کانالیزه کردن دوحه به سمت اسرائیل
همزمان با امضای توافق صلح امارات و بحرین با اسرائیل، یک اتفاق مهم دیگر در حال رخ دادن است که باز هم صحنهگردان آن، ایالات متحده به شمار میرود. این اتفاق مهم امروز برای بار سوم در حال رخ دادن است که به «سومین دور گفتوگوهای راهبردی قطر و آمریکا» مشهور است.
همزمان با امضای توافق صلح امارات و بحرین با اسرائیل، یک اتفاق مهم دیگر در حال رخ دادن است که باز هم صحنهگردان آن، ایالات متحده به شمار میرود. این اتفاق مهم امروز برای بار سوم در حال رخ دادن است که به «سومین دور گفتوگوهای راهبردی قطر و آمریکا» مشهور است.
گفتوگوهایی که از دو سال قبل تاکنون به صورت سالانه ادامه دارد و به نوعی میتوان آن را یک نوع راهبرد برای تنظیم روابط میان دوحه و واشنگتن قلمداد کرد. دور اول گفتوگوی استراتژیک قطر و آمریکا در سال ۲۰۱۸ در واشنگتن برگزار شد و دو کشور درخصوص شراکت در زمینههای دفاع، مبارزه با تروریسم، مبارزه با افراطگرایی، تجارت و سرمایهگذاری توافقاتی امضا کردند و یادداشتهای تفاهمی نیز در زمینههای تجارت دوجانبه، سرمایهگذاری و تکنولوژی میان دو طرف به امضا رسید.
دور دوم این گفتوگوها نیز در سال ۲۰۱۹ میلادی در دوحه قطر برگزار شد و مسائل تجاری، اقتصادی، دفاعی، مبارزه با تروریسم و افراطگرایی و همچنین مسائل نظامی، از جمله مسائل مورد بررسی در این دور از گفتوگوی استراتژیک بین قطر و آمریکا.
حالا هم در سال ۲۰۲۰ میلادی برای سومین بار این گفتوگوها میان دو طرف با محوریت وزرای خارجه دولت کشور یعنی محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، وزیر خارجه قطر و مایک پامپئو، همتای آمریکایی وی در واشنگتن از روز دوشنبه برگزار شده است. بر اساس اعلام رسانههای قطر، این گفتوگوها به مدت دو روز انجام میشود و شامل اعلام شراکتهای فرهنگی، اقتصادی، آموزشی و همچنین امضای چند پیشنویس تفاهمنامه میشوند. در این دور از گفتوگوهای راهبردی قطر و آمریکا همچنین مسائل اقتصادی، امنیتی و نظامی نیز بررسی خواهند شد.
در همین راستا، لؤلؤه الخاطر، معاون وزیر خارجه قطر اعلام کرده که برخلاف سالهای گذشته، گفتوگوهای راهبردی امسال بر روابط فرهنگی، اقتصادی و توسعهای متمرکز خواهد بود. آمارها و علائمی که در مورد دور سوم مذاکرات استراتژیک از سوی اندیشکدههایی نظیر میدل ایست منتشر شده نشان میدهد که مذاکرات مذکور در نمای کلی همانند دو دور قبل بر پایة بررسی راههای تقویت همکاری دوجانبه در زمینههای مختلف نظیر توسعه روابط فوقالعاده میان دو کشور استوار شده است اما مساله اینجاست که زمان برگزاری دور سوم این مذاکرات دقیقاً در حالی اتفاق افتاده که یک جماعتی از بحرین، امارات و اسرائیل کمی آنطرفتر از مکانِ مذاکرات پمپئو و عبدالرحمان آل ثانی در حال امضای توافقی هستند که دیوارِ فاصله میان اعراب خلیج فارس و اسرائیل را فرو میریزد و قرار است به کشورهای دیگر مانند عمان، عربستان و حتی کویت سرایت کند.
واشنگتن و به طور اخص، تیم ترامپ به دنبال آن هستند تا به هر ترتیبی قطر را از ایران دور و او را وارد قطار عادیسازی روابط با تلآویو کنند؛ بهطوریکه دور کردن ایران از قطر برای آمریکاییها مهمتر از دور کردن ترکیه از دوحه است
شاید تقارنِ زمانیِ این دو رویداد مهم سیاسی آن هم در واشنگتن و با محوریت اسرائیل و کشورهای عربی هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته باشد اما واقعیت این است که نمیتوان نسبت به همزمانی این دو موضوع مهم بیتوجه ماند. اینکه ما میبینیم معاون وزیر خارجه قطر اعلام میکند که دو طرف به بررسی دیدگاههای خود درباره منطقه رایزنی خواهند کرد و دوحه موضع خود درباره حل سیاسی مسائل منطقهای و احترام به آرمانهای ملتهای منطقه را اعلام و بر لزوم رسیدن به راه حلی عادلانه و فراگیر در رابطه با قضیه «فلسطین» تاکید میکند، نشان میدهد که در پشت پرده فشارهایی از سوی ایالات متحده برای اعمال فشار بر دوحه در حال شکل گرفتن است. توجه داشته باشید که این فشارها مستقیماً در مورد عادیسازی روابط قطر با اسرائیل نیست، بلکه واشنگتن به دنبال آن است تا به هر ترتیبی که شده، زمینة آشتی میان قطر و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس را مهیا کند. در این مورد، سخنان مایک پمپئو در خلال دور سوم مذاکرات راهبردی آمریکا و قطر، قابل تأمل است.
