افشاگریهای دیدنی در اینستاگرام
درباره برخی صفحههای اینستاگرامی که با خبرهایی از زندگی خصوصی آدممعروفها دنبالکننده جمع میکنند.
آگاهی درباره چیزهایی که به درست یا غلط، عده زیادی از مردم از دانستن آن محروم هستند، همیشه چیز جذابی است. از نوع روابط شخصی آدمهای معروف و شکل زندگی و خصوصیات اخلاقی شخصی شان تا زندگی مالی آدمهای مهم سیاسی و خانواده و اطرافیان آن ها. این میل دائمی به دانستن چیزهایی که توده مردم نمیدانند، سال هاست که در ترکیبی از راست و دروغ پیچیده شده است.
حالا و با گسترده شدن فضای مجازی، مخلوطی از افشاگریهای درست و نادرست و لازم و غیرلازم در هم تنیده شده و هرکس گوشهای از افشای زندگی و مناسبات مالی و خانوادگی افراد سرشناس حوزههای مختلف را در دست گرفته است و ماجرا را با گمان خود جلو میبرد. در روزهای گذشته یکی از صفحههای پرطرف دار اینستاگرام که تا پیش از این به نمایش زندگی بچه پول دارها میپرداخت و دنبال کننده زیادی هم داشت، با تغییر رویه به افشاگری درباره زندگی افرادی که به اصطلاح آنها را آقازاده مینامیم پرداخته و قرار است صفحه سرگرمی سازش را از این به بعد با رنگ وبویی اجتماعی و سیاسی پیش ببرد.
به همین بهانه قرار است با بعضی صفحهها و افرادی که در حوزههای مختلف به برملاکردن ناگفتهها و نادیدهها دست میزنند و واکنش کاربران به این صفحهها بپردازیم.
زرد پررنگ!
دنبال کننده بیش از چند صد هزار نفر، به احتمال یا برای سلبریتیهای سینمایی و ورزشی و سیاسی است یا اینفلوئنسرهایی که با داشتن استعدادی یا ارائه خدمت خاصی خود را در اینستاگرام مطرح کرده اند، اما فردی به نام امین فردین با ادعای افشاگری درباره سلبریتیها خود را اولین خبرنگار پاپاراتزی ایرانی میخواند! او در بیوگرافی اینستاگرامش خود را ضدسلبریتی و افشاکننده زندگی آنان میداند. خیلی از صفحههای زردی که در اینستاگرام میبینید هم خود را از مطالب این صفحه تغذیه میکنند.
اگر فراموش کنیم که پرداختن به خصوصیترین لحظات و روابط آدمهای معروف، اصولا کار عبث و در خیلی اوقات غیراخلاقی است و بخواهیم از لحاظ فنی و رسانهای به کار این نوع محتواهای زرد بپردازیم، باید بگوییم که مشکل اصلی این صفحه و به تبع آن همه این نوع صفحات زرد اینستاگرامی که در حوزه سلبریتیهای هنری و ورزشی به تعبیر خودشان افشاگری میکنند، در این است که اصول اولیه این شکل از کار رسانهای را هم رعایت نمیکنند و به جای انجام تحقیق گسترده در روابط آدمها و به دست آوردن اطلاعات از نزدیکان آن ها، حدس وگمانهای خود را با تیتری درشت و مخاطب جذب کن روی اینستاگرام بارگذاری میکنند یا اطلاعاتی را که همه میدانند با روایتی آمیخته با دروغهای جذاب بازخوانی میکنند و مخاطب ساده دل هم سر درآوردن از زندگی آدم معروفها را باور میکند.
پس اولین پیشنهاد میتواند این باشد که حتی اگر خیلی وقت اضافه و حوصله سرآمده دارید و برای سرگرمی هیچ راهی بهتر از پیگیری زندگی آدمهای مشهور ندارید، در صفحه اصلی خودشان بچرخید و جزئیات ماجراها را تصور کنید، نه اینکه یک دروغگوی افسانه پرداز را در این بین بال وپر بدهید تا واسطه شما و زردی آدمها شود!
سیاسی کارها!
در کشور ما علاوه بر اخبار زندگی سلبریتیها که در همه جای دنیا پرطرف دار و داغ و جذاب است، شکل دیگری از پیگیری افراد سرشناس وجود دارد و آن هم سر درآوردن از زندگی فرزندان بعضی مسئولان رده بالای سیاسی یا فرهنگی و اجتماعی است.
این گزینه که در خیلی از کشورهای دیگر به دلایل متعددی مثل نظارت شدید بعضی نهادها و رسانههای رسمی روی زندگی مدیران ارشد، قفل است، در غیاب روزنامه نگاری رسمی و تحقیقی در ایران، به جولانگاه افرادی تبدیل شده است که برای پاسخ به نیاز درست مردم برای برقراری عدالت، روی موج سوار میشوند و دروغ و راست را برای جذاب شدن به هم میبافند.
شاید اگر در رسانههای رسمی با فراغ بال میشد زندگی مالی و روابط غیرمحرمانه و غیرامنیتی مدیران ارشد سیاسی و فرزندان آنان را بررسی و نقد کرد، دیگر صفحهای که نامش بچه پول دارهای تهران است و تا پیش از این با نشان دادن زندگی جوانان خوش گذران پول دار دنبال کننده جذب میکرد، حالا به صفحهای مثلا اجتماعی تبدیل نمیشد که خیلی از مطالبی که به آقازادهها نسبت میدهد، غیرواقعی و افسانهای باشد.
نیاز درستی علیه زندگی اشرافی و متفاوت از طرف مردم به بعضی مسئولان و وابستگان به آنان شکل گرفته است که بین مقامهای عالی کشور هم حمایت میشود. بد نیست حالا که این نیاز شکل گرفته است و مخاطبان مجازی میخواهند تغذیه شوند، خوراک پر از ناخالصی رسانههای بی دروپیکر به مردم خورانده نشود و البته بازی افشاکن تا افشا کنم و افشا نکن تا افشا نکنم بین بعضی مدیران فاسد هم ایجاد نشود!
ارسال نظر