زلزله طبس، حادثهای که کاتالیزور انقلاب شد
در چهلودومین سالروز زلزله ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ طبس، بررسی بازتابی که در فضای ملتهب و انقلابی آن روزها داشت، حاوی درسهای مهمی است.
روزنامه شرق: در چهلودومین سالروز زلزله ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ طبس، بررسی بازتابی که در فضای ملتهب و انقلابی آن روزها داشت، حاوی درسهای مهمی است.
زلزله هشت روز بعد از حادثه جمعه سیاه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و در زمان دولت شریفامامی رخ داد که پنجم شهریور به نخستوزیری منصوب شده بود. در هنگام زلزله هنوز تا ساعتها بعد، اخبار دقیقی از محل وقوع زمینلرزه در رسانهها منتشر نمیشد.
فردای زمینلرزه روزنامه صبحگاهی «آیندگان» با تیتر «زلزله در تهران و شرق کشور» نوشت: «زلزله ساعت ۱۹:۴۵ دقیقه دیشب تهران را لرزاند و کسانی که متوجه وقوع آن شده بودند وحشتزده به خیابانها ریختند. براساس گزارش خبرنگاران آیندگان از شهرهای مسیر زلزله این حادثه، هنوز گزارشی از خسارات احتمالی بهویژه در روستاها نرسیده و از شدت زلزله نیز اطلاع دقیقی در دست نیست».
البته روزنامههای کیهان و اطلاعات عصر همان روز از خرابی طبس بهعنوان کانون زلزله خبر دارند. نکته جالب آن است که ساعت رخداد زلزله طبس (۱۹:۰۶ به وقت محلی) در بسیاری از روزنامهها، بهویژه همین روزنامه آیندگان، ۱۹:۴۵ دقیقه و در روزنامه اطلاعات ۱۹:۳۸ آمده است!
این اشتباه بعدها در تمام منابع، سایتها و روزنامهها تکرار شده است! اتفاق دیگر که در زلزلههای بعدی (و قبلی) ایران رخ داده آن است که تعداد کشتهها، در اولین روزهای بعد از رخداد با برآورد روزنامهنگاران روزنامههای کثیرالانتشار تخمین زده شده و همان آمار حدسی و غیردقیق اولیه تقریبا در تمام اسناد و گزارشهای بعدی ثبت دائمی شده است!
روزنامه کیهان در شماره دو روز بعد از زلزله در شماره ۲۷ شهریور ۱۳۵۷ تلفات زمینلرزه طبس را ۱۵ هزار نفر ذکر کرد، درحالیکه مشخص نیست چگونه به این سرعت امکان برآورد نسبتا سریع و درج عدد امکانپذیر بوده است! (همین اتفاق بعدا در زلزله ۳۱ خراد ۶۹ منجیل با اعلام ۴۰ هزار کشته، دو روز بعد از زلزله تکرار شد) مرکز آمار ایران در گزارشی که نیمه مهر ۱۳۵۷ از زلزله طبس منتشر کرد، تعداد تلفات را ششهزارو ۳۶۳ نفر اعلام کرد.
بعد از زمینلرزه صحنه امدادرسانی به صفآرایی غیررسمی دو حاکمیت در ایران آن روز تبدیل شد: حاکمیت در حال فروپاشی پهلوی و حاکمیت در حال فراگیرشدن مخالفان به رهبری امام خمینی.
روز بعد از زلزله به فرمان شاه، ارتش مأمور کمک به زلزلهزدگان و یاری به جمعیت شیر و خورشید سرخ شد. شاه همراه نخستوزیر و فرح هرکدام بهطور جداگانه ۳۰ شهریور ۱۳۵۷ به بازدید از مناطق زلزلهزده رفتند.
از سوی فرح هیئت امنایی به ریاست مادرش فریده دیبا تشکیل شد تا به جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان طبس بپردازد. دربار اعلام کرد که جشنهای چهارم و نهم آبان (روزهای تولد شاه و پسرش) برگزار نمیشود. از طرف دولت سه روز عزای عمومی اعلام شد.
علما با اعلام شمارهحسابهایی از مردم خواستند که کمکهای خود را از این طریق به دست نیازمندان برسانند. آیات عظام شیرازی، گلپایگانی، شریعتمداری، آشتیانی و قمی شماره حسابهایی اعلام کردند و هیئتهایی برای کمک به زلزلهزدهها به منطقه فرستادند.
در اسناد ساواک درباره هیئتی که به نام امام خمینی در منطقه فعالیت میکرد، آمده است که آیتالله صدوقی در طبس مستقر شده و «... فعالیت عوامفریبانه روحانیون در منطقه به حدی است که مأموران دولتی و فرهنگیان و دانشجویان را به طرف آنان جلب کرده و در روستای محمدآباد که در نزدیکی طبس واقع شده فعالیت زیادی به نفع خمینی انجام میگیرد».
امام خمینی در روز ۲۷ شهریور، از نجف، پیامی درباره زلزله طبس منتشر کرد: «اینجانب از واقعه اسفناکى که موجب مرگ عده کثیرى از برادران و خواهران ما شد، در سوگ هستم... مسلمین غیرتمند لازم است «مستقیما» به برادران خود کمک کنند و چیزى به دست عمال دولت ندهند که باز راه براى چپاولگران باز شود.
