۱۰۲۰۵۶۷
۱۷ نظر
۵۰۱۲
۱۷ نظر
۵۰۱۲
پ

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ جهانی و عضو شورای امنیت، جایگاه خاصی برای روابط دو‌جانبه با ایران به ‌وجود آورده است. از این رو، ایران به‌عنوان کشوری که موقعیت منطقه‌ای خاصی دارد، می‌تواند از ویژگی خاصی هم برخوردار باشد.

روزنامه شرق: روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ جهانی و عضو شورای امنیت، جایگاه خاصی برای روابط دو‌جانبه با ایران به ‌وجود آورده است. از این رو، ایران به‌عنوان کشوری که موقعیت منطقه‌ای خاصی دارد، می‌تواند از ویژگی خاصی هم برخوردار باشد.

از آن سو، رویکرد ایران به روابط با روسیه می‌تواند لزوما با رویکرد متقابلا یکسان نباشد؛ به عبارتی روسیه ایران را صرفا به‌عنوان یک کشور همسایه تلقی نمی‌کند، بلکه ویژگی‌های این روابط اهمیت دارد. البته همه این ویژگی‌ها لزوما در شرایط کنونی ایجاد نشده‌اند، بلکه از گذشته‌ای دور موجب جذبه و نظر قرار گرفته‌اند. این نکته نیز شایان ذکر است که استراتژی روسیه در روابط دوجانبه، مستقل از رویکرد جهانی آن نیست؛ به ‌عبارتی علاوه بر روابط دوجانبه، محاسبات بین‌المللی آن نیز در این روابط تأثیرگذار است.

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

از این نظر، رویکرد و انتظار روسیه لزوما ممکن است با آنچه ایران در این رابطه می‌بیند، همسو و یکسان نباشد. روسیه به‌عنوان یک قدرت تعیین‌کننده در جهان، روابط و رویکردی در حد رقابت با ایالات متحده و سایرین برای خود تعریف کرده است. از این رو، این روابط دوجانبه را‌ می‌توان در این چارچوب تعریف کرد. به همین دلیل، رفتار و رویکرد این کشور روبه‌ظهور، به‌عنوان یک کنشگر در عرصه بین‌المللی، مهم تلقی می‌شود.

تأثیر رویکرد جاری روسیه در امنیت بین‌المللی

در دهه اخیر، تضاد غرب و روسیه روندی رو به رشد داشته؛ در‌حالی‌که پس از فروپاشی شوروی، تلقی آمریکا مبتنی بر جهان تک‌قطبی بود. اما امروزه تضادها به نحوی است که نشان از چالش و رقابتی تازه در امنیت بین‌الملل دارد. شواهد نشان می‌دهد در حوزه امنیتی، روسیه یک کنشگر بزرگ سیاسی است که آمریکا را در حوزه امنیت به چالش می‌کشد؛ زیرا رویکرد امنیتی، اولویت نخست سیاست خارجی روسیه است؛ برخلاف چین که جنگ تجاری را بر رقابت‌های تسلیحاتی و نظامی در اقصا نقاط جهان ترجیح می‌دهد. روسیه با وضعیت اقتصادی خود، هیچ‌گاه نمی‌تواند در عرصه بین‌المللی همانند چین با آمریکا رقابت داشته باشد. به‌تازگی «بنیاد رند» در گزارشی تحت عنوان «آیا واقعا برای جنگ با روسیه و چین آمادگی داریم؟»، آورده است: اقدامات چین و روسیه در حوزه‌های مختلف، نشان از به‌چالش‌کشیدن برنامه بین‌المللی و موقعیت ایالات متحده در جهان است.

در هر صورت، با ساختار به‌جا‌مانده نظامی و بازسازی آن، امروزه روسیه سعی دارد ظهور تعیین‌کننده خود را در برابر آمریکا نشان دهد. عده‌ای معتقدند امروزه این رقابت‌ها بر سر تقسیم منافع و گسترش حوزه نفوذ است؛ نه جنگ سرد. در چنین شرایطی، دو کشور در مناطقی با یکدیگر همکاری و در حوزه‌هایی به رقابت جدی و تقابل می‌پردازند؛ زیرا روسیه در مناطقی از جهان، مقابله با غرب و مخصوصا آمریکا را آغاز کرده است. موج تازه تولید و تجارت اسلحه از سوی روسیه، نشان از این اراده تازه دارد.

تلاش برای احیای قدرت جهانی

به‌طور‌کلی برای قدرت جهانی شدن، هر کشوری مستلزم داشتن اقتدار در حوزه‌های اقتصادی، نظامی و فرهنگی است که اغلب کشورها تلاش دارند به شکلی حضور و نفوذ خود را در این حوزه‌ها به دست آورده و حفظ کنند. در حوزه نظامی، با توجه به هزینه‌بر‌بودن آن و با توجه به اقتصاد کنونی روسیه، این امکان فراهم نشده؛ به‌طوری‌که بودجه نظامی این کشور قابل مقایسه با آمریکا نیست. بودجه ۷۶۰میلیاردی آمریکا در برابر بودجه ۷۵‌میلیارد‌دلاری روسیه نشان از این اختلاف است. در نتیجه، مبنا و هدف اصلی سیاست خارجی این کشور، احیای موقعیت بین‌المللی با استفاده از ظرفیت موجود روابط بین‌المللی برای به‌چالش‌کشیدن دیگر قدرت‌هاست؛ چالش‌های بحران‌برانگیز در برابر غرب که روسیه در سراسر جهان آنها را دنبال می‌کند. همین عوامل موجب می‌شود آمریکا و متحدان آن در برابر آن از نظر تاکتیکی چندان توفیقی در ایجاد ثبات به مفهوم عام خود نداشته و در مناطقی از جهان به نحوی دست ‌پایین‌تر را از روسیه داشته باشند.

یکی از این چالش‌ها، رقابت در صنعت و توان تولید سلاح‌های نظامی و افزایش تهدید نسبت به اروپاست. این نگرانی اروپا بیشتر از این بابت ظاهر شده که از نظر واردات انرژی، تا حدود زیادی به روسیه وابسته است. در چنین موقعیتی، تلاش روسیه بر این است که اروپا را در مقابل آمریکا تحت فشار قرار دهد. روسیه از نقاط افتراق میان بلوک اروپایی و آمریکا آگاه است و سعی در تشدید آنها دارد. اشغال کریمه و واکنش سرد اروپا یکی از این نشانه‌هاست. چندی‌قبل پوتین در مصاحبه خود در اجلاس «مجمع ایجاد تفکر» در روسیه گفت سیاست‌های ضد روسیه در غرب به دلیل تحریم‌های صورت‌گرفته راه به جایی نمی‌برد. او درگیری‌های درون بلوک غرب مانند برگزیت و کشمکش‌های درونی آمریکا را ناشی از ضعف آنان دانسته است. در عین حال، اشاره دارد به اینکه در دکترین دفاعی روسیه، حمله پیشگیرانه وجود نداشته، اما به‌محض هر حمله اتمی، آنان نابود خواهند شد. اما نقطه مشترک غرب، پیمان نظامی-امنیتی مشترکی است که امروزه در فقدان پیمان ورشو، تهدید روسیه محسوب می‌شود. به همین جهت، با توجه به اینکه روسیه ناتو را به‌عنوان تهدیدی بالقوه علیه امنیت خود تلقی می‌کند، سعی دارد چالش متقابلی را آغاز کند. پوتین معتقد است ظهور ناتو به‌عنوان یک بلوک نظامی قدرتمند در امتداد مرزهای روسیه، از سوی این کشور به‌عنوان تهدیدی مستقیم علیه منافع ملی روس‌ها محسوب می‌شود.

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

در این حال مناطقی از جهان وجود دارند که با وجود همه مؤلفه‌های تأثیرگذار قدرت غرب، وضعیت آنجا سیال می‌نماید؛ از‌جمله حوزه‌هایی که امروزه غرب با آن در برابر روسیه دچار بحران و کمبود شده؛ می‌تواند مناطقی مانند سوریه در خاورمیانه، جنوب آسیا، اروپای شرقی و اوکراین و تا حدودی کره‌شمالی باشد. در اینجا تلاش می‌شود به نمونه‌هایی از راهبردهای روسیه در هریک از مناطق بحرانی اشاره شده و تأثیرشان نشان داده شود:

۱-چالش جنوب آسیا و خاورمیانه

منطقه جنوب آسیا و خاورمیانه به‌عنوان مهم‌ترین حوزه چالش‌برانگیز هم برای غرب و اخیرا برای روسیه بوده است. روس‌ها بعد از فروپاشی شوروی به‌کلی از این منطقه خارج شدند. با شروع جنگ آمریکا در عراق و افغانستان و تحولات بعدی که منجر به شکست نظامی و سیاسی آمریکا شد، فصل تازه‌ای ایجاد شد که در این فضا تروریسم داعش همراه با جریان بهار عربی یک بار دیگر می‌رفت تا خاورمیانه را دچار آشوب و هرج‌ومرج کند. تروریسم و آشوب‌های منطقه‌ای موضوعی بود که همه کشورهای جهان روی آن حساس و در مهار آن اتفاق‌نظر داشتند. از این جهت آمریکایی‌ها به‌هرترتیب فرصت را برای تقویت حضور نظامی خود به دست آوردند. عراق، سوریه و افغانستان سه کشوری بودند که تروریسم در آنجا ریشه دوانید و کشورهای منطقه نیز هر یک بنا به فراخور حال به این پدیده واکنش نشان می‌دادند.

غرب با این پدیده به شکلی موردی برخورد می‌کرد. پوتین، آمریکا را متهم می‌کرد که آنها خود را در مقابله با داعش و تروریسم موجود در سوریه به خواب زده‌اند. روس‌ها توانستند رؤیای استراتژیک برژینسکی در دهه ۹۰ را که در کتاب خود به نام «صفحه شطرنج» گفته بود، در منطقه جنوب غربی آسیا بر سر مسائل مهم از جمله سوریه و عراق عملی کنند؛ اینکه ایران، ترکیه و روسیه نباید با یکدیگر همکاری کنند. وی معتقد بود در صورت ائتلاف این سه کشور این خطر وجود دارد که در عرصه نبرد ژئوپلیتیک، آمریکا «مات» شود. برحسب تصادف، این اتفاق در مورد حوادث سوریه روی داده و آمریکا امروزه یک سیاست متناقض و سردرگم دارد و دقیقا نمی‌داند که در این رابطه چه هدف بلندمدتی را دنبال کند.

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

۱-۱ سوریه

اگرچه قبل از آن ترکیه در عراق و سوریه در برابر داعش به‌شکلی فرصت‌طلبانه مواجه شده بود و کشورهای عربی نیز بنا بر شرایط خود تحت شعارهای تند فقط نظاره‌‌گر بودند. اما به‌ دنبال توسعه بحران و شرایط تازه‌تر روسیه تصمیم گرفت تا در حوادث سوریه و برای مقابله با تروریسم اقدامات حساب‌شده‌ای را با تقویت موقعیت نظامی خود در این کشور به عمل آورده و حضور نظامی سنگین و پرحجمی برای مقابله و برخورد با تروریسم داعشی به عمل آورد. سوریه از دو جهت برای روس‌ها اهمیت داشت. نخست آنکه بنا به ‌اظهار برخی منابع تحقیقاتی انگلیسی از جمله مؤسسه تحقیقات استراتژیک لندن «سیاست روسیه در مورد تروریسم داخلی این کشور برخورد حذفی و قلع‌و‌قمع آنان بوده است و هنگامی‌که رویدادهای تروریستی در چچن و مناطقی در داغستان اتفاق افتاد، روسیه پوتین با شدیدترین ضربات ممکن به آنان حمله‌ور شد. وی اعلام کرد از این به ‌بعد هیچ‌گونه مسامحه در برابر تروریست‌های چچنی نخواهد داشت.

با گسترش بحران داعش در عراق و نبردهای سوریه گروه‌های چچنی به این مناطق گسیل شدند و می‌توان یکی از دلایل حضور روسیه را سرکوب تروریست‌های چچنی در خاک سوریه دانست». از این گذشته دلیل دیگر روس‌ها برای حضور در سوریه این بوده که این کشور به‌عنوان پایگاه سنتی خود در زمان جنگ سرد بوده از این‌رو احیای موقعیت آن ضروری بود. آمریکایی‌ها در جریان جنگ‌های سوریه و عراق علیه تروریسم نوعی بازی سیاسی را آغاز کرده بودند و همان‌گونه که اشاره شد، تا جایی که تروریسم علیه منافع آنان بود این برخوردها ادامه داشت در‌حالی‌که در موارد دیگر از سایر گروه‌های درگیر بنا به مصالح خود حتی حمایت و تقویت می‌کردند.

