نگین معتضدی:
کاش به عروسی ماهچهره خلیلی میرفتم!
«ماه چهره خلیلی آنقدر مهربان بود که فقط وقتی قرار دیدارمان بهم می خورد با من قهر می کرد.» نگین معتضدی ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ دوست و همکار تازه درگذشته اش را با این جمله توصیف می کند.
ایسنا: «ماه چهره خلیلی آنقدر مهربان بود که فقط وقتی قرار دیدارمان بهم می خورد با من قهر می کرد.» نگین معتضدی ـ بازیگر سینما و تلویزیون ـ دوست و همکار تازه درگذشته اش را با این جمله توصیف می کند.
او در گفت و گویی درباره آشنایی و دوستی اش با ماه چهره خلیلی چنین یادآور می شود: من قبل از سریال «گذر از رنج ها» با ماه چهره خلیلی آشنایی نداشتم و این سریال آغاز دوستی چند ساله ما بود.
معتصدی به اشاره به خاطره ای از ماه چهره خلیلی در سریال مشترکشان حرفهایش را این طور ادامه می دهد: خاطره ای که از تجربه همکاری با او در ذهنم مانده، مربوط به روز اول تصویربرداری سریال «گذر از رنج ها» است. ماه چهره کمرش آسیب شدیدی دیده بود و باید زیر لباس خود، کمربند مخصوص می پوشید. در اولین پلان هم باید سوار اسب می شدیم و مسیر طولانی را سوار بر اسب می آمدیم. برایم جالب بود که ماه چهره با تمام دردی که داشت و قرص های مسکنی که می خورد پلان را به بهترین شکل ممکن انجام داد و اصلا نگفت که من سوار اسب نمی شوم. در زمان تصویربرداری این سریال من و ماه چهره در یک ویلا با هم بودیم. شب خیلی درد داشت و شب نا آرامی را گذراند اما آن پلان را بازی کرد.
معتضدی مهمترین ویژگی های شخصیتی ماه چهره خلیلی را شور زندگی و هیجان بسیار زیاد این بازیگر عنوان و اضافه می کند: بسیار مهربان بود و رفتارش با تمام عوامل حتی با اهالی روستایی که در آنجا کار می کردیم دوستانه و مهربان بود. من خیلی چیزها از او یاد گرفتم. یک ماه در یک ویلا با هم بودیم و خیلی دوست شده بودیم و صحبت هایی که با دیگران نداشتیم با هم داشتیم.
سریال گذر از رنج ها
این بازیگر درباره بیماری ماه چهره خلیلی توضیح می دهد: فکر می کنم دو سالی بود که درگیر بیماری سرطان شده بود. آخرین بار در یک مراسم دیدمش که از دست من ناراحت بود زیرا قرار دیدارمان را به تعویق می انداختم. ماه چهره با من قهر کرده بود و آنجا دوباره آشتی کردیم.
معتضدی با ابراز تاسف از قرارهایی که آن زمان ها به خاطر مشغله کاری به سرانجام نمی رسید، بیان می کند: متاسفانه آنقدر زندگی ما شلوغ است و درگیر کار هستیم که فرصت نمی شود با دوستانمان دیدار داشته باشیم. قرار بود وقتی از سفر برگشت همدیگر را ببینیم که اجل مهلت نداد.
ماه چهره من را برای عروسی اش هم دعوت کرده بود که باز سر فیلمبرداری بودم و نشد بروم. در مدت دوستی ۸ ـ ۹ ساله مان چند باری ماه چهره با من قهر کرد که همه آن دلخوری ها به خاطر این بود که قرار می گذاشتیم همدیگر را ببینم و من به خاطره مشغله کاری بدقولی می کردم.
او صحبت هایش را اینگونه پایان می دهد: الان با خودم می گویم کاش آن روز، فیلمبرداری را کنسل کرده بودم و به عروسی ماه چهره می رفتم. اما متاسفانه فقط افسوس هاست که برای ما می ماند.
نظر کاربران
حالا دیگه چاخان کردن فایده نداره لحظه ای دیگه فراموشش می کنی ...اگه راست میگه من بعد قدردان دوستان و نزدیک انا باش تا تاسف نخوری!!!!
خدا رحمتش نگنه روحش شاد
چرا همیشه این بازیگران با هزاربدبختی و درد بازی سریال تمام می کنند؟همیشه چنان ازسختیهای کار می گویند انگار کارگری معدن یا آبیاری در تاریکی شب می کنند؟
خداوند رحمتش کند.
خدا رحمتش کنه
واقعا حیف شد البته بحث مرده پرستی نیست شخصیت این هنرمند فرق می کرد
فقط میتوان گفت بسیار دریغ و حیف که از میان ما رفت. واقعا روحش شاد باد.
چون تواروپا بزرگ شده وتحصیل کرده مهربون وبافرهنگ بود.
حالا دیگه همه شده دوست ماه چهره