پنج علتی که همه بزرگسالان باید «آرکین» را ببینند
اگر با «آرکین» (Arcane) آشنایی ندارید، احتمالا روی کرهی زمین زندگی نمیکنید.
برترینها: اگر با «آرکین» (Arcane) آشنایی ندارید، احتمالا روی کرهی زمین زندگی نمیکنید. فصل اول این سریال، سال ۲۰۲۱ به یک پدیدهی بزرگ جهانی تبدیل شد و دلایل واضحی وجود دارد که چرا تا این اندازه مورد توجه قرار گرفت. در حقیقت، «آرکین» نه تنها از مدعیان اصلی لقب بهترین انیمیشن سریالی تاریخ است بلکه در میان سریالهای تلویزیونی تمام دوران هم حالا جایگاه ویژهای دارد. اینکه چنین سریال درخشانی بر اساس یک بازی جنجالی -و عمدتا بدآوازه- ساخته شده، هنوز هم باورکردنی نیست، اما دلیل محبوبیت «آرکین» چیست؟
با اتمام فصل دوم و بسته شدن پروندهی این سریال تکرارنشدنی، حالا بیشتر از همیشه در این رابطه گفتگو میشود که چه چیزی «آرکین» را به اثر متفاوتی تبدیل کرد و دلیل محبوبیت آن چه چیزی است. به هر حال، ما انیمیشنهای سریالی متعددی در سالهای اخیر داشتهایم و بسیاری از آنها باکیفیت و قابل دفاع بودهاند، اما در این مطلب که به کوشش دیجیکالا مگ گردآوری شده درمییابیم «آرکین» از جنس دیگری است، از آن انیمیشنهایی که احساس میکنید دیگر قرار نیست تکرار شود، حداقل نه با این درجه از کیفیت و جذابیت.
دلیل محبوبیت سریال «آرکین» چیست؟
1. دنیاسازی
دنیای این سریال از بسیاری جهات گسترده و بزرگ به نظر میرسد و حقیقت ناگفته درباره «آرکین» هم کم نداریم، در واقع اوایل ممکن است وسعت آن اندکی ترسناک هم به نظر برسد، این در حالی است که اکثر رویدادها در دو لوکیشن اصلی اتفاق میافتد: پیلتاور (Piltover) و زان (Zaun). این تصمیم هوشمندانهای از سوی سازندگان بود زیرا کمک میکند تا همهچیز سادهتر به نظر برسد و ما برای ورود به این جهان پیچیده، کار آسانتری در پیش داشته باشیم. اینکه ما به سرعت، با فضا آشنا شویم و با آن ارتباط بگیریم، باعث میشود تا به شخصیتها و قصه توجه بیشتری داشته باشیم و حواسمان پرت نشود.
از هر نویسنده و فیلمسازی که بپرسید، به شما خواهند گفت که دنیاسازی بههیچوجه کار آسانی نیست. در واقع یکی از دشوارترین بخشهای خلق یک اثر جدید، این است که بتوان جهان آن را درست و با جزئیات پیادهسازی کرد و تصویرسازیهای نویسنده/کارگردان به خوبی در ذهن مخاطب به نمایش گذاشته شود. اینکه «آرکین» -در ظاهر- به آسانی از پس این کار برآمده است، گواهی بر استعدادهای تیم سازنده است و البته عشقی که آنها به این پروژه داشتهاند. هرچه قدر دنیای پیرامون شخصیتها بهتر باشد، شما به شخصیتها و موقعیتها بیشتر دل میبندید و «آرکین» در این زمینه، همان کاری را انجام میدهد که بزرگانی همچون جی. آر. آر. تالکین با «ارباب حلقهها» انجام داده بودند.
۲. ساوندترک
بدیهی است که اکثر فیلمها و سریالها از قطعههای موسیقی -و موسیقی متن- استفاده میکنند اما سازندگان «آرکین» در این حوزه به معنای واقعی کلمه بینقص عمل کردهاند؛ آنها استادانه، آهنگها را در لحظات مهم به کار میگیرند و طریقهی استفادهی آنها به حدی خوب است که کیفیت کلی سریال را بالا میبرد. با حضور گروهها و هنرمندان شاخصی همچون ایمجین درگنز، استری کیدز، استینگ و لینکین پارک، لحظهای وجود ندارد که یک آهنگ پخش شود و شما هیجانزده نشوید یا تحت تاثیر قرار نگیرید.
چه یک صحنهی اکشن باشد یا یک لحظهی حماسی که به آهنگی دراماتیک همچون هوی ایز د کراون (Heavy is the Crown) از لینکین پارک آغشته شده است، موسیقی در «آرکین» گاهی حرف اول و آخر را میزند و بدون آن، این سریال رنگ و بوی متفاوتی به خود میگرفت. در اکثر دقایق، این قطعههای موسیقی هستند که فضا و لحن صحنه را مشخص میکنند و به آن معنا میبخشند، و بدون انتخاب -و زمانبندی- درست این آهنگها، بخش اعظمی از جذابیت «آرکین» از دست میرفت.
