پیشگام چندصدایی در موسیقی ایرانی بود و بر اساس تجربیات شخصی خود روش هایی را برای هماهنگ کردن موسیقی ایرانی یافته بود و به کار می بست.»
کتاب ۲جلدی «نظری به موسیقی» نیز یکی دیگر از آثار مکتوب با اهمیت اوست. خالقی نخستین آهنگ خود را در ۱۳۰۹ خورشیدی و آخرین آهنگش با نام خاموش را با شعر رهی معیری و آواز بنان در۱۳۴۴ خورشیدی ساخت. روحالله خالقی در این اثر که جلد دوم آن در ۱۳۱۶ خورشیدی منتشر شده، گامها و مقامات موسیقی گذشته و امروز ایران را بررسی کرده است. خالقی به نوعی در مطبوعات نیز فعال بوده و چهار شماره از مجله موسیقی محور «چنگ» را منتشر کرده و برای مجلههای «موزیک ایران» و «موسیقی» نیز مقالاتی نوشته است.
خالقی در دورانی فعالیت می کرد که موسیقی غربی در ایران رواج یافته بود و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده می پنداشتند اما در همان روزها این استاد برجسته با خلق قطعه ای ایران توانست نام خود را در دل و ذهن میلیون ها ایرانی به یادگار بگذارد. این قطعه که در ۱۳۲۲ خورشیدی در جریان اشغال نظامی ایران از سوی متفقین ساخته شد، دارای تمام شاخصه های یک موسیقی قوی و تاثیر گذار است.(۲)
حسین گل گلاب شاعر این سرود که استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان ایران نیز بود از انگیزه های ساخت این اثر موسیقیایی چنین گفته است: در ۱۳۲۲ خورشیدی زمانی که با خالقی در خانه نشسته بودم، صدای پای سربازان اشغالگر روسی و انگلیسی را که در کوچه ها راه می رفتند و رعشه بر اندام هر میهن دوستی می انداخت، شنیدم تحت تاثیر قرار گرفتم و این شعر را سرودم و استاد خالقی آهنگی برای آن تنظیم کرد.
این سرود ملی میهنی در ۲۷ مهر همان سال برای نخستین بار در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری اجرا شد که به صورت کُر بود، مخاطبان را تحت تاثیر قرار داد و بعد از آن استاد حسین بنان آن را به صورت تکخوانی اجرا کرد.
استاد خالقی بر شعر زیبای گل گلاب، آهنگی در آواز دستی که یکی از الحان محزون ایرانی است، نهاد. با وجود اینکه سرود ای ایران از نظر فرم، ساختاری اروپایی دارد اما خالقی با هوشمندی آن را به گونه ای کار کرده است که هویت ایرانی بیابد. ملودی اصلی و پایه ای در این آهنگ برگرفته از برخی نغمه های موسیقی بختیاری و از فضایی حماسی برخوردار است و به همین دلیل از آن زمان تاکنون این سرود در هر ایرانی حسی از افتخار آمیخته با غرور ملی را زنده می سازد.
فرهاد فخرالدینی آهنگساز و رهبر ارکستر ملی ایران درباره گرایش عمیق ایرانیان به این سرود می گوید: دلیل تاثیر زیاد این سرود میان مردم ایران این است که استاد خالقی با تمام وجودش توانسته به این قطعه یک روحیه ایرانی ببخشد. من احساس می کنم وقتی مردم در کنار هم این قطعه را می خوانند با هم صمیمی تر می شوند و همدیگر را بیشتر دوست دارند. در حقیقت این قطعه حسی از وحدت و یکپارچگی به مردم می دهد.
ای ایران در ۱۹۶۰ میلادی در کنفرانس بین المللی بررسی سرودهای ملی یکی از تاثیر گذارترین سروده های ملی در میان کشور انتخاب شد.
یکی از برجسته ترین نقاط قوت این قطعه، کلام قوی در شعر استاد حسین گل گلاب است. این شعر از سه بند تشکیل شده و واژه های به کار رفته در آن به زبان بیگانه نیست. همچنین سلیس و روان بودن این شعر که آن را برای هر ایرانی از هر طیف و گروه سنی قابل فهم می سازد در کنار توصیف عناصری که بازگوکننده زیبایی های ماندگار وطن است، از دیگر نقاط قوت این شعر است. از طرفی اجتناب از هر گونه حزب گرایی با گرایشات قومی و مذهبی در جوهره درونی شعر، این سرود را به نمادی از اتحاد ملی که در رگ هویت ساز این سرزمین چون خونی در جریان است، تبدیل کرده است.
خدمات هنری ارزنده ای که خالقی در جهت اعتلای فرهنگ و هنر این سرزمین انجام داد، ستودنی و قابل احترام است زیرا با شنیدن موسیقی او احساسی ژرف و درونی که برآمده از روحیه هنرمندانه و ذهن خلاق این هنرمند بزرگ است در آدمی شکل می گیرد، احساسی که تحسینی پایان نیافتنی از او را در دل هر علاقه مندی به موسیقی ایرانی بر می انگیزاند.
شیوه و سبک موسیقیایی استاد خالقی
خالقی در قلمرو آهنگسازی نیز همان شیوه ای را دنبال می کرد که در مکتب وزیری آموخته بود. از یکسو برای ریتم و وزن اهمیت ویژه ای قائل می شد و از سوی دیگر معتقد بود که موسیقی ایران نیز باید به راه چندصدایی شدن برود تا از ملالی و یکنواختی در امان بماند و تاثیر و جاذبه بیشتری پیدا کند. به نظر خالقی پیوند تاریخی و اغراق آمیز شعر و موسیقی در جامعه ای که به شعر عشق می ورزد، نمی گذارد، موسیقی خالص پرورش پیدا کند. او در رادیو برنامه ای با عنوان موسیقی بی کلام را تهیه و پخش می کرد. او نیزمانند علینقی وزیری به آفرینش آهنگ هایی می پرداخت که از بند شعر رها باشد، هر چند «یار رمیده، وعده وصال، پیمانشکن، نغمه نوروزی، بهار عشق، مستی عاشقان، شب جوانی، شب من و امید زندگانی» از جمله آهنگ ها و تصنیف هایی به شمار می روند که به وسیله او ساخته شده است.(۳)
سرانجام استاد خالقی
استاد خالقی در ۱۳۴۴ بعد از مدتی بیماری سرانجام در ۲۱ آبان چشم از جهان فروبست. اکنون مرکز هنری روح الله خالقی موسوم به RKAC در واشنگتن که به همت گلنوش خالقی دختر این هنرمند بزرگ تاسیس شده است به حفظ و اشاعه و نشر آثار او می پردازد و با برگزاری نشست های تخصصی در بررسی جنبه های مختلف کارنامه هنری او یاد و نام خالقی را زنده نگه می دارد.
پی نوشت:
۱. نراقی، احسان، ماهنامه حافظف ش ۳۱
۲. ده چهره، ده نگاه
۳. متینی، جلال، شریعتی، ایران شناسی، سال پنجم، شماره چهارم، ص۸۶۳ به بعد
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر