قدرشناسی محمود دولتآبادی از مردم
محمود دولتآبادی، نویسنده رمان مشهور «کلیدر» در یادداشتی اختصاصی با آرزوی سلامتی و صحت برای همگان، نوشت: «میخواهم آرزو کنم که سببساز هیچ آسیبی نباشم.»
خبرگزاری ایرنا: محمود دولت آبادی، نویسنده رمان مشهور «کلیدر» در یادداشتی اختصاصی با آرزوی سلامتی و صحت برای همگان، نوشت: «میخواهم آرزو کنم که سببساز هیچ آسیبی نباشم.»
محمود دولتآبادی، در سالروز تولدش، دهم مرداد، در یادداشتی، نوشت:
«با دل خونین...
سپاسگزارم از همه شما جوانان و دوستانی که زادروز این محمود را به یاد آوردهاید با همزمانی نشر و پخش «اسبها، اسبها از کنار یکدیگر» و به این مناسبت در گوشه و کنار یادی از من میدارید. قدرشناسی از یکایک شما که حوصله به خرج داده و مستقیماً زادروز مرا یادآوری کردهاید. دشوار است در این زمانه دلگزای و فترت برگزاری اجتماعات، و خواستِ من کماکان حفظ صحّت و سلامتِ شماهمگان است. بنا براین بیش و پیش از هرچه گفتنیست میخواهم آرزو کنم که سببساز هیچ آسیبی نباشم. از آن که همواره آرزومندِ تندرستی، بهروزی و سرفرازی شما بودهام و هستم.»
محمود دولت آبادی، نویسنده و ادیب، متولد دهم مردادِ سال ۱۳۱۰ است. او در روستای دولتآباد سبزوار به دنیا آمد، تحصیلات ابتداییاش را در همانجا گذراند و بعد از آن به مشهد رفت. دولتآبادی در زمان زندگیاش در مشهد، با سینما و هنر نمایش آشنا شد. او برای تکمیل دانش سینماییاش به تهران آمد و در تئاتر پارس مشغول به کار شد. دولتآبادی، اولین تجربههای نویسندگیاش را با شرکت در کلاسهای بازیگری آناهیتا تجربه کرد و در نمایشهای مهمی از برتولت برشت، بهرام بیضایی و اکبر رادی بازی کرد. دقیقا در همان سالها، یعنی حدود دهه چهل شمسی بود که دولتآبادی نوشتن را آغاز کرد. اولین داستان او به نام «ته شب»، سال ۱۳۴۱ در مجلهای در تهران منتشر شد. بعد از انتشار اولین داستانش بود که دولتآبادی به نوشتن روی آورد و این کار را به صورت حرفهای دنبال کرد.
آثار و نوشتههای محمود دولتآبادی را به شش دسته کلی میتوان تقسیم کرد؛ رمان، مقاله، نقد ادبی، نمایشنامه، فیلمنامه و سفرنامه، تا کنون نزدیک به ۴۰ اثر ادبی از وی منتشر شده است.
نظر کاربران
ان شاالله همیسه سالم و سربلند باشه
پاسخ ها
آقای دولتآبادی شما چه نویسندهای هستین که جملاتتون انقد بیربط و مشوشه!! میخوام بگم خیلی از شما نویسندهها بدون ویراستار هیچی نیستین. چون دستنوشتههای شما و محمد محمدعلی رو دیدم
که میگم.