البته ایران نیز به دلیل هم‌مرز بودن با عراق ناچار بود که در آنجا و سپس در سوریه حضور داشته باشد که در ادامه همکاری با روسیه در این بخش تقویت و هماهنگ شد. به دنبال آن رو‌در‌رویی روسیه با آمریکا بعد از اشغال کریمه در بالکان وضعیت بحرانی‌تری به خود گرفت و احساس شد که غربی‌ها از پدیده تروریسم به‌عنوان حربه‌ای دیگر برای توسعه نفوذ خود در خاورمیانه و در برابر روسیه و ایران استفاده می‌کنند.

روسیه در جنگ‌های سوریه علاوه بر اهداف فوق چند هدف دیگر را دنبال می‌کرد.۱-بر‌هم‌زدن روابط ترکیه و اخلال در پیمان ناتو. ۲- خلق موقعیت مناسب برای آزمایش و فروش سلاح‌های روسی 3-تبلیغات ضدآمریکایی و ضد ناتو در همکاری غرب با داعش. برتری روس‌ها در سوریه به معنی آغاز تحولات استراتژیک در خاورمیانه تلقی می‌شد. در این رابطه با شکست تقریبا قطعی داعش، روسیه در سوریه دست بالاتر را حفظ کرد، در‌حالی‌که هنوز راهی طولانی در پیش دارد.

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

2-1 افغانستان

در افغانستان شرایط تاکنون برای آمریکا و اروپا بهتر از سوریه نبوده است. به‌همین جهت روسیه با استراتژی تازه خود دست به ائتلاف جدید و تحریک دیگری زده است.

وزیر خارجه روسیه در دیدار چندی‌پیش خود به وزیر خارجه پاکستان گفته بود که آمریکا در تأمین امنیت در افغانستان ناکام مانده و ناتو در جلوگیری از تهدیدات امنیتی داعش در افغانستان نیز دچار تردید است. به‌ گفته وی آمریکا داعش را یک تهدید جدی در افغانستان نمی‌داند. درحالی‌که روسیه داعش را در منطقه جنوب و مرکز آسیا و چین و روسیه یک تهدید می‌داند و آمریکا در مواضع خود چنین تحلیلی را ندارد. لاوروف معتقد است حضور تروریست‌ها در افغانستان نفود آنان را در آسیای مرکزی، پاکستان، چین و در نهایت سوریه افزایش داده و در این رابطه داعش را یک تهدید جدی برای امنیت این مناطق می‌داند. نگرانی روسیه از خطر بالقوه تروریسم در آسیای مرکزی و جنوب آسیا دقیقا یکی از نقاط حساس و قابل درک است. این کشور ظرفیت تبدیل‌شدن به نقطه بحرانی از داخل را دارد، به همین جهت با این گروه‌ها به‌شدت برخورد دارد و با هیچ‌یک از این گروه‌ها سازگاری یا استفاده ابزاری سیاسی نخواهد داشت.

نقطه‌ضعف دیگر، روابط آمریکا و پاکستان است که در سال‌های اخیر رو به سردی گذارده و روابط افغانستان و پاکستان نیز به ‌لحاظ مسائل امنیتی دچار مشکل شد،. همین عاملی برای شکل‌گیری فضایی مطلوب برای روسیه است. استراتژی ارتباط با طالبان از‌جمله اقدامات دیگری بود که روس‌ها آغاز کردند و به‌ دنبال آن در یک اقدام مشترک روسیه، ایران، پاکستان و چین و حتی خود آمریکایی‌ها در محاسبات امنیتی توانسته‌اند به وادارکردن طالبان به مذاکره با دولت دست بزنند و نشست‌هایی چند در روسیه با هیئت‌های مشترک دو طرف برگزار کردند. حتی آمریكایی‌ها مذاکره مستقیم با طالبان را در قطر آغاز كردند اما به نتایج کامل صلح دست نیافتند. به‌تازگی روزنامه نیویورک‌تایمز نوشت روسیه از پسِ حمایت از طالبان برآمده است. به‌این‌ترتیب اکنون طالبان با حمایت روسیه می‌رود تا جایگاه روس‌ها را در منطقه آسیای مرکزی و افغانستان بیشتر کند. اگر روس‌ها در افغانستان موفق شوند، شرایط تازه‌ای ایجاد خواهد شد.

