روایت همسر یک مهندس نفتکش از زندگی در کشتی
گاهی قرار گرفتن در موقعیتهای خاص، خط قرمزی روی عادتهای همیشگی میکشد، شکل زندگی افراد را تغییر میدهد و راه جدیدی برای کشف تجربیات تازه سر راهشان میگذارد.
روزنامه «خراسان» نوشت: گاهی قرار گرفتن در موقعیتهای خاص، خط قرمزی روی عادتهای همیشگی میکشد، شکل زندگی افراد را تغییر میدهد و راه جدیدی برای کشف تجربیات تازه سر راهشان میگذارد.
اگر تجربه سفر با کشتی را داشته باشید، میدانید استرسی که عوامل دخیل در حرکت کشتی روی آب به آدم وارد میکند، چقدر زیاد است. اینها همه در حالی است که شما هدفی به جز سرگرمی و ماجراجویی ندارید اما زندگی در یک کشتی نفتکش با آن هیبت ترسناک در دل اقیانوس و تکانهای وحشتناک موضوع دیگری است. زندگی در فضای بسته و روی امواج خروشان دریا، روزمرگیهایی دارد که هرکسی قادر نیست تجربهاش کند. دریانوردان و افسران کشتیهای نفتکش افرادی هستند که با توجه به اقتضای شغلشان، ماهها در این شرایط زندگی میکنند. محل زندگی این افراد در کشتی، سرگرمیها، شرایط و چگونگی برطرف کردن نیازهایشان از جمله غذا و ... مواردی است که در پرونده امروز زندگیسلام به همراه گفتوگو با همسر یک مهندس دوم کشتی، بیشتر راجع به آنها خواهیم خواند.
برخی مهندسان کشتی ۱۲ ماه از خانواده دورند
«آرتمیس احمدی» همسر مهندس دوم یک کشتی نفتکش است و ۴ سال از ازدواجش میگذرد. با او که تجربیاتش را در اینستاگرام با دیگران به اشتراک میگذارد درباره نحوه همراهی با شوهرش در سفرهای دریایی همکلام شدیم که میگوید: «به جز ۵ پرسنل اصلی که مجاز به آوردن همراهند و بعضی از پرسنل که فقط سالی یک بار امکان همراهی دارند، هیچکدام از افراد کشتی حق بردن همسرانشان را در سفرهای کاری ندارند. همسر من به ازای هر ماه که مشغول کار روی کشتی یا اصطلاحا آمبرد باشد، ۱۷ روز امکان حضور در خانه را دارد. این بازه زمانی که مهندسان کشتی روی آب و دور از خانواده هستند، بین حداقل ۳ تا ۴ ماه و حداکثر ۸ ماه متغیر است و البته برای برخی پرسنل به ۱۲ ماه هم میرسد. به همین دلیل ما در خیلی از مراسم شادی و حتی از دست دادن عزیزانمان نبودیم».
در کشتی دلم برای درخت و راهرفتن تنگ شد!
او درباره آشناییاش با نحوه زندگی روی آب، دردسرهایش و... میگوید: «با توجه به اینکه پدر و عمویم در نیروی دریایی مشغول بودند و خودم متولد بندر امامخمینی (ره) و اصطلاحا بچه جنوب هستم تا حدودی با این سبکزندگی آشنا بودم. مقصد اولین سفرم با کشتی نفتکش به چین بود. روزهای اول سفر برایم خیلی هیجانانگیز بود اما بعد از دو هفته فضایی که در آن زندگی میکردم، غذاهایی که میخوردم و آدمهایی که هر روز میدیدم، برایم تکراری و خستهکننده شد. حتی یادم میآید که دلم برای درخت، خیابان، خودرو، رفتوآمد آدمها و حتی راه رفتن روی زمین هم تنگ شده بود. به خاطر دارم وقتی ۵ تا ۶ ساعت برای راه رفتن و خرید جزئی از کشتی پیاده شدیم، آنقدر راه رفتم که پاهایم تاول زد! مگر در کابین ۳ در ۴، چقدر میتوانستم راه بروم؟ هیچی».
دریانوردان مشغولکارند نه سفر تفریحی
این همسر دریانورد مدتی است بخشی از زندگیاش در نفتکش را همراه با عکس قسمتهای مختلف کشتی در صفحه مجازی خود به اشتراک میگذارد. او در پاسخ به سوالی که درباره عکسالعمل دنبالکنندهها و دوستانش به شغل همسرش میپرسم، توضیح میدهد: «بیشتر مردم فکر میکنند سفر با این کشتی این جوری است که مثلا میرسید به سنگاپور، پیاده میشوید و حسابی به گردش و تفریح میروید. بعدش دوباره سوار میشوید و میروید هند و دوباره همان بساط تفریح و گردش به پاست. بیشتر مردم فکر میکنند به واسطه شغل شوهرم در کل دنیا میچرخم و ماجراجویی میکنم ولی واقعیت این است که کشتیهای نفت کش یک مبدأ و مقصد مشخص دارند و امکان توقف وسط مسیر وجود ندارد. برخلاف کشتیهای کانتینر که برای تخلیه بار مدت طولانیتری در مقصد توقف میکنند، کشتیهای نفتکش حداکثر ۲ تا ۴ روز در مقصد میمانند و در بیشتر مواقع هم دریانوردان و همراهانشان در کشور مقصد اجازه پیاده شدن ندارند. حتی به یاد دارم در یکی از سفرهایم، کشتی ۴ ماه لنگرانداخته بود و اجازه پیاده شدن نداشتیم. هم اکنون، تحریمها امکان همان گردش چند ساعته را هم از ما گرفتهاست».
زندگی روی کشتی مثل قرنطینه خانگی در دوران کروناست
شاید تا چند وقت پیش، توصیف شرایط زندگی روی کشتی نفتکش برای دیگران سخت یا حتی نشدنی بود اما حالا با شیوع کرونا، ماجرا فرق کرده است. «احمدی» با این مقدمه درباره محدودیتهای حضور در کشتی میگوید: «قبلا اطرافیان خیلی این سبک زندگی را دوست داشتند و به زندگی در این شرایط تمایل نشان میدادند اما هم اکنون که همه شرایط قرنطینه را تجربه کردند، کاملا سختیهای زندگی در کشتی را درک میکنند. البته در قرنطینه این امکان وجود دارد که با خودرو دور بزنید یا با رعایت پروتکلها پیادهروی کنید ولی ما در کشتی فقط یک پنجره داریم که تا چشم کار میکند، از آن منظره تکراری دریا و موجهایش دیده میشود. علاوه بر آن اجازه این راهم که بدون هماهنگی قدم بزنیم یا برای تماشای غروب و طلوع آفتاب روی عرشه برویم، نداریم. محدودیتها ما را ملزم به رعایت برخی قوانین میکند. مثلا من اگر بخواهم قدم بزنم باید همسرم همراهم باشد، از مقر فرماندهی کشتی اجازه بگیریم و در حالی که رصد میشویم، خیلی کوتاه روی عرشه کشتی قدم بزنیم.»
دورهمی با حداقل امکانات روی آب
همسر یک مهندس دوم کشتی نفتکش درباره امکانات و محل سکونتش در کشتی میگوید: «حمام و سرویسبهداشتی به شکل معمول خودش در کشتی وجود دارد و همینطور اتاق لباس شویی که در آن ماشینهای لباس شویی جداگانه برای شستن لباسهای کار و لباسهای عادی، خشک کن، میز اتو و اتو وجود دارد. همچنین کابینهای کوچکی که شبیه اتاق خواب است، برایمان حکم خانه را دارد و من به عنوان همراه باید بیشتر وقتم را در کابین بگذرانم چون کشتی نفتکش است و ملاحظات نظامی دارد اما زمانی که همسر بقیه کارکنان در کشتی حضور دارند در همین کابین ۳ در ۴ یک میز از خوراکیهایی که آوردم میچینم، دعوتشان میکنم و جشن کوچکی برای آشنایی میگیرم. بعد هم به نوبت، برنامههای دورهمی با خانمهای دیگر میگذاریم. کابین یکدیگر میرویم، چای مینوشیم، صحبت میکنیم و از تمام قابلیتهای این خانههای کوچک برای دورهمی بهره میبریم.»