او اعلام کرد که قطر در کاهش تنش در سوریه و لبنان نقش مهمی داشت و از سوی دیگر نمیتوان نقش دوحه در تحقق صلح در افغانستان را نادیده گرفت و به همین دلیل ما (آمریکا) معتقد است که این کشور حالا باید اختلافاتش با سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس را حل و فصل کند. این دقیقاً همان فشاری است که حالا و در راستای عادیسازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل، بر قطر تحمیل میشود تا او را وارد جمع کشورهایی کند که در حال پذیرش رسمیتِ اسرائیل به عنوان یک بازیگر منطقهای یا بهتر بگویم، «دوست جدید» هستند.
به همین دلیل است که میگویم تقارن دور سوم گفتوگوهای راهبردی میان قطر و آمریکا با امضای توافقنامه صلح میان اسرائیل با ابوظبی و منامه را باید دو مولفه مهم در بطن یک سناریوی بزرگتر دانست.
دوری از ایران، کنترل غزه
یکی دیگر از اهداف و محورهایی که در دور سوم گفتوگوهای راهبردی میان قطر و آمریکا از سوی پمپئو مجدداً مطرح شد، تهدید خواندن ایران برای منطقه بود. در این راستا مورگان اورتاگوس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که وزرای خارجه آمریکا و قطر درباره تحرکات منطقهای برای پیشبرد صلح و شکوفایی، ضرورت غلبه بر اختلافها در منطقه و مبارزه با آنچه تاثیر ثباتزدای ایران بر منطقه میخوانند گفتوگو کردند.
اینکه چرا ایران محور گفتوگوی دو طرف بوده یا اینکه پمپئو به چه دلیل سعی کرده تهران را یک تهدید برای ثبات منطقه بخواند، موضوعی است که پاسخ آن باز هم در پرونده اسرائیل و صلحش با اعراب منطقه نهفته است. واشنگتن و به طور اخص، تیم ترامپ به دنبال آن هستند تا بتوانند به هر ترتیبی قطر را از ایران دور کنند تا او را وارد قطار عادیسازی روابط با تلآویو کنند. آنقدر که دور کردن ایران از قطر برای آمریکاییها مهم است، دور کردن ترکیه از دوحه برای آنها اهمیت ندارد؛ چراکه آنکارا عضو ناتو است و چه بخواهد یا نخواهد باید با ایالات متحده در بسیاری از زمینهها همکاری کند. به این جهت امتیازهایی که از سوی ایالات متحده قرار است به قطر داده شود ریشه در همین موضوع دارد. از منظری دیگر قطر به عنوان کشور واسط برای کمک به غزه شناخته میشود.
آمریکا میخواهد به هر ترتیبی که شده قطر را وارد جمع کشورهایی کند که در حال پذیرش رسمیتِ اسرائیل به عنوان یک بازیگر منطقهای یا بهتر بگوییم، «دوست جدید» هستند و به همین دلیل بر آشتی میان دوحه و اعضای شورای همکاری خلیجفارس تاکید دارد
همین چند هفته پیش بود که مقامات قطری از روابط خود با موساد در مورد پرونده کمکهای مالی به غزه و حماس پرده برداشتند؛ چراکه از گذشته تاکنون، قطر تنها کشوری است که وظیفه دارد تا کمکهای مالی به غزه را به حساب مقامات و نهادهای فلسطینیِ این منطقه واریز کند و حالا موساد با نزدیک شدن به دوحه در حال کنترل و نظارت بر روند توزیع پول در غزه است.
اسرائیل معتقد است منابعی که از سوی قطر برای غزه واریز میشود، میتواند امنیت تلآویو و شهرکنشینها را مختل کند و به همین دلیل است که پمپئو مساله غزه را با وزیر خارجه قطر به بحث و بررسی گذاشته است. این محورها در نهایت ما را به این تحلیل میرساند که قطر برای ایالات متحده جایگاه فراتری از یک مذاکرة دو جانبه دارد و واشنگتن در حال چسباندن آهنربای جذبِ خود به دوحه با محوریت حیاتِ اسرائیل است.
نظر کاربران
انشالله