۳. تیم صداپیشگان
یکی از اشتباهاتی که حتی بسیاری از انیمیشنهای بزرگ تاریخ مرتکب شدهاند، این است که به سراغ ستارگان مشهور -به عنوان صداپیشه- رفتهاند، در حالی که صدای آنها با شخصیت همخوانی نداشت. سازندگان «آرکین» اما صداپیشگان را با دقت انتخاب کردهاند و آنها هم فوقالعاده ظاهر شدهاند. ستارگانی همچون هیلی استاینفلد، الا پورنل، کیتی لیانگ، کوین آلخاندرو و… به شکلی با شخصیتها تلفیق شدهاند که گویی متولد شدهاند تا صداپیشگی این شخصیتها را برعهده بگیرند و بدون حضور آنها، بیتردید شخصیتها متفاوت از آب درمیآمدند.
در این میان، شیمی خواهرانهی هیلی استاینفلد و الا پورنل تحسینبرانگیز است و صدای آنها، هر صحنهای را هیجانانگیز و تماشایی میکند. اگر احیانا آنها را نمیشناسید، هیلی استاینفلد بازیگر نقش کیت بیشاب در دنیای سینمایی مارول است و صداپیشگی گوئن استیسی در «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» را هم برعهده داشته است. الا پورنل هم نقش اصلی سریال «فالآوت» را ایفا میکند و از ستارگان نوظهور این روزهای هالیوود است. این دو بازیگر، به وضوح عاشق شخصیتهای خود در «آرکین» هستند و سعی میکنند کاملا به آنها نزدیک شوند.
۴. انیمیشن
برگ برندهی «آرکین» فارغ از هر چیزی، کیفیت انیمیشن آن است، چیزی که نمیتوان نادیده گرفت و حتی ممکن است گاهی آنقدر محو انیمیشنها شوید که سریال را رها کنید و از خودتان بپرسید که سازندگان چگونه توانستهاند چنین چیزی خلق کنند. این شاهکار را استودیوی فرانسوی فورتیچه (Fortiche) ساخته است که سریال انیمیشنی «خرگوشهای دیوانه» را هم در کارنامه دارد. «آرکین» اما نقطهی اوج کار آنها است و مشخصا برای تک تک فریمها و لحظات این انیمیشن، ساعتها زمان صرف کردهاند.
آنها انیمیشن این سریال را به شکلی طراحی کردهاند که حرکت شخصیتها طبیعیتر و واقعگرایانهتر به نظر برسد. همچنین در صحنههای اکشن هم آنها چاشنی اختصاصی خودشان را پررنگتر میکنند و از زوایای تازهای به ژانر اکشن نزدیک میشوند. کیفیت انیمیشن «آرکین» درجهیک است و سزاوارانه در کنار «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» قرار میگیرد. استودیوی فورتیچه اخیرا توسعهی اولین انیمیشن سینمایی خود به نام «پنهلوپهی اسپارتا» (Penelope of Sparta) را هم آغاز کرده است که باید تا چه اندازه میتواند موفق باشد.
۵. داستانگویی
همهی نکاتی که بالاتر ذکر کردیم، اهمیت دارند اما به یاد داشته باشید که بدون یک فیلمنامه و قصهی خوب، هیچچیز امکانپذیر نیست، و شاید دلیل اصلی محبوبیت «آرکین» هم همین باشد. اکثر اجزای شاخص این سریال، از آرکهای داستانی، دنیاسازی و بهکارگیری شخصیتهای متعدد، همگی از یک چیز سرچشمه میگیرند: داستانگویی و فیلمنامه. هر فیلم یا سریال درجهیکی، با یک ایدهی اولیه و یک فیلمنامهی خوب آغاز میشود که مسیر را برای طراحی و اجرای همهچیز فراهم میکند. ما آثار متعددی داریم که بودجه یا کیفیت فنی بالایی نداشتهاند اما تنها با تکیه بر یک فیلمنامهی خوب به سریال یا فیلم موفقی تبدیل شدهاند.
در «آرکین»، همهچیز سر جای خودش است، شخصیتها دوستداشتنی هستند، با یک جهان باورپذیر روبهرو هستیم، قصه ریتم مناسبی دارد، فضا برای خودنمایی همه کاراکترها فراهم شده و همهی اینها به لطف نویسندگانی است که داستان هر قسمت را نوشتهاند. داستانگویی دراماتیک و هوشمندانهی «آرکین»، آن را به یکی از بهترین انیمیشنهای سریالی تاریخ تبدیل میکند و از دلایلی است که این سریال مورد ستایش قرار گرفت. «آرکین» شاید به پایان خط رسیده باشد اما میراث آن پابرجا است و با قاطعیت میتواند گفت که به منبع الهام دهها انیمیشن تلویزیونی و سینمایی پس از خود تبدیل خواهد شد.
ارسال نظر