روابط تهران - مسکو و رقابت‌های پسا جنگ سرد

۲-اوراسیا، قفقاز ۲ چالش دیرین:

منطقه‌ای که روسیه درباره آن حساسیت بسیاری نشان داده، همان‌گونه که اشاره شد، منطقه اروپاست که چالش‌های امنیتی خاصی از گذشته و آثار باقی از جنگ سرد وجود دارد و اکنون بار دیگر می‌رود تا سایه تهدیدات بالا گیرد. روسیه تلاش دارد زیر فشارهای خود، اروپا را از همراهی با آمریکا دور نگه دارد. به‌ دنبال اشغال شبه‌جزیره کریمه از سوی روسیه در سال 2015 و حمایت از نیروها در شرق اوکراین، بحران روابط روسیه و غرب وارد فاز تازه‌ای شده است. در‌واقع در پی اختلاف میان مسکو و کی‌یف در سال 2014 میلادی و سقوط دولت یاناکوویچ که طرفدار روسیه بود، بحران اوکراین کلید خورد تا زمینه‌ای جدی برای رویارویی میان روسیه و غرب فراهم آورد. تقریبا پنج ‌سال قبل، ولادیمیر پوتین در سخنرانی خود در پارلمان روسیه، با اعلام الحاق رسمی شبه‌جزیره کریمه، آن‌ را جبران یک بی‌عدالتی تاریخی توصیف کرد که در زمان اتحاد جماهیر شوروی انجام شده بود. این اقدام در روسیه به‌عنوان نمادی از غرور ملی مورد استقبال مردم قرار گرفت؛ اما آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تجاوز آشکار به اوکراین قلمداد کرده و بلافاصله تحریم‌های شدیدی علیه مسکو اعمال کردند؛ اما این تمام ماجرا نبود. نقطه حساس در منطقه قفقاز همچنان باقی مانده و روسیه از این بابت دچار نگرانی است.

نقطه دیگر بحران‌خیز منطقه، اختلاف جمهوری آذربایجان و ارمنستان است. درگیری‌های اخیر این دو بر سر اختلافات دیرینه یکی دیگر از حوزه‌های بحران‌زاست. به‌طوری‌که حساسیت تأثیر آن روی بازارهای انرژی اروپا و ترکیه به‌ جا می‌ماند.

این منازعه تهدید بزرگی برای بازارهای انرژی است؛ چرا‌که منطقه قفقاز یک گلوگاه مهم انتقال نفت و گاز شامل نفت و گاز روسیه، ترکیه، ایران، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و کشورهای آسیای مرکزی است. ناظران بازار انرژی باید درباره نزدیکی محل درگیری نظامی به سیستم‌های خط لوله نفت و گاز باکو-ترکیه نگران باشند. اگر این منازعه تشدید شود، ترکیه که به نفت و گاز این منطقه متکی است، به‌شدت آسیب خواهد دید. منطقه توووز که محل وقوع درگیری‌های اخیر است، به خط لوله قفقاز جنوبی (SCP) جمهوری آذربایجان نزدیک است. این خط لوله گاز طبیعی را به خط لوله TANAP ترکیه هدایت می‌کند و بخش مهمی از تلاش‌های آنکارا برای کاهش وابستگی به انرژی روسیه است. سال‌هاست ترکیه تلاش کرده واردات انرژی خود را متنوع کند؛ اما آنکارا همچنان به‌شدت به مسکو وابسته است. گاز روسیه برای ترکیه دو برابر در مقایسه با مشتریان اروپایی گران‌تر است. به همین دلیل است که آنکارا شدیدا در تلاش برای کاهش واردات از روسیه است. خط لوله باکو-تفلیس-ارزروم که گاز را از جمهوری آذربایجان برای ترکیه تأمین می‌کند، از منطقه توووز جمهوری آذربایجان عبور می‌کند.

