ﻣﻬﺎﺟﺮت ﻣﻌﮑﻮس در ﺣﺎل ﺗﺤﻘﻖ یافتن است؟
در سالهای اخیر مـسأله مهـاجرت بـه صـورت مهـاجرت از روستا به شهر، از شهر به روستا، از روستا بـه روسـتا یـا از شـهرهای کوچـک بـه شـهرهای بزرگ در کشور بارها بارها مطرح شده است.
روزنامه شهروند: در سالهای اخیر مـسأله مهـاجرت بـه صـورت مهـاجرت از روستا به شهر، از شهر به روستا، از روستا بـه روسـتا یـا از شـهرهای کوچـک بـه شـهرهای بزرگ در کشور بارها بارها مطرح شده است.
اگرچه در سالهای اخیر نتایج سرشماریها ظهور روند جدید مهاجرت داخلی با عنوان مهاجرت معکوس در ایران را نشان میدهد، اما هنوز مهاجرت به مناطق شهری در صدر قرار دارد. آمارها میگوید در پنجسال گذشته چهارمیلیون و ۷۰۹هزار و ۱۴۹ نفر در داخل کشور مهاجرت کردهاند که سهم مناطق شهری از آن ۸۴.۴درصد و مقاصد روستایی ۱۵.۶درصد است. براساس همین آمارها حدود ۳۳هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شدهاند. با اینکه برخی نهادها از آغاز مهاجرت معکوس در کشور خبر میدهند، اما آمارها چنین شرایطی را تأیید نمیکند؛ به شکلی که از مجموع مهاجرتها تنها ۱۵.۶درصد (۷۳۶هزار و ۲۵۳ نفر) به مقصد روستاها بوده است.
جامعهشناسان معتقدند که علل تأثیرگذار بر مهاجرت روستاییان به شهرها در ایران از چهار بُعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعیتشناختی، طبیعی و کشاورزی قابل بررسی است که از این میان بُعد اقتصادی نقش عمدهای ایفا میکند و روستاییان در تلاش برای بهبود زندگی خویش و درآمدزایی بیشتر دست به مهاجرت میزنند. بررسیها نشان میدهد که از این علل، علت اقتصادی بیشترین فراوانی را از آن خود کرده است که بیش از ٥٠درصد علتهای مهاجرت روستا- شهر را تبیین میکند. کارشناسان در بین عوامل اقتصادی، کمبود تسهیلات در روستا و بیکاری را از مهمترین دلایل شمردهاند.
گیتی اعتمادی، کارشناس برنامهریزی شهری معتقد است که مهاجرت از کلانشهرها به روستاها و شهرهای کوچک امری طبیعی است که اصطلاحا پس از اشباع کلانشهرها رخ میدهد: «پس از مدتی زندگی در کلانشهرها گران میشود؛ در این دوره آن کلانشهر با واگرایی روبهرو میشود؛ مسألهای که سالهاست در تهران رخ داده است و بسیاری به سمت شهرهای حاشیهای همچون کرج، دماوند و قزوین مهاجرت داشتهاند، اما اینکه چرا آمارهای شهرنشینی کاهش نمییابد، به این جهت است که بسیاری از روستاها در سالهای اخیر به شهرها تبدیل شدهاند.»
به نگاه این کارشناس شهرسازی واگرایی موضوعی است که در بسیاری از شهرهای جهان همچون لندن نیز رخ داده است. به گزارش رکنا، مهاجرت از روستاها به شهر در زمانی که شهر مهیاکننده زندگی بهتر نبود، فقر و حاشیهنشینی را ایجاد کرد. حاشیهنشینی یعنی اجتماعی همراه با بزه، خشم و فقر، یعنی مهاجرتی که شکست خورده است. پرسش این است که اگر امکان بازگشت به ولایت باقی باشد، سوغات مهاجرت معکوس برای روستاها چیست؟ مهاجرت به اجتماعی بزرگتر، مانند مهاجرت از روستا به شهر، با قصد زندگی بهتر، تأمین بیشتر و بهطورکلی پول انجام میشود. پیشتر این یک تجربه موفق برای روستاییان بود.
