واکنش به حکم شلاق برای یک معلم
در متن دادنامه رضا نهضت، جمله «آقای وزیر تو را به خدا بفهم!» احتمالا تندترین جمله طنز کانال حرف حساب در کنار عکسی دستکاری شده از ترکمن؛ معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیر آموزش و پرورش است.
روزنامه همدلی: در متن دادنامه رضا نهضت، جمله «آقای وزیر تو را به خدا بفهم!» احتمالا تندترین جمله طنز کانال حرف حساب در کنار عکسی دستکاری شده از ترکمن؛ معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزیر آموزش و پرورش است.
وکلای حاجی میرزایی و ترکمن در دادگاه این طنز را مصداق «نشر اکاذیب، توهین و هتک حرمت و نقض حریم نظام تعلیم و تربیت و ...» دانستهاند. قشریگری در کنار ریاکاری در مدیریت آموزش و پرورش بیداد میکند. این پروندهسازی، شاهدی بر این مدعاست که فضای گفتمانی حوزه مدیریت آموزش و پرورش، سالها از فضای عمومی جامعه مدنی و حتی بخشهای دیگر دولت عقب ماندهتر است. بخشهای کلیدی وزارتخانه هنوز در حال و هوای دهه ۶۰ به سر میبرند. پروندهسازی و گرفتن حکم ۴۵ ضربه شلاق برای یک معلم، با پیگیری معاونان دفتر حقوقی وزارتخانه، مصداق سوء استفاده از امکانات دولتی برای مقاصد شخصی است، آنها وزارتخانه را با یک شرکت خصوصی عوضی گرفتهاند و آن قاضی که برای یک معلم حکم شلاق انشاء میکند هم گویی از مناسبات و مطالبات قشر فرهنگی اطلاعی ندارد.
شاکی وزارت آموزش و پرورش نیست، بلکه دو شخص حقیقیاند (حاجی میرزایی - ترکمن الهیار ). فلسفه تاسیس دفتر حقوقی، دفاع از منافع آموزش و پرورش و ارائه معاضدت حقوقی به فرهنگیان است. دفتر حقوقی وزارتخانه حق ندارد در دعوای بین یک معلم و یک مدیر اداری حتی وزیر، جانب طرف قدرتمندتر را بگیرد. واکنش معلمان و افکارعمومی علیه این اقدام نابخردانه وغیر فرهنگی، بسیار سریع، گسترده و شدید بود. وزیر با این شکایت و این حکم، مدیریت آموزش و پرورش و دولت و قوه قضائیه را در رسانههای ملی و بینالمللی با چالش مواجه کرد. البته گفته میشود که این اقدام وزیر مورد انتقاد شدید رئیس جمهور قرار گرفته؛ اتفاقی که ظاهرا به پس گرفتن شکایت انجامیده است.
وزیر و معاونان او که در مدیریت آموزش در شرایط کرونا درماندهاند، میخواستند با این حکم زهرچشمی بگیرند، اما نتیجه را باختند. از عملکرد و تدبیر تیم مدیریتی حاجی میرزایی همین بس، که به گفته خودش یک سوم دانش آموزان از آموزش حضوری و آنلاین به طور کامل محرومند و عملا ترک تحصیل کردهاند و اگر همت و توان خودجوش معلمان نبود، آموزش و پرورش دچار فروپاشی کامل میشد. وزیرو تیم حقوقی او تصور میکردند که با گرفتن حکم شلاق و گذشتن از اجرای حکم، روی یک منتقد را کم کرده و بقیه منتقدان ومعلمان را مرعوب میکنند و سیمایی مقتدر و در عین حال بخشنده از خود ترسیم میکنند. اما خوشحالی آنها دیری نپایید. همزمانی صدور حکم شلاق برای یک معلم با خودکشی یک دانش آموز۱۱ ساله بوشهری به دلیل نداشتن گوشی هوشمند بود، نمادین و فاجعهبار است و نشان میدهد که تیم مدیریتی وزارتخانه در تشخیص اولویتها راه خطا رفته است.
در تیتر و لید اطلاعیه «گذشت از اجرای حکم» سه بار به «خارجی بودن» کانال تلگرام اشاره شده است. اگر از ذهنیت پارانوییدی این دسته از مدیران بگذریم، میتوان از جناب وزیر پرسید مگر پیامرسان«توئیتر» داخلی است که هرروز از طریق آن تند و تند پیام میفرستید؟ این پرونده لکهای نازدودنی در کارنامه دولتی است که قرار بود با تدبیر عمل کند، به مردم امید بدهد و حقوق شهروندان را پاس بدارد. دولتی که رئیس آن با ترس مردم از شیوه حکمرانی رقیب رای گرفت، اما بخشهایی از این دولت خود مجری برنامههای انتخاباتی رقیب شد.
ارسال نظر