۱۰۴۶۱۷۶
۳ نظر
۵۰۱۶
۳ نظر
۵۰۱۶
پ

فرار با خواستگار خیالی!

دختر جوان ناگهان سیلی محکمی به صورت پدرش نواخت و فریاد زد: او نمی گذارد من ازدواج کنم! پدرم خواهر دوقلویم را بیشتر دوست دارد و برای من جهیزیه نمی خرد! من پسری همسن خودم را دوست دارم و از خانه فرار کردیم تا با هم به جایی دور برویم و ازدواج کنیم اما ...

روزنامه خراسان: دختر جوان ناگهان سیلی محکمی به صورت پدرش نواخت و فریاد زد: او نمی گذارد من ازدواج کنم! پدرم خواهر دوقلویم را بیشتر دوست دارد و برای من جهیزیه نمی خرد! من پسری همسن خودم را دوست دارم و از خانه فرار کردیم تا با هم به جایی دور برویم و ازدواج کنیم اما ...

این ها بخشی از اظهارات دختر ۲۸ساله ای است که با چهره ای آشفته و مضطرب وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد شد تا از رفتارهای پدرش برای جلوگیری از ازدواج با پسر مورد علاقه اش شکایت کند اما هنوز حرف هایش تمام نشده بود که پدر را پشت سر خود دید و عقده هایش را با نواختن یک سیلی به صورت پدر خالی کرد و به گریه هایش ادامه داد.

در همین هنگام پدر میان سال دست نوازش بر سر دخترش کشید و در حالی که او را مورد تفقد پدرانه قرار می داد، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کارگر ساده ای هستم که به سختی هزینه ها و مخارج خانواده ام را تامین می کنم اما تلخکامی های زندگی من از روزی آغاز شد که فهمیدم دختران دوقلویم کاملا با یکدیگر متفاوت هستند و رفتارهای عجیبی دارند. آن ها دوقلوهای ناهمسان بودند و من تلاش می کردم آن ها مانند هم لباس بپوشند و مانند هم درس بخوانند ولی در این میان، «تینا» بسیار باهوش تر از «مینا» بود، به گونه ای که در مدرسه نیز بیشتر از خواهرش مورد توجه معلمان قرار می گرفت.

آن ها استعدادهای متفاوتی داشتند اما من و اطرافیانم همواره سعی می کردیم حتی اسباب بازی و لوازم آموزشی یکسانی برای آن ها تهیه کنیم. مقایسه هوش و استعداد تحصیلی آن ها با یکدیگر یک حس تبعیض و بدبینی را در ذهن مینا به وجود آورد و او را به دختری افسرده و گوشه گیر تبدیل کرد ولی با آن که برخی از نزدیکانم دچار بیماری های روانی بودند، من اهمیتی به این موضوع ندادم، زیرا هیچ گونه آگاهی درباره اختلالات روانی نداشتم.

آرام آرام رفتارهای دختران دوقلویم بسیار متفاوت تر از یکدیگر شد و تینا هر روز بیشتر در تحصیل و زندگی اجتماعی پیشرفت می کرد تا جایی که اکنون دوره دکترا را می گذراند ولی مینا نتوانست دیپلم بگیرد و به دختری روان پریش تبدیل شد. بارها او را نزد پزشکان متخصص بردم ولی به خاطر هزینه های سنگین درمان نتوانستم معالجه او را ادامه بدهم.

از سوی دیگر نیز دخترم حسادت عجیبی از همان دوران کودکی به خواهرش دارد و زمانی که قرص هایش را مصرف نمی کند با موجودات خیالی سخن می گوید و از خواستگاری واهی حرف می زند که قصد ازدواج با او را دارد. در عالم توهم و به قصد ازدواج با آن خواستگار خیالی، فرار می کند و ما مدام در پی او هستیم تا خدای نکرده حادثه تلخی رخ ندهد.

شایان ذکر است، اقدامات مشاوره ای و حمایتی از سوی پلیس در این باره آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ************shanjani ********

    .. این پدر کارگر ساده.. نمی بایست بین تینا و مینا فرق میگذاشت..!!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      شما مطلب بخوان نابغه بعدش توهم بزن

  • بدون نام

    این پدر کارگر ساده چقدر سطح سوادش بالاست

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج