۳۲۶۸۶
۲۵۴ نظر
۵۹۲۴
۲۵۴ نظر
۵۹۲۴
پ

چطور غم عشق را فراموش کنیم

در زندگی هر کسی ممکن است یک بار شکست عشقی رخ دهد یا شخصی عشقش را به کسی نگفته باشد و شاهد از دست دادن آن باشد یا بعد از مدتی ناچار به جدایی از عشق خود شود. اگر شما هم درگیر چنین مسئله‌ای هستید ما به کمک‌تان آمده‌ایم.



چطور غم عشق را فراموش کنیم

برترین ها: در زندگی هر کسی ممکن است یک بار شکست عشقی رخ دهد یا شخصی عشقش را به کسی نگفته باشد و شاهد از دست دادن آن باشد یا بعد از مدتی ناچار به جدایی از عشق خود شود. اگر شما هم درگیر چنین مسئله‌ای هستید ما به کمک‌تان آمده‌ایم.

ایجاد ارتباط عاطفی خیلی آسان است، اما بیرون آمدن از آن رابطه و التیام یافتن در آن خیلی سخت است. به نظر می‌رسد به هر جا که نگاه می‌کنید، ازدواج‌های بسیار بـادوامــی را می‌بینید که در حال فروپاشی است. در واقع می‌توان گفت قطع رابطه کردن به راستی یکی از کارهای دشوار و دردناک است. هر اندازه هم که به عقیده شما صـحـیح و روا باشد، باز سخت است به خصوص اگر به او دلبستگی عاطفی پیدا کرده‌اید، شاید حتی بتوان گفت چنین کاری یعنی دل‌کندن از کسی که دوستش دارید سخت‌ترین کار دنیاست، اما کار نشد ندارد، اگر در چنین مرحله‌ای هستید شاید توصیه‌های ما به کارتان بیاید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم


۱. همه چیز را به خاطر بیاورید

به همه چیز کامل فکر کنید البته نه خیلی با وسواس. اولین روزهای آشنایی و ازدواج‌تان را به یاد بیاورید و تمام ناآرامی‌ها و تنش‌هایی که برایتان به وجود می‌آورد را به خاطر بیاورید. سعی کنید بفهمید چرا شما 2 نفر مجبور شدید که ازدواج‌تان را قطع کنید، علت‌ها را پیدا كرده، با خود فکر کنید درست است که با هم خاطرات خوش فراوانی داشتید اما در نهایت دیر یا زود این جدایی اتفاق می‌افتاد. وقتی روی دلایل جدایی تمرکز کنید می‌توانید اشتباه‌های خود و همسرتان را متوجه شوید تا در آینده و در رابطه‌های دیگر، چنین مشکلاتی پیش نیاید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

2.وقتی تمام شد تمام شده

دائم به تصمیمی که گرفته‌اید فکر نکنید، اگر تصمیم به قطع این ازدواج یا نامزدی گرفته‌اید به یاد داشته ‌باشید که فکر کردن به خاطرات خوب می‌تواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید. خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر می‌کردید بد نبوده ‌است یا حتی خیالاتی به ذهن‌تان بیاید که زندگی بدون نامزد قبلی‌تان ممکن نخواهد بود اما باید به مغزتان فرمان توقف بدهید، حتی هستند کسانی که درصدد برمی‌آیند احساسات خود را با نامزدشان در میان بگذارند تا شاید او را تحت تاثیر قرار داده و مجبور به بازگشت کنند، اما این راهش نیست، موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید نه گذشته.

3. به این مکان‌ها نروید

از تمام محیط‌هایی که ممکن است شما را به یاد نامزدتان بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به اعضای خانواده او نزدیک نشوید حتی سعی کنید با ای‌میل یا تلفن هم با او تماس نگیرید و برایش پیامک نفرستید، به هیچ وجه به محیط‌هایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید. اگر او تلاش می‌کند که با شما صحبت کند قبل از صحبت با او به نتیجه این صحبت خوب فکر کنید. اگر برای برگرداندن کادوها یا امانت‌ها مجبورید همدیگر را ببینید در فضای کاملا رسمی و کوتاه همه چیز را تمام کنید. در این روزها باید بیش از هر زمان روی خودتان کار کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

4. مسئولیت تصمیم خود را بپذیرید

سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم و اشتباه‌ خود را بپذیرید و امید داشته ‌باشید که تندرستی به زودی به شما بازخواهد گشت. از طرف دیگر فراموش نکنید که شما در این ازدواج نهایت تلاش خود را کردید و تنها کسی نبوده‌اید که در این ازدواج مرتکب اشتباه شده‌است. البته حواستان باشد که مرحله انکار بعد از همه قطع رابطه‌ها حتما پیش می‌آید و تنها راه پذیرش موقعیت فعلی و استقامت روی تصمیمی است که گرفته‌اید.

5. نگذارید نفرت جای عشق بنشیند

بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت می‌شوید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هرقدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از نامزد قبلی‌تان اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتناب‌ناپذیر بوده ‌است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به نامزد قبلی‌تان کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود می‌آورد که می‌تواند برایتان دردسر ساز شود.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

6. یک شبکه بسازید

بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوست‌تان داشته‌ باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می‌توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک می‌کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرام‌بخش از دوستان بیش از هر چیز می‌تواند از دردها و آلام شما کم کند.

7. شما می‌توانید نویسنده شوید

سعی کنید آنچه درون‌تان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهم‌ترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می‌آید که خودتان از دیدن آنها شگفت‌زده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق‌تر از خود می‌رسید و همین شناخت عمیق باعث می‌شود که رابطه‌های بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غم‌ها کم می‌کند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس می‌کنید مغزتان خالی شده‌است.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

8. تابلوهای یادآور نصب کنید

یکی از بهترین راه‌ها برای فراموش کردن نامزد قبلی‌تان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که می‌گویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده ‌است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید. از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانه‌ای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید و زیر آن یادداشت کنید که دیگر نمی‌خواهید آن احساسات را تجربه کنید، حالا این تصاویر و یادداشت‌ها را در جایی بچسبانید که هر روز بتوانید ببینید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای نامزد قبلی را کرد سراغ این یادآوری‌کننده‌ها بروید و با خود بگویید حقیقت ماجرای ما چنین بود، چرا من می‌خواهم به عقب برگردم و دوباره خود را شکنجه کنم؟! اگر هم جزو کسانی هستید که اعتمادبه‌نفس کمی دارید و گمان می‌کنید همه چیز تقصیر خودتان است، خودتان را جای یکی از دوستانتان بگذارید و به خود بگویید: از این رابطه دور باش، زیرا نمی‌تواند برای تو خوب باشد.

۹. چیزهای جدید پیدا کنید

یک جدایی می‌تواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصی‌تان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساسات‌تان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی می‌تواند شما را افسرده کند و فقط استرس‌ها و اضطراب‌های شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا می‌کند که خود را از درد جدا کند، کارهایی انجام دهید که ذهنتان را مشغول می‌کنند و به شما انرژی می‌دهند. اتاقتان را تمیز کنید، چند تا پوستر جدید به دیوارها بزنید، فایل‌های اضافه کامپیوترتان را پاک کنید، حتی موسیقی‌های آرامش‌بخش را هم جایگزین آهنگ‌های غمگین قبلی کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

۱۰. چیزهایی که باید دور بریزید

تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد نامزد یا همسر قبلی‌تان بیندازد را دور بریزید، مثل‌ آهنگ‌ها، بوها، صداها، وسیله‌ها و... در این زمان كه درگیر قطع رابطه عاطفی هستید باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطره‌ای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور ناخودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری می‌کنند، باید حواستان به آنها هم باشد. یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال می‌دهید شما را به یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد. بعد این جعبه را تا جایی که می‌توانید از خود دور کنید، بهترین راه این است که آن را دور بیندازید اما اگر چیزهایی دارید که نمی‌خواهید بیرون ریخته شوند، پیشنهاد می‌كنیم در انباری خانه یا در جایی قرار دهید که به راحتی در دسترس نباشد.

۱۱. خوشبختی را در جاهای دیگر پیدا کنید

شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوام‌تان زمان بیشتری به تفریح بپردازید، حتما در کلاس‌های آموزشی که همیشه آرزوی رفتن به آنها را داشتید ثبت‌نام کنید یا اینکه یک کتاب داستان خیلی خوب بگیرید. با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بوده‌است و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبه‌های زیادی برای لذت بردن دارد و شما می‌توانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید. تا جایی که می‌توانید در شاد بودن افراط کنید. یادتان باشد بهترین انتقامی که می‌توانید از نامزد قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.

چطور غم عشق را فراموش کنیم

۱۲. تا می‌توانید ورزش کنید

تا جایی که می‌توانید سراغ ورزش و فعالیت‌های بدنی بروید چرا که حال شما را عوض می‌کند و افسردگی را از بین می‌برد. علاوه بر اینها ورزش ذهن شما را از موقعیت فعلی‌تان دور می‌کند، صبح‌ها پیاده‌‌روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید یا حتی با دوست خود پیاده‌روی کنید. با خود قرار بگذارید که با هر قدم احساسات بد را دور بریزید. ورزش کردن را واقعا جدی بگیرید چون در این حالت جسمتان نیز به کمک ذهنتان می‌آید تا بتوانید بر درد‌های خود غلبه کنید و دوباره به زندگی سالم بازگردید.

۱۳. این بار حق دارید به منفی‌ها فکر کنید

به هر صورت فردی که شما از او بریده‌‌اید خصوصیات منفی‌ هم داشته که ازدواج یا نامزدی شما را خراب کرده‌است؛ وقتی به یاد او افتادید ویژگی‌های منفی‌اش را نیز به یاد بیاورید مثلا اینکه دلنشینی کافی نداشته‌است یا اخلاقش تند بوده‌است یا غرور زیادی داشته‌است. وقتی او به یادتان می‌آید به جای اینکه سعی کنید از او احساس نفرت کنید ویژگی‌های بدش را به یاد بیاورید.

۱۴. این منفی‌ها را دور بریزید

باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمی‌کند، اینکه در وجودتان احساس حسرت و نفرت کنید هیچ سودی ندارد. به یاد داشته ‌باشید که این روزها طی می‌شوند، اگر رابطه شما با نامزد قبلی‌تان خیلی ویژه بوده‌است ولی باید قبول کنید که همه چیز تمام شده‌است. شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید، به قلب خود گوشزد کنید که هرچند ممکن است هنوز عشقی وجود داشته‌ باشد اما در این زمان دیگر عشق نمی‌تواند مشکلات را حل کند و آینده را تغییر دهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سارا 1

    عالی بود...ممنون مجله جان
    ( البته امیدوارم به درد هیچ کدوم از بچه های مجله نخوره )

    پاسخ ها

    • علی

      سلام دوستان من علی هستم دوستان عزیز بهتون پیشنهاد میکنم که هیچ وقت دل به دختر نبندین من دل بستم الان شب و روز خواب ندارم همش درد می کشم نمودونم جی خاکی رو بر سرم کنم دارم نابود میشم من اون لعنتی رو خیلی دوست داشتم اون بهم خیلی عدای دوستی میکرد گریه میکرد من دوست دارم بدون تو نمیتونم ولی منو تنها گذاشت و رفت منم که داره گریه میکنم پس لطفا دل به دختر نبندید

  • mir

    سلام .تمام مطالب شمانقطه به نقطه صحیح و منطقی میباشد. اما اینجانب 11 سال است .ما را از هم جدا کردن نه ایشان ازدواج کرده نه بنده .تمامی مراحل شما که توضیح داده شده الآن با سن 43سال تنها زندگی می کنم.