این منطقه در مجاورت تاووش ارمنستان است که محل وقوع درگیری‌هاست. به دلیل اهمیت استراتژیک این منطقه مداخله نظامی احتمالی ترکیه به‌ویژه با توجه به فعالیت‌های این کشور در سوریه و لیبی، دور از ذهن نیست. این تنش‌ها می‌تواند یک فشار دو‌طرفه برای روسیه و غرب تلقی شود؛ زیرا بحران در کنار روسیه نمی‌تواند به صلاح امنیت آن باشد. با توجه به چنین ساختار در‌هم‌تنیده امنیتی راه تقویت ناتو در کنار تحریم و همکاری اقتصادی با روسیه تجویز می‌شود که البته در این هم برخی اما‌و‌اگرها وجود دارد. برخی از کشورهای اروپایی به لحاظ حجم مراودات تجاری و وابستگی‌های انرژی به روسیه نمی‌توانند با روند افزایش تحریم‌ها موافقت داشته باشند. طبق آمارهای اعلامی صادرات گاز روسیه به اروپا در سال ۲۰۱۶ معادل هشت درصد افزایش داشته است.

در کنفرانس امنيتي سال گذشته 2019 در مونیخ سیاست تردید میان اروپایی‌ها مشهود بود. چنان‌که در بحث روسیه و تهدیدات امنیتی انگلیس به‌عنوان یکی از قدرت‌های اصلی معارض با روسیه نگرانی خود را نشان می‌داد؛ اما دیگر اروپا دچار نوعی سردر‌گمی بود. به‌همین‌دلیل روسیه به دنبال گسست بیشتر در اروپاست. در جریان اعلام نتایج برگزیت روسیه از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا استقبال کرد؛ زیرا افزایش موج تردید و تکثرگرایی کشورهای این حوزه را به نفع خود می‌داند. این را همه اروپایی‌ها می‌دانند؛ اما آنها به دنبال راه‌حلی هستند. تحریم‌های اقتصادی تاکنون اثراتی را بر روسیه گذاشته؛ اما نه به میزانی که انتظار غرب است.

روابط راهبردی یا همزیستی مسالمت‌آمیز؟

ایران و روسیه هم به‌عنوان دو همسایه و هم دو قدرت جهانی و منطقه‌ای نیازمند داشتن روابطی بر‌اساس یک چارچوب تعیین‌شده هستند. تا چندی‌قبل این روابط بر مبنای تعامل و همزیستی بوده است. اکنون می‌رود این روابط وارد لایه‌های عمیق‌تر و استراتژیک شود؛ اما آیا هر دو طرف چنین رویکردی را با نسبت یکسان به این روابط دارند؟

واقعیت اینکه روسیه از گذشته تاکنون و حتی از زمان شوروی سابق هیچ‌گاه نتوانسته ایران را به‌عنوان یک متحد استراتژیک تلقی کند. روسیه در گزارش‌های راهبردی خود ایران را به‌عنوان یک منطقه سیال تلقی کرده است. به این معنی که هیچ‌گاه در تاریخ وضعیت باثبات مورد نظر آنها را نداشته و شرایط خاص تاریخی و فرهنگی چنین موقعیتی را به ‌وجود نیاورده است. از این‌رو سرمایه‌گذاری بلندمدت سیاسی و اقتصادی نتوانسته انجام دهد، ایران سرزمینی نبوده که بتواند جای پای محکمی در آن‌ داشته باشد. علاوه بر آن، در کنش‌های بین‌المللی روسیه ملاحظات دیگری وجود دارد که اختلاف دیدگاه‌هایی را با ایران رقم زده است. حداقل در سه حوزه این اختلافات وجود دارد: اول در حوزه اتمی که روسیه هیچ‌گاه در سطح منطقه اجازه ظهور یک قدرت اتمی را نخواهد داد و این دیدگاه مشترک با سایر اعضای شورای امنیت است.

