«تسخیرناپذیرها» به شان کانری ادای احترام کردند

رابرت دنیرو و کوین کاستنر دو بازیگر مطرح سینما و دیوید ممت نویسنده مشهور به شان کانری بازیگر فقید فیلم «تسخیرناپذیران» ادای احترام کردند.

خبرگزاری صبا: رابرت دنیرو و کوین کاستنر دو بازیگر مطرح سینما و دیوید ممت نویسنده مشهور به شان کانری بازیگر فقید فیلم «تسخیرناپذیران» ادای احترام کردند.

«تسخیرناپذیرها» به شان کانری ادای احترام کردند

به نقل از ورایتی، رابرت دنیرو و کوین کاستنر دو همبازی مشهور شان کانری ستاره نامدار بریتانیایی سینمای جهان در فیلم «تسخیرناپذیران» و همینطور دیوید ممت فیلمنامه نویس این فیلم به سر شان کانری که روز گذشته در ۹۰ سالگی درگذشت، ادای احترام کردند.

کوین کاستنر ایفاگر نقش الیوت نس در فیلم «تسخیرناپذیران» درباره سر شان کانری گفت: من هم مثل بقیه مردم جهان از شنیدن خبر درگذشت شان کانری عمیقا غمگینم، او بازیگر چیره دستی بود شان کانری بزرگترین ستاره ای بود که تا به امروز با وی کار کرده ام و برای همیشه از ارتباط با او در آن فیلم سپاسگزار خواهم بود. شان کانری مردِ مردها بود که کارنامه بازیگری شگفت انگیزی داشت.

شان کانری در فیلم «تسخیرناپذیران» ساخته برایان دی پالما نقش جیم ملون مرشد کاراکتر الیوت نس با بازی کوین کاستنر را ایفا می کرد.

رابرت دنیرو بازیگر نقش آل کاپون در فیلم «تسخیرناپذیران» که در مقابل گروه موسوم به تسخیرناپذیران قرار داشت نیز به مرگ شان کانری واکنش نشان داد و گفت: او (شان کانری) خیلی جوانتر از ۹۰ سال به نظر می رسید، انتظار داشتم و امید داشتم بیشتر از این با ما باشد.

رابرت دنیرو، برایان دی پالما، کوین کاستنر و شان کانری سر صحنه فیلم «تسخیرناپذیران» (۱۹۸۷)

دیوید ممت فیلمنامه نویس فیلم «تسخیرناپذیران» هم با بیان دو خاطره از برخوردش با شان کانری به این بازیگر بزرگ بریتانیایی ادای احترام کرد. ممت درباره اولین ملاقاتش با کانری که یادآور شوخ طبعی شخصیت این بازیگر بود گفت: اولین بار سرصحنه فیلم («تسخیرناپذیران») او را ملاقات کردم، به شان گفتم از دیدنت خیلی خوشحالم، او گفت: من هرگز یک دلار هم از جیمزباند درآمد نداشته ام.

دومین ارتباط آنها به مراحل پس از تولید فیلم «تسخیرناپذیران» و محبت و مهربانی شخصیت شان کانری مربوط است، ممت در این باره گفت منتظر تماس تلفنی از کانری بودم که برادرزاده ام که در ازدواجش به مشکل خورده بود به من زنگ زد به او که ناامید بود گفتم باید تلفن را قطع کند تا بعد از تماس با کانری با او صحبت کنم، برادرزاده ام التماس می کرد از طرف او به شان کانری بگویم که عاشقش است، این را به شان گفتم و از بدبختی های دختر برادرم به او گفتم، شان از من شماره تلفن برادزاده ام را خواست و به اندازه نیم ساعت با او که به خاطر مشکلاتش غمگین بود در اوهایو صحبت کرد، در آرامش بخواب.