انتقاد تند فرهیختگان از حواشی حکم معترضان آبان
روزنامه فرهیختگان در گزارشی تاملبرانگیز با عنوان «پاس گل به کاسبان اعدام»! به بررسی موضوع حکم سه معترض حوادث آبان پرداخته است.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی تاملبرانگیز با عنوان «پاس گل به کاسبان اعدام»! به بررسی موضوع حکم سه معترض حوادث آبان پرداخته است.
این روزنامه با انتقاد از واکنشها به حکم سه متهم وقایع آبان نوشت:
* آنچه قابلتوجه است سطح واکنشها به این اظهارنظر از منظر رسانهای و افکارعمومی است، احتمالا وقتی که جناب سخنگو داشت تایید این احکام را در دیوان عالی کشور رسانهای میکرد توقع چنین حجمی از واکنش در فضای مجازی و... را نداشت و غافلگیر شد و مشکل هم دقیقا همینجاست.
* یکبار دیگر کنفرانس خبری جناب سخنگو را با دقت بیشتری مرور کنید؛ بخش مهمی از این جلسه بهمرور اخبار اعدام میگذرد، فارغ از جزئیات پروندههای مطروحه این اخبار به شکل مسلسلوار و بدون ملاحظه پیوستهای رسانهای پیشینی یا پسینی مطرح میشود، ذرهای تالم در گفتار جناب سخنگو هنگام اعلام این اخبار وجود ندارد و هیچ جزئیات مهمی به شکل جامع و منقحشده مطرح نمیشود. سیستم رسانهای قوهقضائیه حتما به اهمیت اخبار مربوط به وقایع آبان 98 در افکارعمومی آگاه است و این بیمبالاتی در طرح موضوعات مربوط به آن به شکل جدی محل سوال است. آیا ارائه ندادن توضیحات جامع و قانعکننده برای افکارعمومی و صرف اعلام خبر و موضعگیری فلسفه وجودی کنفرانس خبری را زیرسوال نمیبرد؟
* حقیقت این است که عملکرد دستگاههای گوناگون خصوصا دستگاه اجرایی در سالهای اخیر حجمی از نارضایتی را به وجود آورده که ممکن است در بزنگاههای مختلفی ظهور و بروز داشته باشد، تصمیم خطای بنزینی آبان 98 از این حیث اهمیت داشت که زمینهساز علنی بروز نارضایتی در طبقات عموما مستضعف جامعه بود، این نارضایتی به دلایل مختلف میتواند ظهور و بروز پیدا کند اگر حساسیتهای افکارعمومی در رفتار و گفتار مسئولان لحاظ نشود.
* ازسوی دیگر جهتدهی رسانهای جبهه معارض گفتمان انقلاب اسلامی بعد از وقایع آبان 98 بهسمتی رفته است تا روندها، تصمیمات و اقدامات در کشور را علاوهبر مساله ناکارآمدی بهسمت ظالمانهبودن هم معنا کنند، در چنین وضعیتی درباره هر اقدام یا اظهارنظری که این گزاره را تقویت کند باید تجدیدنظر کرد.
* اپوزیسیون مسلحی که در آبان 98 هم اعتراضات مسالمتآمیز را به خشونت کشاند. اینکه تعداد این توئیتها چقدر بود و چه نسبتی از حجم کلی اعتراض را شامل میشد، نیاز به مطالعه بیشتری دارد.
* برخی سلبریتیها و فعالان فرهنگی و ورزشی و... بودند. بهنظرم اینها هم بهاندازه دسته اول کماهمیت هستند، افکارعمومی هنوز جهتگیریها و تلاش برای تصمیمسازیهای غیرتخصصی این افراد را در انتخابات حسن روحانی از یاد نبردهاند. البته تکرار این وقایع باید منجر به بازنگری دستگاههای رسمی در مواجهه با پدیده سلبریتیسم شود که خود بحث مفصل دیگری میطلبد.
* برخی سیاسیون فرصتطلب و عموما اصلاحطلب رادیکالی حالا فرصت را برای انتقامگرفتن از رویکردهای مثبت قوهقضائیه مناسب دیدهاند.
* افرادی هستند که خیلی گرایش سیاسی خاصی ندارند و بعضا میان آنها چهرههای دانشگاهی هم دیده میشود، بسیاری از آنها هم بدون هیچ توضیحی حکم به خطابودن این حکم میدهند. سوال من از این دوستان این است که مگر شما مدارک و شواهد پرونده را دیدهاید؟ مگر شما تخصص قضاوت دارید؟ از کجا و با چه مبنایی، بدون شواهد حکم به برائت میدهید؟ اگر این میان حق شاکی خصوصی تضییع شود حاضرید برای او هم هشتگ بزنید و ترند کنید؟
* افرادی دیگر هستند که با علم به آگاهنبودن به جزئیات ماجرا و فرآیند حقوقی با فرض درستبودن حکم اعدام میگویند بهتر است بهخاطر تعمیق شکافها اعدام صورت نگیرد، گزارهای که البته میان توضیحات سخنگوی قوهقضائیه هم بهنوعی ناممکن قلمداد نشده بود.
* ماجرای واکنشها به حکم اعدام این سه نفر نشان داد هم تغییر در ایدههای حکمرانی ضروری است و هم فهم درست افکار و آرای عمومی، شاید تغییر در حکمرانی از تغییر در نوع نگاه به افکارعمومی شروع شود.
نظر کاربران
چه عجب فرهیختگان. دو کلمه حرف درست و منطقی زد.!!!!!!!!