مرگ مرد بدهکار؛ حادثه یا جنایت؟
من حامد را به آنجا نبردم و برای من پروندهسازی کردهاند. من و حامد با هم کار میکردیم. او به من بدهکار بود. چند شماره تلفن از او داشتم که هر بار زنگ میزدم، خطها خاموش بود. من شناخت زیادی از حامد نداشتم و هیچ آدرسی هم از او نداشتم که بخواهم به آنجا بروم و او را بدزدم. او به کارگاه من حمله کرده بود. شاهدان به دروغ گفتهاند من او را دزدیدهام. همین سینا که علیه من شهادت داده، دروغ گفته است. من برای کمک به او به کارگاه رفتم و در جریان موضوع آدمربایی نیستم.
روزنامه شرق: مرد طلبکار که متهم است بدهکار را ربوده و در یک تصادف ساختگی او را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
این متهم دو سال قبل در جریان یک درگیری با مردی که به او بدهکار بود، او را به قتل رساند. متهم مدعی است مرگ مقتول تصادف بوده و او به عمد کاری نکرده است. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهمان پرونده خوانده شد.
براساس مدارک موجود در پرونده، این مرد که خسرو نام دارد، متهم است دو سال قبل درپی اختلاف مالی با مقتول به نام حامد، ابتدا او را با همدستی چهار نفر از دوستانش ربوده و در کارگاهی زندانی کرده است، سپس وقتی مقتول موفق به فرار شده، با ماشین او را تعقیب کرده و با سرعت به او کوبیده و او را به قتل رسانده است. بعد از اینکه کیفرخواست علیه خسرو و همدستانش در دادگاه خوانده شد، پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس خسرو بهعنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام قتل عمدی و آدمربایی را قبول ندارم، اما قبول دارم مقتول با ضربهای که با ماشین به او زدم، جانش را از دست داد.
متهم گفت: من در یک کار دولتی شاغلم و آدم آبروداری هستم. در کنار شغلم یک کارگاه هم داشتم که کمکخرجم بود و چند کارگر هم در آنجا کار میکردند. کارگاه در پاکدشت قرار داشت. حامد روز حادثه به کارگاه رفته و کارگر من به نام سینا را کتک زده و فرار کرده بود. من اصلا او را ندزدیدم و این ادعا را قبول ندارم.
متهم در پاسخ به این پرسش که اگر او آدمربایی نکرده است، پس چطور متوجه شده حامد در کارگاه اوست، گفت: روز حادثه من در خانه خوابیده بودم. یکی از همسایههای کارگاه با من تماس گرفت و گفت یک نفر در کارگاه به سینا حمله کرده و او را زده است. من به حرفش توجه نکردم و گفتم شاید کارگران با هم شوخی کردهاند و او اشتباه متوجه شده است.
چند دقیقه بعد صاحب ملک کارگاه زنگ زد و پرسید کجایی؟ گفتم در خانه هستم. گفت یک نفر در کارگاه آنقدر سینا را کتک زده که کف کارگاه پر از خون شده است. اگر به داد سینا نرسی، او میمیرد. من بلافاصله بلند شدم و به سمت کارگاه رفتم و دیدم سینا آنقدر کتک خورده که خون بالا آورده و کف کارگاه هم پر از خون است.
سینا التماس میکرد کمکش کنم. او را بهسختی بلند کردم و بهسمت بیمارستان راه افتادم. در راه به سینا گفتم دفترچه بیمه داری؟ جواب داد دفترچهاش در خانه است. من میدانستم برای یک بخیه ساده باید کلی پول بدهم و پول زیادی هم همراهم نبود. گفتم به خانهات برویم و دفترچه را برداریم. در جاده بودیم که دور زدیم و به سمت خانه سینا حرکت کردیم.
یک ماشین خراب شده و یک لاین جاده را گرفته بود. ماشینها بهکندی از لاینهای دیگر حرکت میکردند و سرعت من هم بسیار کم بود. داشتم از کنار میرفتم که یکدفعه حامد را دیدم. هرچند سرعتم بسیار کم بود؛ اما، چون جاده شلوغ بود، سپر ماشین به حامد گیر کرد و حامد پرت شد.
در این هنگام قاضی گفت: کارشناسان راهنماییورانندگی گفتهاند ماشین با شدت به مقتول برخورد کرده است. حتی شاهدان هم گفتهاند بهعمد سمت او گرفته و به حامد کوبیدهای. دراینباره چه میگویی؟ متهم جواب داد: من این حرف را قبول ندارم. کارشناسان گفتهاند من با سرعت زیادی در حال حرکت بودم و از روی رد لاستیکها فهمیدهاند که من دندهعقب گرفتم و به حامد کوبیدم و او را پرت کردهام.
درحالیکه اصلا این حرف درست نیست. شاهدان هم واقعیت را نگفتهاند و من نه حرف شاهدان را قبول دارم و نه حرف کارشناسان را. من سوار ماشین بودم، ماشینم هم پراید بود که ۱۵ سال کار کرده بود. صفحه و دیسک چنین ماشینی آنقدر ضعیف است که اصلا نمیتواند با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت که کارشناسان گفتهاند، دندهعقب برود. البته تأکید میکنم ماشین من به حامد برخورد کرد؛ اما من بهعمد او را نزدم و دندهعقب هم نگرفتم. این اتفاق بهدلیل شلوغی جاده رخ داد. در آن زمان من فقط به فکر این بودم که سینا را به بیمارستان برسانم.
متهم درباره اتهام آدمربایی هم گفت: گفته شده من بهزور حامد را سوار ماشین کردم و به کارگاه بردم تا پولم را از او بگیرم. این حرف درست نیست. من حامد را به آنجا نبردم و برای من پروندهسازی کردهاند. من و حامد با هم کار میکردیم. او به من بدهکار بود. چند شماره تلفن از او داشتم که هر بار زنگ میزدم، خطها خاموش بود. من شناخت زیادی از حامد نداشتم و هیچ آدرسی هم از او نداشتم که بخواهم به آنجا بروم و او را بدزدم. او به کارگاه من حمله کرده بود. شاهدان به دروغ گفتهاند من او را دزدیدهام. همین سینا که علیه من شهادت داده، دروغ گفته است. من برای کمک به او به کارگاه رفتم و در جریان موضوع آدمربایی نیستم.
بعد از گفتههای متهم ردیف اول، دیگر متهمان که متهم به تسهیل در آدمربایی بودند، در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند. آنها گفتند: ما برای اینکه خسرو طلبش را از حامد بگیرد، همکاری کردیم و اصلا قصدی برای تسهیل جرم آدمربایی نداشتیم و در جریان هم نبودیم که قصد خسرو چیست. سینا هم گفت: حامد من را کتک زده بود و خونآلود بودم؛ اما قصدم این نبود که به خسرو کمک کنم.
قاضی زالی و قاضی دلداری در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران با پایان گفتههای متهمان و وکیلمدافع خسرو برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.
نظر کاربران
.... قاتل دروغگو..تمام حرفهای دیگران در باره خود را قبول ندارد.. و فقط حرف های خودش راست است!!
اگه ابرو داشتی برای چندر قاز پسر مردم را نمی کشتی حالا اب خنکبخور
مردمهرچهدیدنشهادتدادن
طرفینرانمیشناختن
قاتلدرغگو