کادر درمان روی کشتی نداریم
«شاید باور نکنید اما در کشتی در حال سفر، پزشک یا کادر درمان وجود ندارد. با این حال کاپیتان و افسرهای عرشه دورههای هلالاحمر را میگذرانند و حتی کاپیتان اجازه دارد که آپاندیس عمل کند»، احمدی با این مقدمه میافزاید: «من در یکی از سفرها مسموم شدم و چون نزدیک ساحل بودیم، توانستم به مرکز درمانی بروم اما اگر کشتی در حال سفر باشد باید با دارو مشکل را مدیریت کنید یا در موارد حادتر اگر نزدیک ساحل باشید قایقهای اورژانسی فرستاده میشود، اما اگر فاصله بیشتر باشد در مرکز کشتی محلی برای نشستن بالگرد و رساندن پزشک وجود دارد. یک بار یکی از کارکنان انگشتش قطع شد و او را با بالگرد به بیمارستان رساندند.»
زندگی روی آب به معنای خوردن ماهی و میگو نیست
علاوه بر ابهامات زیادی که این نوع زندگی دارد، یکی از سوالات شایع درباره نوع مواد غذایی مصرفی این افراد است. او درباره وعدههای غذایی وسط اقیانوس میگوید: «بسیاری از مردم فکر میکنند ما مرتب ماهی و غذاهای دریایی میخوریم در حالی که غذاهای عادی و معمولی به صورت منجمد با قایقهای ویژه به یخچالهای کشتی منتقل میشود و آن جا به وسیله آشپز، طبخ و آماده خوردن میشود. غذاها به صورت فهرست دو هفتهای، صبحانه، ناهار و شام از قبل تعیین میشوند. گاهی پیش میآید که هوس غذاهای تازه میکنیم ولی چون روی آبیم، به هیچ چیز دسترسی نداریم. میوه، کاهو، سالاد و سبزیجات هم فقط دو هفته اول که نزدیک ساحل هستیم قابل خوردن است و بعد فقط از میوههایی که قابلیت انجماد دارند مثل سیب و. .. استفاده میکنیم.»
در کشتی اتاق بازی داریم
اولین چیزی که بعد از این گفتهها به ذهن متبادر میشود، طاقتفرسا بودن حضور در این شرایط است. اما آیا واقعا همینطور است؟ هیچگونه ابزار سرگرمکنندهای روی کشتی وجود ندارد و اتفاق هیجانانگیزی رخ نمیدهد؟ او در این باره میگوید: «من به عنوان یک همراه همیشه با خودم تعدادی کتاب، هارد پر از فیلم، وسایل نقاشی و ساز دارم. در کشتی اتاق بازی داریم که پرسنل آنجا برای تفریح دور هم جمع میشوند. یادم میآید که یک بار با سختی زیاد تلویزیون را به ماهواره وصل کردند و با هم فوتبال جامجهانی را نگاه کردیم. در ضمن، با توجه به شرایط و مناسبتهای خاص مثل اعیاد برای افزایش انرژی پرسنل، مهمانیهایی برگزار میشود. تمام خدمه یکجا جمع میشوند، کیک و میز غذا را آماده میکنند و بازیهای مختلف انجام میدهند. این دورهمیها میتواند برای مدتی شور و حال ایجاد کند و حس دلتنگی و دوری از خانواده را کاهش دهد. هرچند پدرم معتقد است دریا گیراست و زمانی که دوران خدمت با همه سختیها تمام میشود، تازه میفهمی که چقدر به این شغل علاقه داشتی. من به عنوان همراه و کسی که فقط دغدغههای فکری دارم و شاغل نیستم، انرژیام را در طول سفر از دست میدهم اما دریانوردان علاوه بر این دغدغهها و مسئولیتهای بیشتری را به دوش میکشند و فعالیت بدنی زیادی هم دارند، عاشق حرفهشان هستند و این برایم جالب است.»
عجیبترین تجربهام در سفر با کشتی، رولینگ بود
ظاهرا هیجان بالای این سبکزندگی با سختیهایش درهم آمیخته است. احمدی درباره یکی از عجیبترین تجربیاتی که در طول سفر با کشتی داشته، میگوید: «پردردسرترین و عجیبترینش، رولینگ ۲۰ تا ۳۰ درجه بود. رولینگ یک مدل از تکان خوردنهای کشتی به پهلو است. خاطرات شیرینی از آن ندارم. یادم است که توی خواب مرتب به دیوار میخوردم و موقع خوردن مایعات با مشکل مواجه میشدم. این تکانها زیاد و طولانی مدت هستند و شما باید بتوانید ۲ هفته در حالی که سوار گهوارهاید، زندگی کنید! جالب است بدانید به طور کلی توی یخچالهای آبدارخانه برای کسانی که هر ساعت از شبانهروز گرسنه میشوند، غذاهای دم دستی مثل تخممرغ آب پز، سوسیس و. .. میگذارند اما وقتی در کشتی رولینگ داریم، فقط سیبزمینی آب پز به علت سنگین و دیر هضم بودن در وعدههای غذایی مختلف سرو میشود تا حالت تهوع را کاهش دهد. در زمان رولینگ، آسانسورها قابل استفاده نیستند و باید هر ۶ طبقه کشتی را در حالیکه مدام با در و دیوار برخورد میکنید، با پله بالا و پایین بروید. یک بار یکی از این تکانها باعث کنده شدن بعضی از وسایل کشتی مثل تلویزیون و میز که با پیچ نصب شده بودند، شد. گاهی در یخچالها باز میشد و همه چیز بیرون میریخت و. ...»
من تا حالا دزدان دریایی را ندیدهام اما ...
به نظر میرسد که مواجهه با دزدان دریایی یک بخش ترسناک دیگر این سبک زندگی باشد. احمدی در این باره میگوید: «دزدان دریایی بیشتر در دریای عدن دیده میشوند و من تا حالا با آنها برخورد نداشتم و ندیدمشان. البته همسرم که چندبار آنها را دیده، میگوید معمولا خطر جانی چندانی ندارند و بیشتر تجهیزات را غارت میکنند. هرچند کشتیهای نفتکش به این علت که در صورت اغتشاش از سلاحها علیه افراد سوء استفاده نشود از لحاظ نظامی ضعیفند و ما در صورت مواجهه با دزدان دریایی هیچگونه ابزار دفاعی برای مقابله با آنها نداریم!»
خیلی کم اما با بچهها هم همسفر شدم
احمدی درباره حضور همسر بعضی کارکنان در کشتی میگوید: «از نظر من و به طور کلی حضور یک خانم بین تجهیزات سنگین و صنعتی فضا را لطیفتر میکند. گاهی برای تغییر حال و هوای افراد کشتی با کمک شوهرم، برایشان هدیههای کوچک آماده میکنم و شیرینی میپزیم. تعداد کم دریانوردان موجب شده که همه بیشتر همکاران و همسرانشان را بشناسند و هیچ دریانوردی از اینکه همسر خود یا همکارش در کشتی حضور یابد، معذب نیست. خدمه هم همیشه سر به زیر و محجوباند و با احترام برخورد میکنند. حضور خانمهای سایر دریانوردان هم با جو صمیمی و شادی که ایجاد میکند در روحیهام تاثیر مثبتی میگذارد. گاهی خانمها برای مناسبتهای خاص مثلا عید نوروز، سفره هفتسین میچینند و به محیط کاری خشک و طاقتفرسای دریانوردان روح زندگی میپاشند. شاید عجیب باشد اما من تا به حال با بچههای ۲ و ۱۱ ساله همسفر بودم. یک بار هم ۳ تا دختر ۷، ۸ ساله ۸۰ روز با ما روی آب بودند اما به طور کلی به دلیل کمبود امکانات بهداشتی و بالا بودن احتمال بیماری، بچهها زیاد با پدرشان سفر نمیکنند.»
ارسال نظر