در این موقع حساس آنچه لازم است به ملت شریف ایران تذکر دهم آن است که دولت و بوقهای تبلیغاتی شاه از فرصت استفاده کرده و به اغفال مردم دست زدهاند.
آنهایی که هزاران نفر از بهترین فرزندانِ ما را دیروز بیرحمانه قتل عام کرده و ملتی را به عزا نشاندهاند، امروز برای انحراف اذهان به تعزیهسرایی پرداخته و اشک تمساح برای زلزلهزدگان میریزند». گروههای مختلف سیاسی مخالف حکومت پهلوی با افکار متفاوت از اسلامی تا مارکسیستی در طبس فعال شدند.
چریکهای فدائی خلق و نمایندگانی از کنفدراسیون دانشجویان خارج، در طبس پس از وقوع زلزله اقدام به ایجاد پایگاه کردند. شاخصترین پایگاه به نام امام خمینی در طبس دایر شد. پایگاهی که در آن تمثالهایی از امام نصب شد و روحانیونی مثل صدوقی و هاشمینژاد مسئولیت امور آنجا را به دست داشتند. در میان اتفاقات تأثیرگذار پس از زلزله طبس میتوان به کشتهشدن حجتالاسلام سیدمهدی گلپایگانی فرزند آیتاللهالعظمی گلپایگانی در حادثه تصادف مسیر یزد به طبس اشاره کرد.
پس از فوت او مجالس متعددی برای یادبود برگزار شد که بسیاری از آنها (چنانکه در مراسم تشییع او هم رخ داد) به محفل و فرصتی برای تظاهرات علیه رژیم پهلوی تبدیل شدند.
جعفر شریفامامی پس از این اتفاق پیام تسلیتی برای آیتالله گلپایگانی فرستاد که پاسخ آیتالله در جهت مبارزات بود: «تلگراف تسلیت واصل شد، تسلی خاطر اینجانب وقتی فراهم میشود که مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید فراهم گردد.
از خطراتی که بهواسطه وضع غیراسلامی آموزش و پرورش و مدارس مختلط و نشریات و مطبوعات گمراهکننده و تلقینات و تبلیغات الحادی و سپاه دانش دختران و پلیس و افسر زن و امور دیگر که شرف و حیثیت و عفت اجتماع را لکهدار نموده و فرزندان عزیز اسلام و تشیع را تهدید میکند بهمراتب بیشتر از مرگ فرزندم متأسف میباشم».
پس از زلزله طبس شایعهای شکل گرفت که هنوز هم بعضی از مردم طبس به آن باور دارند و آن رخداد زلزله ناشی از دفن و انفجار زبالههای اتمی تلقی شد.
در گزارشی سه روز بعد از زلزله یکی از خطیبان در تبریز عنوان کرد: «از آن موقع که زبالههای اتمی ۳۳ کشور دنیا را در کویر لوت و اطراف طبس دفن کردند، آنجا مرتبا زلزله میشود، بعدا اعلام میکنند اینجا سابقه زلزله وجود دارد، درصورتیکه سابقه زلزله از همان روزی است که زبالههای اتمی را آنجا دفن کردهاند».
در روز ۲۱ سپتامبر ۱۹۷۸ (۳۱ شهریور ۱۳۵۷) روزنامه واشنگتنپست نوشت: «پروفسور هاینس کامینسکی، مدیر رصدخانه بوخوم آلمان غربی عنوان کرد که زلزله اخیر در ایران نتیجه انفجار یک بمب اتمی زیرزمینی شوروی در سیبری بوده است.
او گفت شواهدی دارد که وجود ارتباط بین انفجار یک بمب اتمی زیرزمینی در غرب سیبری و زمینلرزه وحشتناکی را که در فاصله ۳۶ ساعت بعد از انفجار در ایران روی داده است، ثابت میکند».
البته پژوهشهای زلزلهشناسی در همان سال و بعد از آن نشان داد که زلزله طبس یک رخداد کاملا طبیعی بود با منشأ گسلش و نه تحریک در اثر انفجار بمب هستهای. یکی از خبرنگاران روزنامه کیهان نوشت: «با وجود نیاز شدیدی که مردم به کمک دارند، چندان تمایلی به قبول کمکهای دولت نشان نمیدهند، اما وجود آیتالله صدوقی -که از سوی آقای خمینی به منطقه آمده است- آنقدر مؤثر است که مردم تمام خواستهای خود را با ایشان مطرح میکنند».
در دهههای بعد پیگیری مرحوم مهندس ماشاءالله شکیبی، نماینده دورههای پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی که متأسفانه ۱۹/۰۵/۱۳۹۳ در حادثه سقوط پرواز هواپیمای آنتونف ۱۴۰ طبس در نزدیکی فرودگاه مهرآباد درگذشت، در مسیر توسعه و رونق قرار گرفت و خیابانها و بلوارهایی در آن احداث و ایجاد شد و عملا شهر جدید طبس با تأخیر شکل گرفت. زلزله طبس از اتفاقات طبیعی تاریخ ایران است که در نقش کاتالیزور انقلاب عمل کرد. مدیریت لرزان رژیم پهلوی را سستتر کرد و نمادی از تسلط و قدرت سازماندهی مخالفان شاه، بهویژه روحانیون در ماههای آخر حکومت پهلوی شد.
* مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
ارسال نظر