دوم رابطه با اسرائیل است که سطحی از موازنه را با سایر کشورهای منطقه از جمله ایران به ‌وجود آورد. استراتژی روسیه در رابطه با ایران یک حرکت بازدارنده در مورد اسرائیل است و در دیدارهای مقامات اسرائیلی این اطمینان به آنان داده شده و حتی در مورد سوریه نیز چنین اتفاقی افتاده است. باوجوداین روابط روسیه با ایران به ‌نفع دو طرف تلقی می‌شود، در شرایطی که ایران زیر شدیدترین فشار تحریم‌های آمریکا قرار دارد، لازم و حیاتی است. اما در بلندمدت معلوم نیست که عمق این روابط بتواند پاسخ‌گوی منافع ملی باشد.

کلام آخر

در شرایط سیال امنیت جهانی، آمریکا و روسیه در کنار چینی‌ها تلاش دارند تا در مناطقی از جهان که بار ارزشی استراتژیک دارند، یکدیگر را به چالش گرفته و جایگاه خود را مستحکم‌تر از قبل کنند. پدیده‌هایی مانند تروریسم و سایر مؤلفه‌های تهدیدکننده امنیت و بی‌ثباتی در روش‌ها و کنش‌های تاکتیکی هر دو طرف تأثیرگذار بوده و موقعیت و معنای خاصی را ایجاد می‌کند. از این جهت می‌توان گفت روسیه و غرب به ‌دنبال پیشبرد موقعیت خود، پاره‌ای ملاحظات منطقه‌ای‌شان را از این جایگاه می‌بینند و کشورهای منطقه‌ای که در این حوزه‌ها قرار دارند، نمی‌توانند و نباید از موقعیت خود غافل باشند.

با این خلاصه می‌توان نتیجه گرفت که در شرایط کنونی روسیه تا حدودی توانسته جایگاه خود را در امنیت بین‌المللی ارتقا بخشد، زیرا باوجود تشدید تحریم‌های غرب علیه این کشور توانسته نقش تعیین‌کننده‌ای در بحران‌ها ایفا کند. ایران در این راستا از یک موقعیت خطیر برخوردار است، به این معنی که اگر محاسبه اشتباهی داشته باشد، دچار خسارت عمیق خواهد شد و اگر بتواند از این موقعیت به‌درستی استفاده کند، می‌تواند بیشترین سود را کسب کند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    روابط؟!

  • ta

    سلام ممنون از نشان دادن ای مقاله از روزنامه شرق

  • بدون نام

    اگه آمریکا کافرباشه روسیه هم کافره حالا چراباروسیه؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      بزرگترین خیانت تاریخو همین روسها به ملت ایران کردن ...

    • بدون نام

      امریکا طرفدار صهیونیستهاست.چند بار باید گفت تا بفهمید؟

    • بدون نام

      نه شرقی نه غربیشونه اخه...

  • kmal

    آمریکا سگش شرف داره به روسیه

  • خ ی

    آمریکا کافر نیست مسیحیه روس چین ژاپن کره اینا کومنیستن اصلا خدا را قبول ندارن

  • ابراهیم

    از آقایون بسیار ممنونم که در حال تدارک برای جنگ جهانی سوم هستیم در انتها روسیه و چین و کره شمالی همه ایرانو تنها خواهند گذاشت و ما به زیبایی بمباران هسته ای شهر ها مونو نظاره گر خواهیم بود واقعا احسنت

    پاسخ ها

    • بدون نام

      الان همه کشورها میانه شون بهم ریخته.خوب چشاتو وا کن و اخبارو بخون

    • بدون نام

      نمی تونیم ببینیم چون تا اون موقع مردیم

    • محمود

      فقط سوسک ها زنده میمونن. سوسک تو بمبران اتمی زنده میمونه.

    • بدون نام

      کاربر ۱۳:۳۴ ، تنها کشوری که میانه خوبی با هیچ کجا نداره همین ایران ماست، بقیه کشورها دارند بیزینس خودشان را می کنند. زیاد اخبار دروغ خواندی !

  • رسول

    روابط یا فروش تمامیت ارضی؟!!!

  • بدون نام

    دوران نفت و گاز داره تموم میشه و روسیه و ایران به تاریخ میپیوندند.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نفت شاید دوره اش تموم بشه گاز تموم نمیشه

  • بدون نام

    چه اشکالی داشت کشور ما دیگر نقش سوئیس خاورمیانه را بازی میکرد و مورد توجه همه کشورهای جهان قرار می گرفت !!!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج