نقش ظریف در پایان جنگ و قطعنامه ۵۹۸ چه بود؟
در زمان پذیرش ۵۹۸، عراق میخواست مذاکره کند، اما ما خواستار آتشبس فوری بودیم. دیدگاه ما از نظر عملیاتی، در زمان مذاکرات قبل از تصویب ۵۹۸، مبتنی بر ادامه جنگ بود. از نظر سیاسی نیز یک دیدگاه این بود که باید با شورای امنیت برخورد کرد و همان روش را ادامه داد.
روزنامه شرق: در زمان پذیرش ۵۹۸، عراق میخواست مذاکره کند، اما ما خواستار آتشبس فوری بودیم. دیدگاه ما از نظر عملیاتی، در زمان مذاکرات قبل از تصویب ۵۹۸، مبتنی بر ادامه جنگ بود. از نظر سیاسی نیز یک دیدگاه این بود که باید با شورای امنیت برخورد کرد و همان روش را ادامه داد.
اگر به چند عکس بهجامانده از آن سالها و تیم مذاکرهکننده دقت کنیم، در کنار حسن روحانی، علیاکبر ولایتی بهعنوان رئیس تیم مذاکرهکننده، مرحوم حسن حبیبی و سیروس ناصری، فردی حضور دارد که اکنون وزیر خارجه دولت است؛ محمدجواد ظریف. او که بعد از انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور در سال ۹۲ تا به امروز سکان دیپلماسی کشور را بر عهده دارد، با تجربه حضور در مذاکرات قطعنامه ۵۹۸، باب گفتوگو با سران ۱+۵ را نیز باز کرد که سرانجام آن «برجام» بود.
ظریف در کتاب «آقای سفیر» که در آن خاطرات خود را بیان کرده است، روایت خود از فضای سازمان ملل در زمان جنگ را اینگونه توصیف میکند:
«در دوران جنگ، ایران در سازمان ملل متحد بهشدت منزوی شده بود. البته برخی افراد بهطور خصوصی میگفتند ما دلمان با شماست، اما همان افراد حاضر نبودند در یکی از سالنها یا راهروها به همراه ما چایی بنوشند. ما در طول مذاکرات جنگ، تنها با چند نفر میتوانستیم صحبت کنیم. دیگران یا علاقهای نداشتند یا میترسیدند با ما صحبت کنند. گروهی از آنها دیپلماتهای کشورهای عربی و گروهی دیگر دیپلماتهای کشورهای غربی بودند. خاطرم هست زمانی که راجع به قطعنامهها مذاکره میشد، میخواستم در مورد بحث بمبهای شیمیایی با رئیس شورای امنیت ملاقات کنم.
ایشان سفیر فرانسه بودند و به بنده گفتند که اجازه ندارم با شما صحبت کنم. به همین سادگی. البته او سفیر کاردان و دیپلمات خوبی نبود، وگرنه اینگونه عمل نمیکرد. در واقع میخواهم بگویم که انزوای ما تا این حد شدید بود. البته در مذاکرات مربوط به قطعنامه ۵۹۸، جو شورا کمی عوض شده بود، اما هنوز در طول این مذاکرات، مخصوصا بعد از تصویب قطعنامه تا پذیرش آن توسط ایران، واقعا تعداد بسیار محدودی با ما صحبت میکردند».
ظریف در این کتاب درباره چگونگی شروع بحث قطعنامه ۵۹۸ گفته: «فکر میکنم آنچه باعث شروع بحث قطعنامه ۵۹۸ شد، فتح فاو و نگرانی از سقوط عراق بود.
ما فاو و مجنون را از دست دادیم و عراقیها وارد خاک ایران شدند. قطعنامه ۵۹۸ در یکی از بندهایش دستور به آتشبس فوری و عقبنشینی بدون تأخیر میدهد. زمانی که آتشبس را پذیرفتیم، عقبنشینی از خواست عراق به خواست ایران تبدیل شده بود.
در زمان پذیرش ۵۹۸، عراق میخواست مذاکره کند، اما ما خواستار آتشبس فوری بودیم. دیدگاه ما از نظر عملیاتی، در زمان مذاکرات قبل از تصویب ۵۹۸، مبتنی بر ادامه جنگ بود. از نظر سیاسی نیز یک دیدگاه این بود که باید با شورای امنیت برخورد کرد و همان روش را ادامه داد.
دیدگاه دیگر نیز بر تلطیفکردن فضا تأکید داشت؛ چراکه احساس میشد شورای امنیت به سمت تحریم ایران پیش میرود. به همین خاطر گروهی در بخش بینالملل وزارت خارجه ایران، معتقد به نوعی از بازیگری بینالمللی بودند که در آن نقش فعالتری ایفا کنیم؛ یعنی خواستار این بودند که ما از حالت قهر با شورای امنیت خارج شویم. گروهی نیز در وزارت خارجه و بیرون از آن، این روند را قبول نداشتند. بالاخره تصمیم وزارت خارجه با همراهی حضرت امام این بود که ما استراتژی خاصی را در پیش گیریم و آن را ادامه دهیم تا از تحریم ایران جلوگیری کنیم».
محمدجواد ظریف، روند کار را نیز اینگونه تعریف میکند: «... پس از مدتی آقای دکتر جواد لاریجانی مسئولیت مذاکرات را بر عهده گرفتند. روش ایشان در مذاکرات، روشی تأخیری بود. در این راستا از انواع ابزارها استفاده کردیم، ازجمله اینکه دبیرکل را تشویق کردیم یک طرح اجرائی برای قطعنامه ۵۹۸ بنویسد؛ با این توجیه که این قطعنامه مبهم و نامفهوم است. قطعنامه در جولای ۱۹۸۷ یعنی ۱۳۶۶ به تصویب رسید و طرح اجرائی دبیرکل در اکتبر ۱۹۸۷ یا آبان ۱۳۶۶-یعنی شش ماه بعد- آماده شد. ما طرح اجرائی را پذیرفتیم و خواستار شروع آن شدیم؛ چراکه به دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران نزدیک بود. در حالی که عراق میگفت تا زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را نپذیرد، برای ما قابل قبول نیست».
در همان زمان که او در رده بعد از سفرا، مذاکره را انجام میداده، با هماهنگی بیانیهای را مینویسد که تلویحا عنوان میکند ایران قطعنامه را پذیرفته است. ظریف دراینباره در کتاب «آقای سفیر» گفته: «تا ساعتها بعد از نیمهشب فکر میکردم و به دیکشنری مراجعه میکردم تا لغتی را بیابم که هممعنی پذیرش باشد، اما معنی حقوقی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را نیز نداشته باشد. درنهایت لغت «تانتامونت» به ذهن من رسید. این نامه در بخش بینالملل وزارت خارجه با نام «تانتامونت لتر» شناخته شده است».
بالاخره قطعنامه به سرانجام میرسد و ظریف بهعنوان مشاور وزیر در امور مربوط به قطعنامه ۵۹۸ به تهران بازمیگردد تا در مذاکرات ایران و عراق شرکت کند.
نظر کاربران
اگه زمان جنگ نبودي اقاي ظريف هنوز در حال جنگ بوديم ! در زمان برجام قيمتها يك ريال بيشتر نشد اما بعد از حمله به سفارت عربستان و انگليس و اومدن ديوانه اي به نام ترامپ شرايط بد شد
هر چی می کشیم از تند روها است.تا اینها در مسند کار باشند روزگار همین است.
ظریف محتاطه