بازگشت هشت شاکی؛ آقای موسیقی و کتاب و فوتبال!
مجتبی جباری از کتابفروشیاش بیرون آمده و به فوتبال بازگشت؛ فوتبال ایران، چون او کم دارد و به چون اویی نیاز.
برترینها: «به همان اندازه که همه دوستت دارند، دوستشان داشته باش.» این جملهای بود که روزی «اردشیر لارودی», مولف روزنامهنگاری ورزشی، به سال ۱۳۸۴ در شرح عکس حلقه شادمانی بازیکنان استقلال، برای مرد یخی شماره ۸ این تیم نوشته بود. پسر جوان و ترکهای که ثانیههایی قبل از ثبت این تصویر شادی گل همبازیهایش، پاس گل داده بود، اما داشت آرام آرام و قدم زنان، پشت به حلقه شادمانی بازیکنان در مرکز زمین، به سمت زمین خودی برمیگشت. لارودی برای آن کوه یخ نوشته بود که به فوتبال «شور بِوَرز» حتی اگر برایت دشوار باشد.
مجتبی جباری پسری که در دوران بر تن کردن پیراهن استقلال، معنی بارز خلاقیت، هوش و فهم از وجب به وجب زمین فوتبال بود، بهعنوان مربی جدید استقلال معرفی شد.
او که پس از خداحافظی از فوتبال در سال ۱۳۹۶ بهصورت جسته و گریخته در دو تیم گلگهر بهعنوان دستیار و نیروی زمینی و بهعنوان سرمربی حضور داشت، حالا تا پایان فصل آینده، کمک مربی استقلال خواهد بود.
مجتبی جباری، در سالهای گذشته با فیلمسازی، معرفی و نقد کتاب و راهاندازی کتابفروشی در ایران زندگیاش را میگذراند، دنیایی کاملا متفاوت از آنچه فوتبالیستها پس از بازنشستگی تجربه میکنند.
آیا او میتواند بخشی از تشخص از دسترفته مربیگری در فوتبال باشگاهی ایران را برگرداند؟
مجتبی جباری، متولد ۲۶ خرداد ۱۳۶۲ در رباط کریم تهران است؛ نمونهای از نقض آنچه در مورد متولدین خرداد ماه گفته میشود. آرام، صبور، باثبات؛ او بیش از ۸ سال در استقلال بازی کرد، به سه قهرمانی لیگ برتر، دو قهرمانی جام حذفی، یک نایب قهرمانی لیگ برتر و یک نایب قهرمانی جام حذفی رسید، دو بار نیز بهترین پاسور لیگ برتر شد.
او از بداقبالترین ستارههای تاریخ فوتبال ایران است. روزنامه «آساهی» ژاپن سال ۲۰۰۵ نوشت ایران یک زیدان به آسیا معرفی کرده است. به گفته برانکو ایوانکوویچ و بازیکنان وقت تیم ملی، مجتبی جباری قطعا یکی از یازده بازیکنی بود که باید در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان به صورت ثابت در ترکیب تیم ملی قرار میگرفت، اما پارگی رباط صلیبیاش او را ۹ ماه از فوتبال و تیم ملی دور کرد.
او گاهی به شدت غیرقابل پیشبینی میشود. مجتبی جباری، نقشی چشمگیر در صعود ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل داشت، اما دقیقا در نوروز ۱۳۹۳ و در فاصله زمانی حدود ۳ ماه تا آغاز رقابتهای جام جهانی از فوتبال خداحافظی کرد، بدون هیچ توضیحی، بدون آن که هیچ دلیلی ارایه دهد. کارلوس کی روش با ادبیاتی تند به او تاخت و با ادبیات خاص خودش او را «خائن» نامید.
بهمن فروتن اما روایت کرد که ساعاتی قبل از اعلام رسمی خداحافظی مجتبی جباری از تیم ملی با این بازیکن صحبت کرده بود. مجتبی جباری به بهمن فروتن گفته بود:«مردم یا عقایدشان را نمیگویند یا برعکس میگویند. وقتی گالیله از حرفش برگشت که زنده بماند، دو شاگردش به او گفته بودند که بدبخت ملتی که قهرمان ندارد. گالیله اما جواب داد بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد.
بهمن فروتن از شنیدن مجتبی جباری برداشت کرده بود که او در قاب و چارچوب بسته و تنگ فوتبال ایران نمیگنجید و چنان از آن چه که میدید خسته شده که رها کرده و رفته است. شاید برای همین پس از خداحافظی از فوتبال، نواختن ویولن، سرمایهگذاری در سینما و در نهایت راهاندازی یک کتابفروشی دنج و همنشینی با ادیبان و شعرا را در پیش گرفت.
مجتبی جباری سال 1402 کتاب فروشی «راوی» را افتتاح کرد. جغرافیایی که خیلی زود پاتوقی برای چهرههایی مانند استاد «شهرام ناظری»، «استاد محمدرضا شفیعی کدکنی»، «سروش صحت»، «پیمان معادی» و «لیلی گلستان شد. آنها دور هم کتاب نقد میکردند، برای شعر دوستان و عاشقان ادبیات حرف میزدند و از جامعه و فرهنگ میگفتند.
مجتبی جباری حالا بار دیگر از کتاب فروشیاش بیرون آمده و به فوتبال بازگشته است. فوتبالی که در سالهای اخیر آلودهتر از همیشه به فساد، خرافات، تبانیها و اتهامات، توهین ها و یاوه گوییهاست. فوتبال ایران چون او کم دارد و به چون اویی نیاز.
نظر کاربران
موفق باشی انسان دوست داشتنی
عالی
به عنوان یک پرسپولیسی، جباری برام قابل احترامه. امیدوارم اگه امسال استقلال تو لیگ موند باعث بشه کمی پیشرفت تو استقلال ببینیم و به تیم تبریزی و اصفهانی راحت باج نده و رو خودش تمرکز کنه نه پرسپولیس