متن احساسی مجری اخراجی برای علی دایی
مجتبی پوربخش مجری اخراجی شبکه ورزش در توئیتر نوشت: وقتی ممنوع کار شدم چند نفر ادم بزرگ که انتظارشو نداشتم بهم زنگ زدن و دلگرمی دادن و گفتن هرکاری داشتی به ما بگو . من کلا عادت ندارم از کسی کمک بخوام اما تماسشون برام خیلی با ارزش بود .
برترینها: مجتبی پوربخش مجری اخراجی شبکه ورزش در توئیتر نوشت: وقتی ممنوع کار شدم چند نفر ادم بزرگ که انتظارشو نداشتم بهم زنگ زدن و دلگرمی دادن و گفتن هرکاری داشتی به ما بگو . من کلا عادت ندارم از کسی کمک بخوام اما تماسشون برام خیلی با ارزش بود . یکی از این عزیزان علی دایی بود بقیه هم به وقتش نام میبرم . امروز قسمت شد ازش تشکر کنم.
نظر کاربران
این از رده خارج شده ها چهنونی به هم قرضمیدن خخخ
سوختی حسا بی،معلومه ازت ،خدا انشالله شفاف بده.
خدا رو شکر که هر روز اعتبار سلطان علی دایی برای مردم بیشتر مشخص میشود .
خدا پدرتو بیامرزه علی آقای دایی.... دوست دارم قهرمان با لیاقت
این مملکت از این ادا بازی ها ندارد بابا بی مرام ها صحبت ماندن این مملکت به اندازه خودشه نه شماهایی که برای همدیگه به خاطر دوزار پول به همدیگه الکی نون قرض میدید جمع کنید برید یا برگردید به ایرانی بودن خودتون حرف زیادی هم نباشه چون اصلأ این مملکت شوخی بردار نیست و ما هم با کسی در این رابطه رفیق نیستیم
هر دو تا تون تو قلب مردم جا دارید.
علی دایی مردباغیرتی است همیشه زنده وپاینده باشدانشالله
درود بر علی دائی عزیز و بزرگ
سلام برادر بزرگوار علی دای من از بچهگی خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینم ولی فعلا ندیم شما برزگوار رو پسرم هم خیلی شما رو دوست دارد من ترک هستم کرج زندگی میکنم تو رو خدا یه موقع نوشته های منو دیدین بیاید خونه ی ما مگر چی میشه ارزو به دل ماندم شما بزرگوار را ببینم شمارو مثل برادرم میخواهم بخدا امید دیدار کی خدای مهربانم یا علی
کلا نخود هر آشی میشه
درود بر غیرتت آقای نور بخش همیشه در قلب مایی
اقایپوربخش واقعا مثل شما چقدر بزرگند
سلام وقت بخیر.خصلت ادمای بزرگ گذشت کردن است .چون بامردم وبرای مردم زندگی میکند.بازازمعرفت علی دایی متشکریم.باشین اوجالسین.شهریار.(ازارومیه)
در۷۲سالگی وقتی بگذشته خودفکرمیکنم سپاسگذارخداوندمهربان هستم ذات اقدس آورده گشای بندگانشمیباشد..وقتی برای پرسیدن ادروسواراتوبوسهای دوطبقه شدم دم درایستادم یکرخت خواب ویک کارتن کتاب همراهم بود اجراکننده که بسیارانی شریف وگوهای سپیدشده داشت پرسیدم کجا پیاده شوم قتی اسم طرف گفتم اورامانات وحتی محدودی خانه اش را بمن توضیح داد.خداراشکرکردم منرا درست جایی پیاده کردکه راه میانبر است رسیدم چقدرخوشحال شد بازهم شکرخدا ومنرافرستادحمام لباس دیگری بمن داد خلاصه گز اورا فراموش نکردم ۵۱سالازان زمان میگذرد واو درذهن لانه کرده یکسال خانهاش بودم تاروزبکه عروسی کرد ودیگران نبود بمانم .علی دایی عزیزهم همین صفات را دارد خداوند انسانهای شریف ومهربان را سایه ساری برای دیگران که دربعضی مواقع احتیاج به روحیه دارد را سایه اش بگستراند امین