    پاسخ ها

    • sima

      دوست عزیز ٬ اینطور که نوشتی هنوز هم به او فکر میکنی ٬اگر خبر داری که او هم به تو فکر میکند چرا یکبار دیگر امتحان نمی کنی ؟ اما این بار با درایت بیشتر و با ۱۱ سال تجربه .موفق باشی

    • گندم

      دوست عزيز!! دلم را بدرد آوردي! ما را هم 5 سال است از همديگر جدا كردند...

    • ...

      من و عشقم تازه امشب از هم جدا شدیم.شما منو خیلی ترسوندید

    • رضا

      دوست عزیز ما خیلی هامون وقتی ازمون جدا شدن که طرفمون یه گزینه دیگه پیدا کرده بود،شما دیگه چراااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟ ولی برادرانه می گم توسط یک واسطه بصورت غیر مستقیم نظرشو بپرس حتما یکیو واسطه کنین ببین چطوره اوضاع. اگه راضی به ازدواج با تو نیست به خاطر خودت به خاطر زنده بودن خودت به خاطر انسان بودنت از این وضعیت در بیا و یا با کس دیگه ازدواج کن یا دیگه مسیر زندگیتو عوض کنو روحتو اسیر این مسائلی که فقط باید به عنوان یک نقطه عطف تو زندگی باشه نکن و سعی کن درجه انسانیتتو ارتقا بدی که همه این اتفاقا بهانه ایست برای رشد و تعالی انسان

  • بدون نام

    غم عشق هرگز فراموش نمیشه

    پاسخ ها

    • طناز

      میشه عزیزم من بعد از 4 سال با یه اقا پسر به اصطلاح مرد بهم زدم .چون لیاقتشو نداشت . میشه خیلی خوبم میشه فراموش کرد فقط دور و سخت اما شدنیه
      چون اگه عشق بود هیچ وقت تموم نمیشد پس عشق نبود عادت بود الانم تو حس عادت داری نه عشق

    • رامین

      واقعا درست گفتی طناز خانوم...عشق ..اگر عشق باشه.همیشه هست....ولیاین فقط ی عادته....بچگونس

  • خاله سوسکه

    دستتون درد نکنه واقعاً جالب بود

    پاسخ ها

    • بدون نام

      من ۱۱ ساله با یه خانوم دوستم ولس همش از هم قهر میکنیم الانم باز باهاش دعوام شده وقتی قهر میکنیم قلبم کند میزنه حالم خراب میشه نمیدونم چجوری کنار بزارمش که اذیت نشم بخدا تاماشین واسش خریدم ولی ادم سردی هستش ۱۰ تا پیامک من بفرستم ۲تا جواب میده

  • بدون نام

    تو مورد 8 نوشتین ظالم و صریح

  • بدون نام

    kheyli sakhte vali mishe ag khode adam bekhad man khastam ta nesfisham raftam ama bayad har donafar komak konan

  • zahra3324

    دستتون درد نکنه ولی ای کاش هیچکس مجبور نشه روبه همچین راه حلهایی بیاره چی میشه اگه همه ادما همدیگرو دوست داشته باشن

  • ویدا

    سخترین کار فراموش کردن است پس باید هیچگاه دل کس را نشکنیم باوفا باشیم

  • sima

    دستورات بسیار جامع و درستی بود. یکی از پیامدهای هر دوستی ٬ اختلافات آن است . تنها با دید باز به مسأله نگاه کنیم و یادمان باشد که ندیدن اختلاف دلیل بر نبودن آن نیست.

  • دل شکسته

    خیلی سخته امیدوارم هیچ کس تو زندگیش شکست عشقی نخوره من یکسال از نامزدم جدا شدم اما روزی هزار بار ارزوی مرگ میکنم

  • عشق یک طرفه

    جدایی سخته خیلی چغد سخته حتی یک روز باهاش نباشی چغد سخته عشقتو رد کنه چفد سخته عشق اول ادم نسبت به کسی باشه که بی احساس باشه خدایا مواظبش باش .امیدوارم هر دختری باهاشه خوشبختش کنه خدایا مواظبش باش خدا هیچوقت ناراحت نباشه

  • مجید

    همه ی اینا درست ولی من که به یک نفر علاقه مند شدم عاشق شدم و خواستم برم خواستگاری ولی با مخالفت های والدین خودم و والدین عشقم مواجه شدم.ما هم که قصدمون چیزی جز عشق پاک نبود و وقتی نتونیم باهم ازدواج کنیم چرا اون رو اذیت کنم و هر دو تصمیم به جدایی گرفتیم ولی نه من و نه اون همدیگرو فراموش نکردیم.هر روز دارم زجر میکشم.هر دومون هم هم دانشگاهی هستیم و هر روز مجبوریم همدیگرو ببینیم.خاطرات به شدت خوبی با هم داشتیم که نمی شه فراموش کرد.شاید اون بتونه فراموش کنه ولی من نمیتونم.امروز که حالش بد شده بود حاضر بودم جونم رو براش بدم.نمیدانید چقدر سگ دو زدم تا بتونم دارو هاشو زود بدستش برسونم.
    دلایل مخالفت والدین:
    سن من یک سال از اون کمتره
    شهرامون دوره از هم و پدرش دخترش رو به شهر دور نمیده و پدر منم حاضر نمیشه من برم شهر دیگه اونم شهر قم
    کم بودن سنم(منم هیچ وقت نمیخواستم زود ازدواج کنم ولی میگم اگه قراره مخالفت بشه بزار الان بشه چرا اون رو به خاطر خودم الاف کنم و بدبختش کنم)و چون از من بزرگتره نمیتونم منتظرش بزارم تا شاید والدین قبول کنن چون سن ازدواج اونم میگذره.
    یکی کمکم کنه بگه چه غلطی بکنم
    ممنون از مطالب خوبتون

    پاسخ ها

    • رامین

      داش...دقیقا ما هم دردیم.....منم 4 ماه کوچیک ترم...اونم تو ی شهر دیگس...منم ی جا دیگه....سخت میشه از خاطرات خوب دلکند...کاش هیچ وقت والدین اینجوری نبودن....میفهمیدن...عشقمون پاکه...میدادند...دیگه چرا باعث ازار دو دل بشن...نامردیه محضه

    • یه دختر

      . عشقم همش میگه مدارکمو بردارم فرار کنیم!!!!!!!من و عشقمم همینطوریم

    • سوگل

      سلام منم خانواده ام قبول نمیکنن چن بار میخاییم فرار کنیم ولی من میترسم نمیدونم چرا کمکم کنین دوستان

  • امیر

    دوست عزیزمنم عین شماهستم .خیلی سخته کاملادرکت میکنم .به خدانزدیک تر شو معجزه میشه به خدا .فراموش نمیشه ولی خیلی راحتر باش کنار میای

  • کیوان

    من با یه دختری 4سال باهم شدیم.......من چیکار کنم

    پاسخ ها

    • نفس

      ببخشید بهتون بر نخوره از همه کیوان نام ها متنفرم

  • ارمان

    من یکی رو خیلی دوست داشتم ودارم والان که وارد دانشگاه شدم احساس میکنم هیچ وقت نمی تونم نبودنشرو تحمل کنم و سخت تر اازاین نمیدونم اونم همین احساس رو نسبت به من داره یا نه دارم روانی میشم تو رو خدا یکی کمکم کنه

  • ندا

    دوستایی که مثل خودم دل شکسته اید *******یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم*****براتون دعا میکنم برام دعا کنید

    پاسخ ها

    • رامین

      برای هر دلشکسته ای دعا میکنم...شما هم بکنید...واقعا شکست عشقی از هر دردی بد تره

  • تركان

    من با يه پسري به مدت ٢سال دوست بودم به عنوان اولين رابطه عاطفيم به خاطرش جونمو ميدادم معتادش شده بودم ولي بي هيچ دليلي رابطه ي خوبمونو تموم كرد باور كنيد داشتم ديوونه ميشدم ٦كيلو لاغر شدم لحظه به لحظه م با سخترين عذابها گذشت شبها تا صبح گريه ميكردم چندبار مجبور شدم بهش روبندازم تا دوباره حرف بزنيم نميتونستم تحمل كنم ولي چي شد بعد ٣سال اون رفت دنبال عشقشو ازدواج كرد الان زندگي خوبي داره ولي من بهترين موقعيتهايزندگيمو از دست دادم. ولي تونستم فزاموش كنم الان بدونش دارم راحت زندگي ميكنم.
    ولي بدبختي من اينجاست بعد ٣سال وارد يه رابطه ديگه شدم كه باز برام وابستگي اورده ولي طرفم تازه از يه شكست عشقي دراومده نميدونمتكليفم چيهنميدونم با محبت كردن بهش ميتونم جاي عشق قبليشو بگيرم يانه ؟
    موندم به قسمتم به تقديرم كه هميشه خرد ميشم

  • الناز

    سلام. خدا پدر ومادر این دنیای مجازی رو بیامرزه که هست و میدونی یکی درد دلتو میخونه.
    دل بستن که به کسی که ارزش محبتتو نمیدونه زحرآور ترین درد دنیاست. و بد تر ازاون اینه که انقدر دوسش داشته باشی که با همه هین بی تفاوتی ها بازم بخوای باهاش بمونی. تو رو خدا واسم دعا کنید.. دلم داره می ترکه از غم

    پاسخ ها

    • مریم

      درکتون میکنم یروزی فکر میکردم خیانت باعث سردی و جدایی بینمون میش ولی الانبااینک خیانت کرده بازم دوسش دارم بازم دلم براش تنگ میش

  • بدون نام

    منم خودم اقدام به طلاق کردم از نامزدم جدا بشم دست بزن داره بد دهنه امروز سرباز میرفت از صب براش دعا خوندم کاش قدر عشقمو میدونستم خیلی تحملش کردم ولی صبرم تموم شد ایشااله خوشبخت شه با اینکه خاطره خوبی ازش ندارم ولی کاش موفق بشه

  • par pari

    وقتی مطالب تون و خوندم به مدت چند دقیقه تصمیم میگیرم اما بعد یادم میره .من تو ی رابطه ای رفتم که بسره اولش عاشقم شد جلو حرم امام رضا بم بیشنهاد ازدواج داد بعد از اینکه من رفتم به سمتش عوض شد خورد شدم .خدا دچاره کسی که با چندتا کتاب خوندن ادعای عاقلی میکنه ننداز .من بیش خانوادم خیلی خورد شدم محاله که من به کسی دیگه اعتماد کنم روحم مثل ی کاغذ مچالید است .خیلی به ادمای اطرافم حسودی میکنم ازاینکه توسن 23 سالگی ی ادم افسرده شدم از خودمم بدم میاد دیگه