امروز این تجربه ناکام است. روستاییان بسیاری برای درآمد و زندگی بهتر به شهر آمدند، اما نتوانستند درآمد و موقعیت مناسبی پیدا کنند. آنها روستاییانی هستند که به حاشیه شهرها رانده شدند. این حواشی پدیدههایی هستند با عمری کمتر از یکصدسال که هنوز به وحدت فرهنگی نرسیدهاند. بنابراین خشونت حاکمترین پدیده در این مناطق است. نتیجه این مهاجرتها چه میشود؟ این پرسش را امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس پاسخ داده است. حریرچی معتقد است عمده مهاجرتهای داخلی (داخل کشور) زندگی بهتر است.
این مهاجرت مربوط به کسانی است که یا تحصیل کردهاند یا تصور زندگی بهتری را در شهر دارند. از نیمههای دهه ٤٠ این نوع مهاجرت در کشور شروع شد. امروز درست عکس آن زمان ۸۰درصد شهرنشین و ۲۰درصد روستایی داریم. آن زمان روستاییان ۸۰درصد بودند. این مهاجرت در آن زمان موفق بود، اما امروز نیست؛ امروز از روی ناچاری است. اگر آن زمان مهاجرت از روستا یک انتخاب بود، امروز این مهاجرت تنها گزینه است. عوامل بسیاری مانند خشکسالی زندگی روستایی را مختل کرده است. اما آنها به امید شنیدههایی از شهر و امکاناتی که در آن هست، به شهر مهاجرت میکنند. اما امروز این امکانات وجود ندارد و آنهایی که به شهر میآیند، آن قشری را تشکیل میدهند که حاشیهنشین نامیده میشود. آنجا که فرهنگ آن خشونت است.
تعریف حاشیهنشینی
او با بیان اینکه حاشیهنشینی باید تعریف شود، گفت که این قشر در بدترین شکل ممکن زندگی میکند. در کشور ما ۲۰میلیون نفر حاشیهنشین وجود دارد؛ ۱۵میلیون از این قشر در حاشیه شهرها و ۵میلیون در کپرهای مناطق مرزنشین هستند. در ارتباط مستقیمی که با این اقشار داشتم فهمیدم که آنها هیچ نوری در انتهای تونل زندگی نمیبینند. یک زمانی به حاشیه شهر منطقه سیاه میگفتند. تمام آسیبهایی که میشناسید در این اقشار آمار بالایی دارند، آنها هم آسیبپذیری بسیار بالایی دارند. خشونت خیلی بالایی در این مناطق حاکم است. اینجا دیگر روستا نیست. اینجا خبری از حمایتی که از روستاییان دارند هم نیست.
این جامعهشناس در ادامه با واکاوی آسیبشناسی در این مسأله به بیان آمار و ارقامی در اینباره پرداخت: «ما حدود ۴میلیون کودک کار داریم که عمدتا در حاشیه شهرها زندگی میکنند. بهطور مداوم جامعه روستایی ما در حال کسر است. روستاها به هیچ عنوان حمایت نمیشوند، البته طرحهایی را پیشنهادمیدهند، اما این طرحها بسیار ناکارآمد هستند. این طرحها را مشوق میدانند تا مردم به روستاهایشان برگردند، ولی کدام روستا؟ این طرحها تنها حرف است. روستاهایی که سراب زندگی است، نه آب دارند، نه امکاناتی برای زندگی.»
حریرچی گفت: «ما نمیتوانیم احتمال مهاجرت معکوس موفق در ایران داشته باشیم. آدمی که از روستا برید و به شهر بازگشت، به هر دری میزند تا بازنگردد. فردی که به شهر آمده و در حاشیه زندگی کرده است، به سختی به روستا بازخواهد گشت. فرهنگ حاشیه خشونت و موادمخدر است. باید متوجه باشیم که اخلاق روستایی در جامعه شهری از بین میرود. درواقع جامعه شهری نظم و انضباط خودش را هم پیدا نکرده است.
ارسال نظر