پرسشهایی که یک نامه برانگیخت
آیت الله رشاد در این یادداشت آورده است: «آیا صدور چنین نامه ای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینیها یکباره از مواضع چپ رادیکال گذشتهی خود نادم شده و اعراض کرده است؟»
ایسنا: آیت الله رشاد در این یادداشت آورده است: «آیا صدور چنین نامه ای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینیها یکباره از مواضع چپ رادیکال گذشتهی خود نادم شده و اعراض کرده است؟»
آیت الله رشاد- مدرس خارج فقه حوزه- در ادامه یادداشت، تاکید کرده است: «آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینیها، به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافه حق به جانب گرفتن و فرافکنی و آدرس غلط به مردم دادن، عذر تقصیر به پیشگاه ملت میبردند؟ »
متن یادداشت بشرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم.
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ (آلعمران: ۱۷۳)
مقارنسی و نهمین سالگشت ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) توسط گروهک فرقان،نامهی سرگشادهای از سوی جناب حجت الاسلام والمسلمینسیدمحمد موسوی خوئینیها،خطاب به معظم له منتشر شد.انتشار این نامه در این مقطع،پرسشهای گوناگونی را در اذهان برانگیحت، از جمله این که:
۱ـ آیا غرض از این اقدام، پس از گذشت چهل سال از «ترور شخص» و جسم زعیم حکیم امت به وسیلهی کسانی که جناب موسویخوئینیها پدر معنوی آنان خوانده میشود، به معنی تکمیل آن «پروژه ناتمام» اما این بار به صورت «ترور شخصیت»است؟
۲ـ حافظه تاریخی ملت گواهی میدهد که طی چهاردههی گذشته، هربحران و آشوبی در کشور به وقوع پیوسته، نوعا پیشدرآمد آن (از جمله) قدم و اقدامی بوده است که از سوی جناب موسوی خوئینیها صورت بسته است! آیا این اقدام این بار نیز چنین دلالتی دارد؟
۳ـ آیا نگارش و انتشار این نامه، اقدامی فردی و با مسؤولیت فرد نگارنده بوده است ؟ یا این اقدام یک تصمیم تشکیلاتی بوده و اعضای محترم مجمع روحانیون مبارز همگی با مضمون نامهی دبیرکل موافقند؟ و اگر چنین نیست (که نمی تواند چنین باشد)، چرا آن برادرانی از مجمع که همچنان دل در گرو آرمانهای حضرت امام (رضوان الله و سلامه علیه)دارند، و بر مبانی انقلاب و نظام اسلامی که ولایت فقیه اصل و اساس آن است پای میفشرند و بر مصالح کشور پای بندند، از این اقدام برائت نمیجویند و با موضعگیری انقلابی دامناز اتهام همدلی و همگویی با نگارندهی نامه تنزیه نمیدارند؟
۴ـ آیا صدور چنین نامه ای در شرایط کنونی کشور،(که حاصل سیاستهای جائرانهی آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینیها یکباره از مواضع چپرادیکال گذشتهی خود نادم شده و اعراض کرده است؟ به تعبیر دیگر: از دیوار سفارت بالارفتن جناب خویینیها در آبانماه ۵۸ چه بود و این همدلی و هم آوایی با آمریکا در تیرماه ۹۹ چیست؟ و آیا پس از این باید (به جای تفاسیر مارکسیستی قرآن)مترصد شنیدن تفاسیر لیبرالیستی ایشان از وحی نامهی الاهی باشیم؟
۵ـ آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینیها،به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافهی حق به جانب گرفتن و فرافکنی وآدرس غلط به مردم دادن،عذر تقصیر به پیشگاه ملتمیبردند؟ اگر ایشان از شم السیاسه بویی برده بودند درمییافتند که مردم آدرس انبار سارق را بلدند، و این آدرس دانی را در حوادثی چون بدرقهی سردار شهید سپهبد سلیمانی و انتخابات ۹۸ نشان دادند .
تا نشان سمّ اسبت گم کنند / ترکمانانعل را وارونه زن!
۶ـ جناب موسوی خوئینیها از کدام فقر و فقرا سخن میگویند؟ درباره فقر و فقرایی سخن میپراکنند که اکنون اوو برخی همالانش هیچ نسبتی با آن ندارند؟ امروز دیگر بدنهی هوشمند، آزموده و انقلابیجامعه شعار «وافَقرا» و «وا فُقرا» را از کسانی که خود در زندگی به رفاه تمام میگذرانند باور نمیکنند. مردم سخن حق را از حنجرهی حقدار میشنوند.
گفت و خوش گفت:«برو خرقه بسوزان حافظ» / یا رب این «قلب شناسی» ز که آموخته بود؟
نظر کاربران
فکر نان کن