  • سعید

    من فکر میکنم یک رابطه زناشویی که با عشق شروع شده وبه اجباراز هم جدا شده هرگز فراموش نمیشه من همه راههایی که
    شماگفتیدتک تکشون روانجام دادم .ولی خوبی های همسرم به قدری زیاد بوده که فراموش کردنش فقط زمان مرگ انجام پذیره باور کنید تمام وجودم سوخته من حدود دوازده ساله جداشدم نه همسرم ونه من ازدواج نکردیم چون با هم عشق میکردیم وهر شب زمان خواب با خاطراتش زنده هستم وصبح که از خواب بلند.میشم با اون زندگی میکنم ومیسوزم .میخوام هیچ روانشناسی نمیتواند این درد را درمان کند والسلام

    پاسخ ها

    • فرح

      اگه اینهمه دوسش داشتی چرا جدا شدی زندگی کوتاه تر از این ها نیست که بخواین 12 سال با زجر زندگی کنین

  • امیر

    عشق جز درد چیزی نداره برا ادم

    پاسخ ها

    • هانیه

      آفرین امیر خان گل گفتی

  • سعید

    منم با یک خانمی که تازه جدا شده بود آشنا شده بودم 3 سال از من بزرگتر بود از مردا متنفر بود با هم دوست شدیم عاشق هم شدیم خیلی خوب همیشه پشتیبانم بود تو تمام مشکلاتم ... عالی بود ولی من بچگی کردم و تو یک مهمونی بهش خیانت کردم ... اون بدون هیچ حرفی رفت و من الان فقط دارم حسرت گذشته رو میخورم با هر کی آشنا میشم دیگه نمیتونم دوس داشته باشم اون دیگه رفته منم هر شب داغونم ..... اگه کسی دوستون داره بهش خیانت نکنید شاید دیگه کسی مثل اون پیدا نشه

  • بدون نام

    منو نامزدم الان 3 ماهه که از هم جدامون کردن.خیلی روزای سختی دارم.تورو خدا واسم دعا کنید.تازه می فهمم اگه اونم اندازه من عاشق بود هیچ وقت کارمون به جدایی نمی رسید

  • سارا

    برای همتون آرزوی خوشبختی و سلامتی میکنم عزیزان همه شما لایق بهترینها هستید منم دلم شکست منو کشتن بریدن اما دارم زندگی میکنم با یه قلبه مجروح دعام کنید دوستانه عزیزم.

  • maryamiii

    من همین دیشب با عشقم تموم کردم اونم به طرز بدی و حق به جانب و بدون خدافظی بهم گفت دیگه مزاحم نشو وگرنه اون رومو میبینی خیلی مغرور بود اخه چطور دلش اومد چطور فراموشش کنم خانوادمم حساسن نمیزارن با دوستام برم بیرون یکم سرگرم شم حالا چیکار کنم چطور فراموشش کنم:-(

  • یلدا

    سلام دوستان منم بعدازطلاقم ب یکی ک بهم علاقه داشت روآوردم باهاش تونستم تمام لحظات تلخم روفراموش کنم کم کم بهش وابسته شدم الان 5سال میشه ولی یک هفته هس نامزدی کرده دارم سکته میکنم احساس میکنم همه چیزموازدست دادم

  • ی دوست

    دوستان عزیز درسته که فراموش کردن سخته اما بر این باور باشید که خدا هست. مگه شما خدا رو قبول نداری؟؟؟ مونس و همدرد بهتر از خدا کی میتونه باشه؟؟؟ کسی که بهتون پشت پا زده؟؟؟ ناراحت نباشید، محکم باشیدو با خدا رفیق باشید.

  • فاطمه

    سلام منم دوهفتس که باعشقم جداشدیم عشق من پاک وبی ریا ولی اون دورو وخیانت کار...دارم دق میکنم..ی چیزی هیچ احدی جاشوواسم تحت هیچ شرایطی پرنمیکنه

  • ندا

    بچه ها تو روخدا اینجوری نگین... نمیشه... نمیتونم... اینقدر منفی بافی چیزی جز نتونسن فراموش نکردن نداره.... به جای این حرفا قوی باشین درسته سخته ولی هر وقت حس کردین سخته بدونین خدا کنارتونه و اینکه خیلی ها شرایطشون مثه شما بوده ولی تحمل کردن الانم ارومن دارن زندگی میکنن و موفقن....

    پاسخ ها

    • لیلی

      موافقم عشق باید ذاتی انسان باشه .دوستای خوبم دنیا پر از انسانهای نازنینه هیچوقت دنیاتونو به یکی پیوند ندین کسی که سهم شما باشه رو هیچوقت از دست نمیدین وقتی کسی از زندگیتون رفت بدونید از اول مال شما نبوده لیاقت شما عشق و بس پس اونو تو وجود یه انسان خوب دیگه پیدا کنید

  • نازلی

    روزهادرحسرت کسی سوختم که اونم عاشقم بودکسیکه ازخودش اراده ای نداشت تابه منیکه اینقدعاشقم بودبرسه نمیدانم چرااینقداحمق شدم که بهترین لحظات عمرموبه یادهمچین آدمی تلف کردم حالابه حماقت خودم میخندم وتمام عشقمون نثارشوهرم میکنم

  • بینام

    9 سال پیش با پسر داییم اشنا شدم.من اونو خیلی دوست داشتم ولی اون مثل من نبود.یه جاهایی کارایی کرد که نسبت بهش بی اعتماد شدم.2سال پیش به خاطر همین بی اعتمادی رابطه رو تموم کردم و این اقا چند بار با قرص ترامادول خودکشی کرد.بعد دو سال من نتونستم فراموشش کنم و با کسی اشنا بشم ,اونم دائم تو اینستاگرام من پی ام میداد.تا اینکه حدود یه ماهی بازم باهم حرف زدیم .من چون به شدت وابسته بودم قبول کردم که مث دو تا دوست بعضی وقتا باهم حرف بزنیم.البته اون دیگه اصراری به ازدواج نداشت و فقط منو به عنوان یه دوست قبول داشت.حالا فهمیدم قراره با یه نفر ازدواج کنه.واقعا حالم بده.خیلی بد.به خاطر دعواهایی که بین خانواده ها شد این مساله رو نمیتونم با کسی در میون بزارم.نمیدونم چی کار کنم.دارم ارشد میخونم و اموزشگاه درس میم ولی نمیتونم رو هیچی تمرکز کنم.کمکم کنید لطفا

  • صبا

    سلام دوستان.
    من ام سه ساله كه عاشق يه نفر ام. اون ام واقعا عاشق منه. ولى خونواده ى من شديداً مخالف ان و حتى بهم گفتن كه طرد ام ميكنن اگه با عشقم برم. ما چندين بار اقدام به جدايى كرديم اما نه من و نه اون نتونستيم. الان ام موندم كه چى كار كنم. واقعا سخته وقتى پدر و مادرها ما رو بين دو راهى انتخاب خودشون و عشقمون قرار مى دن.

  • عاشق

    سلام دوستان. منم با این نظر که فراموش کردن عشق سخته موافقم. منم با پسر عمم حدود 5 سال دوست بودم هنوزم ارتباط هس اما بقول معروف از رو عادته چون نتونستیم کنار بذاریم همو بارها تصمیم به جدایی گرفتیم اما نشد اون میگه منو دوس داره اما نمیخواد پا بذاره جلو دلایلی میاره که منطقی نیس از من دو سال کوچکتره و کارمند اوایل میگفت نمیتونه فراموشم کنه الانم میگه ولی ازدواجو موافق نیس روزی بود که جلوی من کلی گریه کرد بخاطر اینکه خودش منو روند میگفت من همه چی دارم اما وقتی تو نیستی لذتی نیست توی زندگیم.اوایل گفتم شاید بخاطر بیکاریم پا نمیذاره که خودش قسم میخورد اینطور نیس و داداشش اونو منصرف کرده بود از این ازدواج.اما الان که سر کار میرم دوباره باهاش درمیون گذاشتم گفتم منو تو هنوز بهمدیگه علاقه داریم پس کاری کن بهم برسیم که حرفایی زد که خیلی ناراحتم کرد. از بابام خوشش نمیاد بخاطر اینکه کاری کرده بود که بابام باهاش درگیر شد و این مسئله بر میگرده به قبل از دوران عشقمون.بهش گفتم نکنه انتقام اون درگیری رو از من گرفتی قسم میخورد که اینجوری نبوده. اما الان دیگه شناختمش دوست داشتنشم از رو عادته اونم مثه من اعتماد بنفسش پایینه میترسه از جدایی ولی دختر خوشکله دیگه بیاد راحت فراموشم میکنه.و میخام به کسایی که میگن خانواده ها مارو از هم جدا کردن بگم که یه همچین اتفاقی واس داداشم افتاد داداشمم عاشق دختری شد که 4 سال باهاش دوس بود رفتیم واسش خواستگاری بعد از چندماه به هم خورد دوباره صحبت کرد دوباره مامان بابام پا گذاشتن رو غرورشونو رفتن برای دومین بار الان ازدواج کردن الان ماییم که داداشمونو نزدیکه 6 ماهه نمیبینیم. اگه خانواده ها مخالفن گوش کنید بحرفشون یکی مثه خانواده ما که دین بگردنشون نذاشتنو رفتن

  • گل رز

    سلام .دختری 32 ساله هستم.وقتی 19 ساله بودم با پسری آشنا شدم که بر خلاف من از یک خانواده کلاس پایین بود و ترک تحصیل کرده بود.عاشقانه دوستش داشتم و اون هم میگفت که دوستم داره.تمام تلاشم کردم (از لحاظ علمی هم از لحاظ مالی) که دیپلم بگیره و ادامه تحصیل بده.که موفق هم شد.بعد از چند وقت برام حلقه ازدواج خرید.خیلی خوشحال بودم تا اینکه در یکی از شرکتهای هواپیمایی استخدام شد به عنوان مهماندار .و بعد خیلی راحت و مخفیانه با یکی از همکارانش ازدواج کرد.حدود 5 ساله هیچ خبری ازش ندارم .بعد از یک دوره درمان که انجام دادم دوباره به زندگی برگشتم پیش رفتهای زیادی کردم ولی متاسفانه نمیتونم هیچ مردی وارد زندگیم کنم .
    تنهاییم دوست دارم ولی این غم از بین نمیره .برای خودم متاسفم. منتظر نظراتتون هستم.ممنون

    پاسخ ها

    • فرح

      به ادمای کم ارزش بها بدی و بزرگ کنی انقدر بزرگ میشن که تورو اندازه خودشون نمیدونن این بلا سره منم امدم من کسی که زیر دسته خودم کار میکرد حقوق بگیر من بودو بزرگ کردم

  • yasamin

    من با اینکه این کارارو کردم نمیتونم فراموشش کنم همش ب یادشم سعی میکنم ازش بدم بیاد و فراموشش کنم نمیتونم تواناییشو ندارم

  • مریم

    عشق اول هیچ وقت از ذهن آدم نمیره منم 2 سال با پسر خاله ام دوست بودم ولی اون بعد 2 سال با یه دختر دیگه آشنا شد و کلا ولم کرد بعد از 8 سال از جداییمون ازدواج کردم لحظه ای تو این مدت فراموشش نکردم هنوزم که 3 سال از ازدواجم میگذره شبا خوابش و میبینم شوهرم فوق العاده خوب و مهربونه ولی عشقی که به پسر خاله ام دارم تو وجودم ریشه کرده حالا قراره که زن بگیره ... نمیدونم چیکارکنم ؟ مثل یه مرغ سر کنده ام ، نمیتونم کسی رو کنارش ببینم نمیتونم این عذاب و یک عمر تحمل کنم تورو خدا کمکم کنین بگین چیکار کنم ، چجوری تحمل کنم چجوری تو مراسم نامزدیش شرکت کنم اگه نرم به شوهرم و خاله ام چی بگم ؟ تو رو خدا راهنماییم کنین

  • السا

    از عشق متنفر شدم.ابروی ادمو میبرن

    پاسخ ها

    • هانیه

      چی گفتیییییی

  • تنها

    حس عشق رو دوست ندارم آخرش هیچی جز جدایی دلتنگی و تنهایی نداره یک بار تو زندگيم عاشق شدم واسه هفت پشتم بس بود

    پاسخ ها

    • هانیه

      منم این غلت رو کردم

  • نگار

    درد عشق فراموش نشدنیه ولی اگه دو طرف همدیگر رو نبینن راحتتر میشه فراموشش کرد هرچند ما الان دو ساله از هم جدا شدیم اما هر ماه همو می بینیم

    پاسخ ها

    • شادی

      خوش به حالت من دو ماهه از بیخبرم دلم میخواااااااااااااااااادش

  • اسما

    ما حدود 10سال باهم هستیم واز اول قصد ازدواج داشتیم و دوست پسرم عاشقانه دوسم داشت و منم میدیدم پسری اینطوری منو دوس داره کیف میکردم تا اینکه اواسط دوستی من با پسری دیگه اشنا شدم وبا این میخاستم تموم کنم ولی خانواده با دوست جدید مخالفت کردن و ما به رابطه قبلی ادامه دادیم و حالا بعد این سالها میگه ما نمیتونیم خوشبخت بشیم عقاید متفاوت داریم نمیتونم دیگه در مقابلت کوتاه بیام.برا من خیلی سخت بعد این همه مدت که داشتیم به ازدواج فکر میکردیم به جدایی فکر کنم لطفا راهنماییم کنید.

  • mahta

    خيلي روزاي سختي رو ميگذرونم .سر در گكمم نميتونم از فكرش بيام بيرون .كمكم كنيد .. لطفا

  • بدون نام

    من یک پسری را دوست داشتم اولین عشقم بود دو سال باهم بودیم اما او برایم دروغ ميگفت بعد از مدتی از من دوری کرد وقتی به دنبال این شدم که علت دور بودنش را بفهمم که او زن داشت و پدر دو اولاد بود و من بخاطر او از تمام زندگی خود گذشته بودم و وابسته آن شده بودم انقدر وابسته آن شده بودم که بدون او زندگی برایم حرام بود تازه از دروغ های خبر شدم اما نميدانم که چی کنم زندگی بسیار مشکل شده برایم

  • سحر

    بچه ها من ده ماه با ی پسر دوست بودم تازه از ی شکست عشقی بیرون اومده بود انقد واقعی ادعای عاشق بودنش میشد ک بیشترازجونم دوسش داشتم البته بیشتر حرفی عاشقم بود نه تو عمل تواون ده ماه ی حرف سردم نزد ک ازش سرد شم تااین ک یه مدت دیدم کمرنگ شده ولی سرد نشده بود هربار میگفتم ک کمرنگ شدی بازم مثه گذشته قربون صدقم میرفت و قسم میخورد ک هنوزم عاشقمه وهمه چی درست میشه همیشه میگفت مگه فقط مرگ منو ازتو جداکنه تا یک روز ک مادرش بوسیله من از رابطمون باخبر شد کلا ی ادم دیگه شد اونی ک هیچوقت حرف سردم بهم نمیزده ی هو تو صورتم نگاه کرد و حتی فوش زشتم بهم داد ک چرا مادرم فهمید ک ما باهم دوست بودیم و گفت من از وقتی فهمیدم ک تو چهارسال پیش با یکی بودی ک اون دوست صمیمی من بوده من ازت متنفر شدم واز اون روز چهارماهه ک رفته حتی التماسش کردم ک مگه تو عاشق من نبودی چرا از گذشته نمیگذری ولی فایده ای نداشت این ک خودمو مقصر میدونم داره خفم میکنه بچه ها تو رو خدا ارومم کنید بنظرشما کسی ک واقعا عاشق کسی باشه نمیتونه ازین موضوع بگذره؟ البته از مادرش فهمیدم ک ماهه دیگه کلا داره ازین شهر میره اهواز واسه کار.همش حس میکنم وقتی بره حالم ازین بدتر میشه تورو خدا کمکم کنید خیلی داغونم

  • کیمیا

    چجوری فراموشش کنم وقتی همه جای تهران باهاش خاطره دارم وقتی دوتامون عاشق همیم چجوری تنهاش بذارم برم واقعا دیوانه کنندست هنوز بهش نگفتم که باید تموم شه،نمیدونم بگم یا نه،،،،،

  • طاها

    یکی رو خیلی دوست دارم بارها خیانتاشو دیدم ولی بازم گذشتم بارها خواستم ولش کنم ولی یکم که ازش دور میشم طاقتمو از دست میدم نمیتونم دل بکنم

    پاسخ ها

    • مریم

      خوش بحالش.... منم 2 سال یه نفر بی نهایت دوست داشتم.... اونم میگفت دوسم داره... اما این اواخر هر وقت گفتم بیا خاستگاری یه بهونه میاورد..... تو شرایط سختی بودم... اشتباه کردم و با یه پسر دیگه حرف زدم....اونم فهمید و هر چقدر التماسش کردم هر چقدر گریه کردم.... باور نکرد... رفت و تنهام گذاشت.... همیشه واسه هر چیز فقط من مقصر میدونست... حالا هر شب کارم شده گریه

  • عادل

    غم عشق هیچ وقت فراموش شدنی نیست

  • Elahe

    والا منکه هرکاری میکنم نمیتونم فراموشش کنم همش تو فکرشم...

  • بدون نام

    خیلی خوب میشه فراموش کرد وقتی اون تورونمیخواد توچراباید اونوبخوای اون نشدیکی دیگه سخته اماشدنی یکمی امیدداشته باشیدپس خداچیکارس نکنه فراموشش کردید

  • بدون نام

    چندسال پیش من هم عاشق شدم وحالاازدواج کردمبچه دارم ولی نتوانستم عشق گذشتمو فراموش کنم

  • بدون نام

    عشقم از من جدا شد اخلاق خاصی داشت مشکل روحی داشت همش میگفت من نمیتونم خوشبختت کنم با اینکه میدونست خصوصیات اخلاقی بدی داره منو به خودش وابسته کرد الان که من دیوانه وار دوسش دارم بدون اینکه حال وروز من واسش مهم باشه منو ترک کرد خیلی دلتنگشم چکار کنم بی طاقت شدم

  • مرتضی

    باسلام منم عاشق بودم اما نامزد نبود هرکاری کردم 9سال از خانواده خودم دورشدم به خاطر اون و....دوستان عشق وجود داره بستگی داره چه تصویری ازعشق داشته...فقط مواظب باشید عشق ازترس کمبودها نباشه...مواظب لذت باشید عشق روفنا میکنه..من عاشق شدم وبودم هیچ وقت فراموشش نمی کنم میدونی چرا چون همه جاه مرد بودم بعدها به خودش میاد....مرتضی از کرمانشاه

  • یحیی

    غمه عشق بدترین درد مرگ تنها راه درمانه هیچ وقت خوب نمیشه من ازخودم میگم تواوج سختیو تنهایی توسرما وگرماسرنگهبانی به عشقم فکرمی کردم هههه دلم به کی خوش بود هیییی اماعشقم کسه دیگه ایو دوست داشت رفتم جلو اما گفت فقط مشکلم درسمه تموم شد بیا رفتم پادگان بعد دوماه برگشتم دیدم باعشقشه اههههه دارم دیونه میشم الان یک سال ازازدواجش می گذره منم خدمتم تمومشد الان بایکی دیگه اشنا شدم خیلی هم دوسش دارم ولی اونو نتونستم فراموش کنم چکارکنم خواش میکنم یه راهی بهم بگین کمکم کنین خواهشاً

  • هیچکس

    سلام من ی دختر هیفده سالم که مدتی پیش با ی پسر 20 ساله اشنا شدم اولا هیچ حس خاصی نسبت بهش نداشتم اما کم کم ازش خوشم اومد و عاشقش شدم اونم منو خیلی دوس داشت رابطه خیلی خوبی داشتیم با من خیلی مهربون بود حتی سعی میکرد بهم دروغ نگه خلاصه که دوران خوبیرو با هم داشتیم
    حتی اگه میشد با هم ازدواج میکردیم چند سال بعد اما بخاطر بیماری خاصی که داشت نمیشد
    بخاطر همین سعی میکردم ازش جدا شم چون دوسش داشتمو نمیخواستم زیاد وابسته شه
    اما نمیتونستم وابستش شده بودم تا اینکه مادرم همه چیزو در مورد رابطمون فهمید و راهای ارتباطیمو قطع کرد البته بعدش پیداش کردم تا بهش بگم مادرم فهمیده و باید واقعا جدا شیم عذابی بود برای خودش واقعا دوسش دارم اولین عشقم بود
    فراموش کردن اولین عشق واقعا سخته هیچ وقت فراموش نمیشه کم رنگ میشه ولی از یاد نمیره
    ایکاش میشد برای هم شیم اما نمیشد
    دوستان لطفا برام دعا کنید که بهتر شم واقعا روحم بهم ریخته
    جدا شدن از کشی که دوسش داری سخته چه برسه ب اینکه جداتون کنن اونم یهو و دیگه نبینیش عذذاااابه
    برای بدترین دشمنم هیچ وقت درد جدایی از عشقو نمیخوام
    فقط از خدا میخوام میخوام کمکم کنه که بهتر شم چون هنوز جوونم و راه زیادی در پیش دارم
    و میخوام به اون بهترین چیزارو بده براش خوشبختی ارزو میکنم ....همین
    و امیدوارم تمام عشاق بهم برسن ....

  • نابود

    سلام دوستان سلام دل شکسته ها.بعدازتحمل همه سختیای اعتیاد همسرم متوجه خیانتش شدم نتونستم تحمل کنم ومثلا خواستم انتقام بگیرم اما فقط خودم نابودشدم.با مردی ک 1 سال ازهمسرش جداشده بود آشناشدم برای اولین بار عاشق شدم وبهش وابسته شدم اما اون تواین 3 سال یبار همسر سابقش برگردوند وبعداز 6 ماه دوباره جداشدن وبعد از یکماه هم با خانمی ک مادرش انتخاب کرد ازدواج کرد اززمان ازدواج دومش این ی سال با دردباهاش بودم نمیتونستم تحمل کنم چند روزه تموم کردم برام دعا کنید.بارها برای جدایی اقدام کردم ولی با ایاش برگشتم ولی آخرین بار براش نوشتم ک نمیتونم اونو باکسی شریک باشم وتموم کردم ازشوهرم ازاون ازهمه مردا رنجش دارم.

  • بدون نام

    منم عشق اول روتجربه کردم ولی خانوادهامون مانع شدن الانم بایکی دیگه نامزدکردم نامزدم هیچی برام کم نمیزاره ولی اصلادلم خوش نیس خیلی ازخداخواستم کمکم کنه ک به عشقم برسم ولی نشد

  • درپی فراموش

    هیچ عشقی قشنگتراز عشق به پسرخاله نیست بااینکه میدونم دوسم نداره پنج ساله عاشقانه بایادش زندگی میکنم واقعا سخته واسم

  • mohammad

    فقط میتونم بگم عاشقی بد دردی هست درمون نداره الکی به خودتون فشار نیارید اگه کسی یه نفرو دوست داشته باشه محال ازش بگزره اونایی که شکست عشقی میخورید یکیشم خودم هستم معنی دوست داشتن بلد نیستیم فقط رداحساس تصمیم میگیریم وگرنه عشق همین قدر که درد داره همین قدرم مقدس

  • امین

    سلام عشق منم امروز رفت البته ولشکن خودمو عشقه

  • سر در گم

    سلام
    پنج سال پيش با خانوممازدواج كردم . هم در واقعيت و هم در نظر ديگران بهترين زندگي رو داريم طوري كه كساني كه تازه با ما آشنا ميشن فكر ميكنن كه يا نامزديم يا عقديم كه انقدر عاشق هميم.چند وقت متوجه شديم كه خانومم نميتونه بچه دار بشه.انقدر دوسش دارم كه همه جا عنوان كردم مشكل از منه و همه هم قبول كردن.تا اينكه چند وقت پيش خانومم يه خانوم ديگه رو به عنوان دوستش وارد زندگيمون كرد و بعد هم فهميدم ميخواد به عنوان همسر دوم برام بگيرش و اون خانومم موافقه . به خاطر روابطي كه در اون مدت داشتيم به اون خانوم علاقمند شدم ولي به خاطر همسرم طوري نشون دادم كه اصلا راقب به اين كار نيستم و با وضعي كه ديگه اين كارو تكرار نكنه اون رابطه رو بهم زدم ولي به خاطر اون عواطف و روابط خيلي هنوز به اون خانوم علاقمندم . من هيچوقت دنبال اين مسئاه نبودم ولي پيش اومد اي كاش هيچوقت همسرم اين كارو نميكرد . الانم فقط ميسوزم و به خاطر همسرم به روي خودم نميارم ولي خيلي فشار رو قلبمه برام دعا كنيد.

  • عابد

    سلام به همه
    من بعد از 2 سال الان عشقم بهم گفت به دلبل مشکلای خانوادش منو نمیخواد
    ب نظرم خیلی طلمه بزرگه
    اونی که هر شب فسم میخورد که تا جون داره باهام میمونه -انقد بی رحم شده که حتی التماسشم کردم جوابمو نداد-خیلی خیلی سختی کشیدم بخاطرش
    حتی خانواده خودمم ناراحت کردم
    نمیدونم بتونم دوام بیارم یا نه
    2 سال پیش همین حال منو داشت که حالشو خوب کردمو 2 سال شبو روزمونو با هم گذروندیم
    هر کسی خوند برام دعا کنه

  • مرضیه

    مطالب شماخیلی خوبه ولی من همون دردی که دارم بارمه همیشه

  • حسین

    سلام دوستان.همه نظرات رو خوندم و حال همه شما برام قابل درک و لمس هست.مشکل من اینه که نا خواسته وارد همچین رابطه ای شدم.من اصن تو فاز عشق و عاشقی نبودم بخودم اومدم دیدم گیر کردم تو ی رابطه ای که ادامه دادنش هیچ فایده ای نداره.بعد از گذشت 3 سال ی شب مثل امشب یاد اون زمان میفتم و اینکه کاش یخورده عقل داشتم.

  • حسین

    ببینید دوستان
    تو یه رابطه که احساسات یه آقا پسر از دختر خانم جلو بیفته این رابطه محکوم به فناست.
    من پنج سال بود عاشق همسایمون شدم بهش نگفتم دیگه نمیتونستم تحمل کنم و بهش گفتم فهمیدم اونم منو به شدت میخواد.دو سه ماه با هم بودیم و ازم خسته شد و رفت حالا به یادش هر روز دو بسته سیگار میکشم الانم پشت کنکورم.
    رو آیندم بد جور قمار کردم کسی بهم اعتماد نداره
    همه به چشم یه ادم معتاد منو می بینن
    دختره بعد چن وقت به من گفت تو دهنت بوی شیر میده چرا سیگار میکشی... منم گفتم همینجوری
    ازش خیلی دل گیرم ولی آرزو میکنم خوشبخت شه
    و اینم بگم اگه یه رابطه رو تموم کردید در پی این نباشید که باز شروعش کنید چون هیچوقت مث اولش نمیشه

  • بدون نام

    سلام من ی خاستگارداشتم که ۳ماه بودکه دنبالم بودهمرو واسطه کرده بابامو راضی کنه امانتونست ما۱۰روزتلفنی باهم رابطه داشتیم واسم ۱۰روزنبودانگاری عمربود الان ۳هفته که جداشدیم اونم به اجبارخانوادش ازدواج کرد ولی ازخاهرش شنیدم گفته غلط کردم ازدواج کردم کاش همیشه بامن درارتباط بودواصلا ازدواج نمیکرد خیلی سخته واسم هرروزگریه میکنم به نظرتون چیکارکنم

  • زهرا

    حالاانگاراون شخص نباشه دنیاتموم میشه،منم تواین موقعیت بودم امافراموش شد ،مگه عمرچقدره؟ازش ب نحواحسن استفاده کنین،چه خوش باشین چ نباشین میگذره پس خودتونواینجوری عذاب ندین بزارین روزاتون باشادی بگذره وپشیمون نشین،یاعلی

  • بدون نام

    دوست برادرم بود عاشقش بودم اولا فک میکردم چون دوست داداشمه ازش خوشم میاد اما بعدا فهمیدم واقعا دوسش دارم اما نذاشتم اون هیچ وقت بفهمه دلم نمیخواست دوستی برادرمو به خاطر احساس خودم نابود کنم الان 2ساله ازدواج کرده هیچ وقت هم نفهمید من دوستش داشتم هنوزم با داداشم دوسته از این بابت خیلی خوشحالم نه از خودش متنفرم نه از زنش برعکس دوتاشونم خیلی دوست دارم تازه زنشو از خودش بیشتر ولی نمیدونم چرا نمیتونم فراموشش کنم اصن نمیتونم به کس دیگه ای فک کنم هروقت بهش فک میکنم با اینکه میدونم ما هیچوقت به هم نمیرسیدیم حتی اگه این عشق دوطرفه بود بازم بعضی اوقات بی تاب میشم وحالم از خودم به هم میخوره که با اینکه ازدواج کرده نمیتونم به طور کامل از فکرش بیرون بیام و نسبت به زنش احساس عذاب وجدان دارم
    من واقعا میخوام به زندگی عادی برگردم و دوباره عاشق شم یه عشق دوطرفه یه آرامش یه خوشبختی خدایا کمکم کن
    دوستان لطفا راهنمایی کنید

  • الی

    واااااای من عاشق احسان علیخانی شدم دارم دیوونه میشم تورو خدا بگیید چی کار کنم؟؟؟

  • دیوونه

    حالا چرا علیخانی

  • الی

    پس کی؟ خب مگه عاشقی دست خوده آدمه؟؟؟

  • maryam

    علیخانی چی داره اخه

  • الی

    ببین دو صورت داره... یا عاشق نیستی که بفهمی ینی چی، یا اگرم عاشق هستی، به خیال خودت "قصد توهین ندارما اما هوس بازی... بله شاید شما بگی چی داره اما داره منو به جنون میکشه، اگه جای من بودی می فهمیدی چی میگم

  • ساناز

    دو سال بود عاشقش بودم اونم میگفت عاشقمه اون اوایل همش میترسید ترکش کنم همش میگفت میترسم یهو ولم کنی یهو دیگه دوسم نداشته باشی منم قسم خوردم عاشقش بمونم بهم گفت اگه سنگم از آسمون بیاد ولت نمیکنم ولی بدجوری خردم کرد ولم کرد بدون هیچ دلیلی اونم نه مثه یه مرد با بی محلی . اینقد درد دارم که نمیدونم کجام درد میکنه بلعم دردناکه آبم نمیتونم بخورم دست و پام یه بند میلرزه توروخدا مراقب حرفاتون باشین شاید یکی باورش شد

    پاسخ ها

    • سمیرا

      متاسفم واقعا و با این حرفتون واقعا موافقم، مراقب حرفاتون باشید شاید یکی باورش شد

  • سفید

    ای کاش هیچ وقت عاشق و معشوق نمیشدیم که بعد از سی سال شکست عشقی هنوز هم هر دومون با اینکه ازدواج کردیم اون تو زندگی خودش ومن توی زندگی خودم اینقدر زجر بکشیم عشق تا لب گور فراموش نمیشه

  • ملیکا

    چطوری عشقمو فراموش کنم؟؟؟ تورو خدا یکی بگه 7ماهه شبا بالشم غرق اشک تا 3صبح گریه میکنم دیگه دیوونه شدم

  • مهدی

    سخته ولی واقعا یه جاهایی قبول کنید جدایی به نفع دو نفره...عشق بهم داشتن و دوست داشتن خوبه.ولی اینم بدونید گاهی اوقات چون همدیگه رو دوست دارید باید جدا شید...اینو باید درک کنید تا بفهمید...

  • نازی

    فراموش کردن عشق خیییلی سخته،، بعد از این همه مدت وقتی عکساشو میبینم غش میکنم چقد به خودم قول داده بودم گریه نکنم انقد واسش گریه کردم چشام. ضعیف. شده

  • حسین

    سلام
    بعد از 3 سال و نیم.رابطه مجبور ب جدایی شدیم چون خانواده هامون نمیتونستن قبول کنن و مشکلات زیادی برا بهم رسیدن داشتیم در کل از هر نظر نمیتونستیم بهم برسیم.چند ماه پیش ازدواج کرد ک این برام سنگین ترین درد دنیا بود خیلی شکسته شدم ب هر راه و کاری زدم تا فراموشش کنم یا بهتر بگم باهاش کنار بیام.بزرگترین مشکل من اینه ک ما باهم همکاریم و کل هفته ب جز جمعه ها همدیگه را میبینیم.وقتی اونارا باهم میبینم میخوام سکته کنم.خیلی سخت کسی بیاد تمام دنیاتا ازت بگیره و تو نتونی کاری کنی.
    اگه کسی راهی برا تسکین این مشکل داره خوشحال میشم بشنوم

  • ساناز

    حالتو درک میکنم،، خییییلیییی درد بدی هیچ راه درویی نداره ولی تو سعی کن بهش فک نکنی وپیش یه روانشناس بری شاید حالت بهتر شد

  • سارا

    میگفتن زمان که بگذره فراموش میشه! ...این همه وقت گذشت این منم که فراموش شدم!

  • بدون نام

    عاشقه كسي شدم ك هيچ بويي از عاطفه نبرده من شب تا صب گريه ميكنم ميكه فيلم بازي ميكني نميفمه دوسش دارم حالم خرابه دلم واسه صداش لك زدهشمارموگذاشه بلك ليست دارم خفه ميشم كاش هيچ وقت دوست داشن نبود كاش ميشد راحت گذشت كاش هيچ وقت اشنايي نباشه نه ميتونم بگذرم ازش دلتنگي ديونم ميكنه نه ميتونم بمونم تحفير ميشم كاش هيچ وقت اشنا نميشدم

  • ساغر

    منم مثل شماها .....عشقم تو یه شهر دیگه است ...مامانم خیلی مخالفت کرد .....داغون شدم ....اخرین باری که تونستم باهاش صحبت کنم چندماه پیش بود ... دلم لک زده واسه شنیدن صداش.... من خودم میدونم که رابطه من و عشقم به جایی نمیرسه ولی نمیدونم چطوری فراموشش کنم...هروقت یادش می افتم دلم میگیره

  • نازلی

    می فهمم چی میگی...تازه عشق من یه طرفه س برو خدارو شکر کن عشقت میخوادت

    پاسخ ها

    • ایدا

      منم درکت میکنم عشق منم یه طرفه است واقعا بد دردیه همش این میاد تو ذهنت که الان چیکار میکنه با کسی دوسنه یا نه هیییی درد عشق ادمو میکشه امیداوارم نه هیجکس عشق یه طرفه رو تجربه کنه نه درد عشقو

  • رها

    بدون خدافظی رفت
    خیلی نامرد بود
    ولی هنوز دوسش دارم
    چیکار کنم؟؟؟؟؟!!

    پاسخ ها

    • دنیس

      من درکت میکنم خیلی درد آوره خدا به دادمون برسه عزیز

  • نجمه

    سه سال بود که عاشقش بودم وقتی بهش گفتم خوشحال شد و اونم گفت دوستم داره بعد از نه ماه با مخالفت خانوادگی از هم جداشیم چون اون فقط یه سال از من بزرگ تر بود ولی میتونست بمونه و تلاش کنه برا رسیدنمون ولی تموم کرد و نموند امیدوار بشه فراموشش کرد .

  • مهسيما

    من و عشقم سه سال با هم دوست بوديم اونقد روي من حساس بود و به همه كارام نظر و اهميت ميداد از خودم برام مهمتر شده بود اما فك كنم مشكل داشت چون به همه چيز گير ميداد و همش دنبال دعوا بود هميشه ميگفت عاشقمه و به هم ميرسيم ! ولي درست ماه اخر دانشگاه يهو سرد شد و بدون هيچ توضيحي با نامردي تمام با سنگدلي گوشي رو خاموش كرد صدبار بهش پيام دادم كه چي شده؟ فقط گفت تو خوب نبودي!!! شكستم . بي صدا هم شكستم ، الان ٩ ماه گذشته از اون روز و هنوزم نامردي كه كرد يادم نرفته اما به خودم كمك كردم از اين شكستي كه دارم درس بگيرم و نزارم كسي زندگيم رو خراب كنه دارم درس ميخونم و كلاس هاي مختلف ميرم دوستاي جديد و با اراده پيدا كردم و الان بعد از ٩ ماه جدايي خدارو شكر ميكنم كه از اون نامرد جدا شدم

  • ساسان

    سلام من امشب از عشقم جدا شدم دارم دیونه میشم خیلی داغونم نمیدونم چکار کنم

  • سا مه

    حتی نزاش برا اخرین بار صداشو بشنوم
    بعد اون همه عشق گف دیگه باهام حرفی نداره
    یهو ترکم کرد و رف
    کارش ته ته نامردی بود
    بدترین قسمت قضیه اینجاس ک بش فک نمیکنی فک نمیکنی ولی شب ک میخابی خابشو میبینی
    خدایا تنهام نزار

  • نسترن

    من راحت می توانم فراموش کنم
    یادم نمیادخوبی هاشو
    هیچ وقت خوبی ندیدم هیچ وقت
    هروقت هم یادم میاد روحم خش دارمیشه انقدر روحم زجه زد تواین رابطه که بریدم .
    جزخودکشی وخودازاری هیچ کاری نکرد.

  • ویدا

    من دارم دیوونه میشم،،تاحالا هیچ وقت کسی رو انقد دوس نداشتم،،اصلا شرایطی نیست که من بهش برسم،به هیچ وجه!..اون دوسم نداره!خییلی تاحالا به خاطرش گریه کردم دیوونه شدم دیگه همه اسمم رو گذاشتن خدای عاشقی!!دیوونه وار دوسش دارم. نمیدونم کی و کجا هستی فقط ازت خواهش میکنم دعا کن من بهش برسم،تورو عزیز ترین کست قسم برام دعا کن

  • Pri

    بچه ها منم خیلی داغونم..با یکی ده ماهه که دوست بودم و اوایل اصلا نمیخاستمش ولی اونقدر ادای خوبارو دراورد اونقد گفت بخدا دوستت دارم فلان بهمان که باورم شد تا بعد سه چهار ماه یهو سرد شد و الان ک دیگه کلا تموم کرد و گفت نمیخام باهات باشم ...الان که من عاشقش شدم بدون هیچ چیزی هیچ انتظاری ترکم کرد خیلی گریه میکنم برام دعا کنید که دوباره به حال خودم برگردم خواهشا هرکی تو این زمینه تجربه ای داره بگه کمکم کنید

  • سجاد

    من چهار سال دانشگاه کارشناسی از یکی از همکلاسام کم کم خوشم اومد دختر خوبی بود همون روز اول دانشگاه ازش خوشم اومد حتی شعری که ترم اول تو ترم اول کلاس زبان فارسی خوند هنوز یادمه خلاصه چیزی نمیدونست از عشقم بهش خلاصه ترم اخر تقریبا به خالم گفتم که بهش بگه اونم با یه نقشه باهاش اشنا شد و خلاصه فهمید ک برا من میخوادش سه ماه تابستان از طریق خالم حرفام رو میگفتم اونم با خالم پیام میداد دوست شده بودن اولش گفت بیاد با خانواده حرف بزنه تا ببینیم تا دوسال قبول میکنن اخه من گفتم تا دوسال صبر کنه کار پیدا کنم بعد خواستگاری بیام اخه موقعیت واقعا نداشتم .بگذریم شهریور ماه بود تقریبا یعنی بعد سه ماه بعدش ک از طریق خالم گفتم بهش یک روز به خالم پیام داد ک ازدواج کردم و بله رو گفتم حقیقتش باورمون نمیشد گفتیم قسمش دادیم راستش بگه گفت تا چند روز بعدش پیام داده بود ک عقد کردع و به منم بگه.به خدا اینقدر دلم گرفت حالم بد بود دلتنگی عجیبی فقط گریه و گریه نه غذا نه خواب خیلی بد بود تا روانشناسم رفتم خلاصه ی روز خودم نشستم با خودم فکر کردم و از خدا کمک خواستم کمکم کنه فراموش نشد ولی عادی شد برام .دیگه برام مهم نیست فکرش کنم یا نکنم میل بقیه ادمهاست .ولی الان بعد دوسال ک گفتم منتظرم بمون کار دارم موقعیت دارم ولی دلدار ندارم از اونم خبری ندارم چون ی سال بعد ازدواج شماره خودش عوض کرده .نمیدونم وابستگیم چرا شد وقتی قسمتم نبود

  • مرتضی

    عشق فراموش شدنی نیست /شاید بتونیم ب نبودنش "عادت"کنیم، اما هرگز نمیتونیم "فراموشش"کنیم...

  • سجاد

    لطفا نظر بدید
    نمیدونم دخترا هم بعد ازدواج یاد خواستگار قبلیشونن میوفتن حداقل یا پیش خودشون دلشون تنگ میشه؟

    پاسخ ها

    • بارانآ

      آره بابا شدید

  • دیانا

    بابام فهمید بعد دوسال ازهم جداشدیم. مجبورم کردن بخاطر درسم. پشت کنکوریم برام دعا کنید کاش با دست پر برگرده و همه چی درست شه.کاش بتونم متمرکز تو این 3 ماه درسمو بخونم.خدایا کمک کن

  • nwgin

    سلام سنم در برابر شما خیلی کمه لطفا نگین بچگی کردی من به اندازه یه دختر 25ساله میفهمم قبل اینکه با اون بسره باشم با200 تا بسر چت کردم خودشون میودن منم با هیچ کدومشون رل نشدم فقط دیگ همه بسرا رو شناختم به جز یکی اون فر غ داش دروغاش قشنگ بود سرجمع 20 روز بودیم ولی این 20 روز اندازه 20 سال بود میدئنم میگین تو که کلا 15 سال داری 20 روز باهاش بودی چطوری میشه وقتی مهر یک نفر به دلت بیفته این میشه تازه مشکلم اینجاس که من مجبور شدم ولش کنم چون رابطمون با دروغ وصل شده بود فک میکرد من دروغاشو نمیفهمم تازه بابام هم شک کرد بود الان 16 روز از جدایمون میگذره اولاش مهم نبود برام اما روز ب روز حرفاش بیشتر تو ذهم میاد روز ب روز با خاطراتش زندگی میکنم شاید واس من زود بود فراموشی بهترین کار ه اما نمیتونم من درسخون بودم اما تا کتاب ام رو باز میکنم یه حرفایی از اون میاد بیشتر از اون بیشتر این منو عذاب میده که میدونم الان دوست داره بهم گف بعد تو با همه دخترا سرد رفتار میکنم اما وقتی بروفایلش چک کردم مخاطب خاصش یکی د یگه بود دارم دیونه میشم همیشه احساس ابرازاتش با فحش بود ....

  • نفس

    منم پنج سال عمرموواسه کسی هدردادم دیوانه واردوستش داشتم بعدمن مریض شدم منوتوهمون بیمارستان ول کردم الان شش ساله جداشدیم بازم هرشب بخاطرش گریه میکنم هیچوخت باکسی ازدواح نمیکنم.زجرمیکشم

  • Yasmin Nikkhah

    چي بگم والا اينجا همه يكي ولشون كرده ..الان منم حس ميكنم يكي ولم كردن رفته ..هر كسي بياد بم بگه ميبخشمش

  • سوکند

    خیلی سخته یه نفربیادوبین دوتاعاشقوبهم بزنه خدایاااابخداتاوان داره

  • رخ دیوانه

    سلام، من چند ساله عاشقه یه دختر شدم که ۳سال ازم بزرگ‌تره، اون نمیدونه من عاشقشم و هرشب و هر روز به یادشم تا حدی که دارم دیوونه میشم بخدا، نمی‌دونم باخانوادم مطرح کنم یا نه، ممکنه بگن بچه ای ولی بقرآن دارم دیوونه میشم نمی‌دونم چکار کنم، اگه بهش نرسم می‌میرم، خدایا خودت کمکم کن

  • مریم

    سلام....من ۴ساله که با همسرم هستم از22سالگی....دو سال دوست بودیم دوساله که عقد کردیم....قرار بود عید عروسی کنیم خونه گرفتیم اساسامو که کامل چیدیم یه دفعه زد زیر همه چی.....الان یه ماه و نیمه ولم کرده رفته میگه میخوام طلاقت بدم فقط کارم شده گریه و التماس.....فقط تو این چند وقت چند بار با التماس بهش گفتم بیاد همدیگرو ببینیم وقتی دیدمش همش گریه میکرد میگفت من و تو به درد هم نمیخوریم....میخوام بدونم گریه هاشو باور کنم یا مطمءن باشم دوسم نداره....اگه بدونم واقعا دوسم نداره فراموشش میکنم.کسی میتونه کمکم کنه؟

  • مریم

    البته از وقتی عقد کردیم رفتارش باهام سرد شده بود...همیشه سرکارم میذاشت خیلی کمتر از قبل میومد پیشم.....کمتر بهم زنگ میزد...با زبون میگفت دوستت دارم ولی رفتارش نشون نمیداد.....الانم بهم میگه اون رفتارارو میکردم ازم سرد شی....اصلا یه دلیل منطقی نیاورده.

  • نوید

    شکست عشقی خیلی بده ولی میدانید که او هم شما را زمانی دوست داشت ولی عشق یکطرفه کشنده هست چون او اصلا شما را دوست نداشت.مخصوصا در پسرا

  • بدون نام

    ای بی خبر از سوخته و سوختنی
    عشق آمدنی بود نه آموختنی
    تمام وجودم غمباد گرفته حتی گریه هم نمی تونم بکنم.
    من 36سالمه بچه نیستم که هی بخوام دنبال تجربه جدید باشم. همه مطالبی که بالا گفته شده من خودم به بقیه میگفتم. ولی خودم نمی تونم انجامش بدم. دردم اینه که من خودم مجبورشدم خودم رو کنار بکشم. احساس می کنم دارم چوب روزگار می خورم خواستگاری خیلی خوبی داشتم که بعضا 5سال یا 8 سال مقاومت کردند. و من مجبور بودم بخاطر مشکلات وشرایط بد خانواده جواب رد بدم اواخر دیگه افسردگی هم گرفته بودم. اونهایی که خبر نداشتن فکر می کردن از سر غرورمه که پذیرای کسی نیستم. یقین دارم آه خیلیها دنبالمه. خیییییلی حالم بده میشه برام دعا کنید. دارم دنبال دعایی می گردم که بتونم فراموشش کنم .

  • Mona

    الان ساعت 6 صبح روز قبل از کنکوره و من دیشب تا صبح اشک ریختم مثل هرشب دیگه تو 5 ماه گذشته
    خیلی تظاهر کرد عاشقمه ولی همین که من عاشقش شدم و بهش گفتم باهام سرد شد بعدم که فهمیدم خیانت کرده بازم بخشیدمش ولی باز تکرار کرد ...باهمه دخترا مثل من بود و همه دخترا رو میخواست...دختر مغروریم خودم رابطمو بهم زدم چون تحمل دروغاشو نداشتم و همش تو ظاهر میخندم و بی اهمیت نشون میدم جلو همه... اما فقط خدا میدونه چقد دوسش دارم و شبا چقد یواشکی گریه میکنم... باتوجه به شناختی که از خودم دارم تقریبا مطمعنم دیگه هیچوقت عاشق نمیشم و این عذابم میده که چقدر عاشق یه لاشی بودمو هستم

  • maryam9128

    فردا کنکور دارم،،ولی خوابم نمیبره،،
    مهساااا مهسایی ک گفتی 10سال باهم بودین
    منم مث تو شدم
    میشه باهم حرف بزنیم،؟

  • مهم نیس

    نمیدونم
    دوستش دارم و دوستم ندارد این چه حالیست؟نمیدونم
    شاید مرگ تدریجی که میگویند همین است

  • سراب

    من چی بگم .رفتم بینی عمل کنم.دلم جاموند پیش پسری ک هوشبر بود.توعمرم باهیچ پسری رابطه نداشم.نه ماهه دارم کلنجار میرم چطور برم بش بگم میخامت.هیچ کمکی هم نیس.شرایطشم جور نیس برم بیمارستان بگم.همه اشنان اگ ببینن شر میشه برام.فقط,بیست و چهار ساعت ازخدا مرگ میخام

  • لیا

    عشق هیچ وقت فراموش نمیشه از یاد نمیره ولی نبودش عادت میشه مثل یه زخمی که جاش برای همیشه میمونه درد وسوزش کم میشه و فقط یه جای زخم مینونه

  • یسنا

    عشششق اسان نمود اول سپس افتاد مشکل ها

  • ساغر

    سلام دوستان تورو خدا کمکم کنید .یه پسری دوساله عاشقم بوداما من دوسش نداشتم .کاری کرد که عاشقش بشم..اینقد بهم وابسته شدیم .اینقدر دوسش داشتم خونواده ها هم میدونستن.اما پدرم میگفت تا دانشگاه دخترم تموم نشه نیاین خواستگاری حالا من درسم تموم شده اما کسی که اون همه منو دوس داشت .کسی که بخاطر من همه کار کرد الان سرد شده .گذاشت رفته .بی دلیل بهم گفته نمیخوامت!اصلا دارم دق میکنم .نمیدونم چیکار کنم که اروم شم .تورو خدا بگید چیکار کنم ابروم رفت جلو خونوادم

  • دختر 14 ساله عاشق

    کمکم کنید فکر نمیکردم نتونم فراموشش کنم تورو خدا راه حل فراموشی بگید جون هر کی دوس دارین دیگه کم کم فکرم به قرص و خودکشی کشیده کمک کمکم کنید 3 یا 4 بار شکست خوردم ولی قوی نشدم

  • منم

    سلام نمیدونم این سایت هنوزم پاسخگو هست یا ن ولی میخوام بگم خواهشا اگ میبینید جوابم رو بدید ی دختر 19ساله هستم یک ساله با پسری دوست شدم ک 24سالشه قبلا شکست عشقی خورده بود همه چیز خوب بود فقط چند وقت ی بار یاده اون میوفتاد ک بعد زود فراموش میکرد کم کم علاقش ب من زیاد شد بهم گف دوسم داره ولی بعد چند وقت فهمید ک اون دختره بچه دار شده دوباره حالش بد طوری شده ک میگ من هیچ وقت خوب نمیشم ب من دل خوش نباش من واقعا عاشقشم رابطمون خیلی سرد شده انگیزه ی زندگی نداره خواهشا بگین چطوری کمکش کنم از شکستش هم4ساله ک گذشته

  • بینام

    سلام به دوستان.من کامنت همه رو خوندم.همه ی دوستان به نوعی بی تاب عشقشونن.عشقی که نود درصدیکطرفه بوده ولی بااینحال عذاب آوره.حالا میخوام بگم عشقی که دوطرفه باشه و همه موافق باشن وعشقت تادم آخر برات از جون مایه بزاره ولی به دردناکترین شکل جلوی چشمات بمیره وناکام با کلی آرزوهای قشنگ که برای آیندمون داشت و براشون جنگید بره چطور بایدبافقدانش کنار اومد؟چطور بعداز سه سال که حس میکنی قویترین عشق و پشت گرمی رو داری واز جان برات مایه میزاره وبخاطرت باهمه میجنگه وباعث آرامشته فراموش میشه؟چطور ازین عذاب رها بشم؟تنها عاشق واقعی ای که دیدم همون بود.جگرم آتیشه

  • ندا

    براي همه دل شكسته ها التماس دعا ميكنم

  • مرتضی

    سلام.
    با عرض پوزش به نظرم این حرفا همش شعاره.
    هر فردی نسبت به شخصیتی که داره، قلق خاص خودشو داره که خودش باید اونو پیدا کنه و با اراده ی قوی شروع به باز سازی خودش کنه.
    بعدشم اول سایت یه چیزایی نوشته بود که انگار واسه خیلیا بدرد میخوره، اما متن فقط در مورد متأهل هاست نه کسایی که نتونستن عشقشونو بروز بدن و به هر دلیلی از دستش دادن!

  • لیلی

    من عشقمو امشب از دست دادم حالم خیلی بده،با تمام وجودم ده سال بهش محبت کردم عمرمو ب پاش گذاشتم ولی امشب فهمیدم ب من خیانت کرده ویکی دیگه رو دوسداره میخاد باهاش ازدواج کنه همش الان بخودم میگم پس نقش من این وسط چی بوده اگه اون یکی دیگه رو دوست داشته چرا همیشه بهم میگفت ک عاشقمه، دارم دیونه میشم من بازیچه اون بودم...

  • ساحره

    اوممم سلام...
    خب من ازون دسته ادماییم ک خیلی میریزم تو خودم
    نمیدونم دلیلش چیه؟حتی وقتی همه چی خوب و ردیفه من نرمال نیسم..
    نمیخام بگم شکست خوردمو بازیچه بودم و...
    نع.. بنظرم اگ ادم خودش یه انتخاب خوب داشته باشه هیچوقت شکستی نداره..
    حالا ازینا بگذریم..
    میخام بگم اینک میگن ولش کن و ارزش نداره و تنهایی بهتره و اینا همش داستانه اونم از نوع مسخره
    اگ یکیو دوسداری براش بجنگ... اگ دوستت داره کم نزار براش. بخدا دروغه ک میگن عشقا ب هم نمیرسه
    اگ تودوسش داری اونم دوستت داره پس این چرت و پرتا چیه؟ اگ بخای حتما میشه
    مغرور باشید و نع براکسی ک دوستتون داره
    من خیلی سر غرورم بد اوردم خیلییی.. حتی بااینک غرور باعث شد من تنها باشم ولی هنوزم ولش نکردم
    خیلی سعی کردم بزارمش کنار ولی نشد...
    دوسش داری؟دوستت داره؟اگ مردی برو جلو سینه سپر کن بگو این همون کسیه ک خوشبختم میکنه..
    نگرد دنبال بهونه نگرد دنبال سایت ها گوش نکن ب شکستا مردم
    بخدا مال توباهمه فرق داره شاید اونا ی اشتباهاتی کردن ک تنهان
    ولی تو ک اشتباهی نکردی پس چرا دستی دستی خودتو میخای داغون کنی؟
    بنظرم اگ تلاش کنی حتما ب نتیجه میرسید اینو با اطمینان کامل میگم....

  • محمد

    اول از هر چیز امیدوارم خدا به همتون صبر و تحمل بده.
    منم این روزارو گذروندم, ولی یه چیز و با خودم همیشه تکرار میکردم, اونم اینکه حالا که تموم شده و چیکار میشه کرد, قرار نیست که باقی زندگیمم به غم بگذره,
    تنها چیزی که میتونه آرومتون کنه یاد خداست
    و اینکه این دنیا اومدیم و همه چیز فانیه, پس زیاد نگران این نباشید که چرا واسه همیشه و هر روز شاد و خوشبخت نیستید, این دنیا کامل نیست , همه چیزش پایان داره لذت و خوشیش, و حتی غم هاش
    فقط خداست که باقیه و بی نهایت

  • بی نام

    غم از دست دادن عشق هیچ درمانی نداره مگر فقط با مرگ تسکین پیدا کنه - این راه حل ها هم تاثیری نداره - درد عشق بدترین درد دنیاست کاش هیچ وقت عاشق نبودم - الان دارم دیوونه میشم نمیدونم باید چه غلطی بکنم کاش فقط از خراب شدن آخرتم نمی ترسیدم تا راحت خودکشی کنم .

  • شیما

    سلام, کسیو ندارم یکیو میخام داستان زندگیمو کامل براش تعریف کنم قضاوتم کنه خسته ام عذاب وجدان دارم, نمیتونم تصمیم بگیرم

    پاسخ ها

    • بدون نام

      فقط خدا‌

  • زیبا احمدپور از تبریز

    من دل پسری رو شکستم که 4 سال عاشقانه دوستم داشت هیچ کار نمی تونم بکنم همش دارم بد میارم فکر کنم نفرین و تاوان دل شکستنه. هر کسی دل بشکنه خدا تقاص میگیره التماس می کنم به دوست داشتن و عشق خیانت نکنید امروز روز زن هست ولی بشدت افسرده و غمگینم.

    پاسخ ها

    • باران

      منم دقیقا شرایط شما رو دارم حتی بدتر بدتر ایکاش جبران میکردم

  • محسن

    ممکنه خواهش کنم یکی از زبده ترین کارشناسانتون با بنده تماس بگیرند چون شرایط مبهم متفاوتی دارم
    اگر ممکنه در پاسخ یک ایدی تلگرام برای بنده ارسال کنید

  • ملیکای نابودشده...

    داعم خودموسرزنش میکنم هیچی نمیتونه خوشالم کنه عاشق یه ادم سرشناس شدم دقیقادوسال پیش که بچه تربودم! افسرده شدم،خردشدم،من وااقعا عاشقش بودم امانابودم کرد،انقدرشبابه خاطرش گریه کردم که چشمام ضعیف شد،هیییچی نمیتونه آرومم کنه،کم مونده بستری شم،3بارمیخواستم خودکشی کنم،قرص خوردم داشت حالم بد میشد، انققفدر افسرده شدم که زدم به سیم آخر همه عکساشو ازتو گوشیم پاک کردم،ولی بهترین روزامو چشامو، اشکامو، اعصابمو،،،همه روازدست دادم،اووون همه عشق شدتنفر،چندوقت پیشم یه پسره توفامیل (محرمم )میخواست کمکم کنه فراموشش کنم ولی ازم سوءاستفاده کرد،فقط میخوام نباشم،ازهمه بدم میاد،دااااغون شدم...فرض کنین منم خواهرتون واسم دعا کنین. ...

  • دختر

    سلام.منم دیروز از عشقم جدا شدم.دارم دق میکنم هیچ جوری آروم نمیشم کسی هس بشه باهاش درد دل کرد اینجا

    پاسخ ها

    • ملیکا

      درکت میکنم سخته ولی بایدعادت کنی شرایطتو نمیدونم ولی خودتوکوچیک نکن فداسرت

    • Romantic love

      سلام
      : -Dسال ۹۷ و با تلخی شروع کردی ؟
      خیلی سخته برات صبر و تحمل آرزو دارم

  • بدون نام

    وقعن از عشقت جدا شدن سخت است منم از عشقم جدا شدم الان بنظر م دنیا به آخر رسید

  • مهسا

    در مطلبتون همیشه اشاره به شکست حاصل از طلاق داشتین در حالیکه اصل شکست عشقی مربوط به رابطع ی قبل ازدواجه که یه طرف احساسی نامردی و رهامیکنه. طلاق ها معنولا یه طرفه نیست و دو طرف بعد مدتی میفهمن بنا دلایلی بدرد هم نمیخورن و این حدایی معمولا با جنگ و دعواست و نمیشه بهش اسم شکست عشقی دادت

  • Romantic love

    فقط میتونم بگم که دلیل همه جداییها بیتجربگی و نداشتن میدیریت هست والا اگر در قدم اول فردی عشقشو دوست داشته باشه تو هر جور شرایطی میتونه عشقشو از بحران و طوفان نجات بده فقط باید فن بیان داسته باشید و احساساتتون به رفتارتون چیره نشه و غرور نداشته باشین و لج باز نباشین تمام این جدایهایی که دوستان نوشتن ی جور بچه بازی و لج باز یه ولی اگه قضیه خیانت باشه اون شرایطی کلا فرق میکنه و باید این خیانت ریشه یابی بشه وای دوستان من نگذارید زندگی تون سر بازی و انتقام و ندونم کاری اطرافیان از هم بپاشه من برای همتون دعا میکنم که حال دل همتون خوب بشه چون اگه غصه بخورین روزبروز از سنوات پیر تر میشیم و هر روز میبینیم که موهاشون سفید میشه دوستان شادابیشو از دست میده و اعصابتون هم کم حوصله میشه میدونم سخته ولی باید با شرایط کنار بیایم و زیاد درگیر نباشیم کسانیکه اینجا نظر دادن اینا آدمهای ساده ای بودن وساده و بی آلایش عاشق شدن
    ‌‌خدا نگهدار همتون

    پاسخ ها

    • بدون نام

      دلیل این جدایی ها فقط نامردی و بی جنبگی یه عده که بشون محبت میکنی...

  • بدون نام

    یروز منو عشقمو ازهم جدا کردن ولی ما هنوز باهم بودیم تا اینک دیدم تو گوشیش بایکی چت کرده عاشق شده بود مردا خیلی نامردن توروخدا شما ک هیچی از عشق نمیفهمید وارد زندگی کسی نشید دارم دق میکنم ولی بازم عاشقشم بیشتر از قبل هیچی بد تر از این نیست ک بفهمی یکی اومده تو قلب عشقت

  • مبینا

    منو عشقم عاشق همیم
    خونوادش اونو ب زور ب ی دختر دادن ک دختره از رابطه لی ما خبر نداره وختی فهمیدم داره ب عشقم پی ام و زنگ میزنه نابود شدم حالم خیلی بده هر کی ی چیزی میگ میگن این رابطه رو تموم کن حتی ب عشقمم گفدم میگ تو تموم زندگی منی چطور میتونی پا پس بکشی
    من الان سرد گمم چیکار کنم واقعا دارم زجر میکشم تو زندگی عشقم یکی دیگم هس توروخدا کمکم کمید چیکار کنم

  • سوگل

    4سال تمام منو شیفته خودش کرد...با حرفاش نگرانیاش حساس شدناش واقعا برام تک بود یادمه همیشه تا میخاستم غصه بخورم یادم میومد ک اون هست پس تا وقتی پیشمه نباید غصه بخورم...اره یوقتایی یکم اذیتش میکردم خخخ ولی همش از عشق بود خودشم خبر داشت...یمدت منو ول کرد و رفت با یکی از آشناهام دوس شد رابطشون خیلی جدی شده بود ینی مردم و زنده شدم... جالب اینکه بعد یمدت باز برگشت.همون حرفارو زد و من باز خامش شدم دیوونش بودم دیوونه حرفاش تیپش اصلا محشر بود ولی اینبار ک برگشت دیگ مث قبل نبود به هر بهونه تنهام میذاشت میدیدمش وقتی با یکی دیگس باز نگاش سمت منه ولی کلا این ادم میخاد منو اذیت کنه چمدونم امتحان کنه یا هرچیز دیگ هی عذاب کشیدم ساکت موندم با صدنفر دیگم بود ولس ابدا نه خودش رابطه رو تموم میکرد نه به من اجازه میداد برم همش برام درد بود منم بش وفادار نموندم منم زیاد باهاش نبودم ومثل خودش شدم الان باز شنیدم با یکی دیگس الان دیگ ازش خسته شدم میخام تموم کنم میترسم بزنه بسرش صدبرابر بیشتر بد کنه چون آشنای نزدیکیم دیگ حس سابق رو ندارم بش ولی تحمل خیانتشام ندارم ای خداااااا بش اعتماد ندارم ولی ته دلم نمیتونم فراموشش کنم اخه چطور تونست همه قولامونو فراموش کنه متاسفانه زیادم میبینمش چه رابطه تموم شه چ نشه کمکم کنین نزدیک یکساله یروز خوش ندیدم نه میتونم باهاش بمونم نه فراموشش کنم ادم موندن نیس شنیده بودم منو واس خودم نمیخاد ولی با همه اینا دلم میخاد تو زندگیم بمونه...دلم مرگ میخاد کلی وزن کم کردم اخه وقتی با عشقت نباشی چرا دیگ زندگی کنی درسته اعتماد ندارم ولی نمیتونم از زندگیم حذفش کنم هنوز میبینمش دلم میریزه با کسیم دیگ نمتونم دوس شم چون عشقم با دوستم بود دیگ بدم میاد از هرچی دوستیه من عشقمو میخاااام مثل قبللللل اصلا نمیتونم درس بخونم اخه چرا منو نخواس؟؟چرا با صدنفره؟؟میخام خودکشی کنم ای کاش یه مریضی بی درمون بگیرم کاملا امیدم نابود شده

  • حمیدرضا

    امروز کات کردم ☺نمیگم حالم خوبه ولی رفتتت
    ابجیا خاهرا بیخیال این روابط شین

    پاسخ ها

    • بدون نام

      دهنتو ببند

    • بدون نام

      دهنتو ببند

    • نسار

      راست میگه دهنتو ببند

    • امید

      من کلا نظری ندارم ولی فکر کنم باید دهنتو ببندی

  • عاشقی

    نفرینش میکنی که بدبخت بشه ولی بدبخت بشه درد تو دوا میشه؟نه.بمیره ولی یه لحظه فکرشو بکن وحشتناکه.خب خوشبخت شه من که گذشتم ولی فکر کن خوشبخت شه نمیگی عادلانه نیست؟وقتی عشقتو از دست دادی هیچ اتفاقی آرومت نمیکنه.از کجا معلوم بعد مرگ راحت بشیم.نه بعید میدونم درمانش مرگه.درمانی جز وصال نداره که هیچوقت اتفاق نمیفته

  • سوگل

    کم کم دارم فک میکنم چیزی ب اسم عشق بین ما نبوده اون منو خواست واس اهدافش و بازیاش همین هه من ساده پای خوب و بدش واستادم نفرین میکنم چون عشق من خیلی پاک و صادق بود من چون محبت ندیده بودم زود خام حرفاش میشدم همین ‌.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      کمبود محبت چرا

  • mk

    بدترین حس دنیا این که عاشق دختری بشی که دوست نداره
    بهت بگه باید با خودت کلنجار بری
    تنهات بزاره با اشک و غم

  • محبوب

    من یک پسرم از خرداد ۹۰ تا خرداد ۹۷ هفت سال با یک دختر دوست بودیم و همون سال اول بهم دیگه قول ازدواج دادیم سالهای دانشگاهش کنارش بودم همه جوره هواشو داشتم از ته قلبم دوسش داشتم حتی یکبار بهم خیانت کرد و باز بخشیدمش ازبس دوسش داشتم خودم موقعیت شعلیم درامدم خونوادم همه چی عالی بود بخدا قسم میپرستیدمش ولی دو هفته پیش قهر بودیم پیام دادم بهش خبر داد گفت نامزد کردم بابام مجبورم کرده بابام عاشق فامیل هستش وو اشک تمساح . کسی که عاشق باشه خاستگارشو رد میکنه نه اینکه شبا با خاستگارش تا ۴ صبح چت کنه. خلاصه اون الان فکر خرید لباس عقده و من به مرز جنون و دیوانگی و ازبس قرص میخورم چشام همیشه بسته و واقعا در حال مردنم.تحقیرم کرد خیلی بد تحقیرم کرد. تو این دوره زمونه آدما بی وفان خیلی بی وفان به هیچکس خوبی نکنید جوابش بدیه واگزار کنین به خدا. با همممه این بدی ها بخدا باز ارزو خوشبختیشو دارم . ولی افسوس که ذهن من دیگه قفل شده روی اون

  • نازی

    12روزه احسااانموندیدم:(((ولی اصلاددسم نداره ومن دیییووونشم :(((آخه چرا؟؟؟؟!

  • یاسمن

    بعد چار پنج سال قول و قرار کاری کرد از هرچی عشقه متنفر بشم دست عشقشو گرفته بود تو چشام نگاه کرد گف یاسمن بفهم من اینو دوست دارم الان شش ماهه تازه یکم اروم گرفتم ولی اشنای نزدیکیم لابد عروسیش دعوتم میکنه.....عشقش هم ک جدیدا فهمیدم با شوهر عمم فامیلن ینی بعد چار صباح باید بچهاشونم ببینم دیگه عاشق هیچ کسی بشم الان سنگ سنگم بی احساس.همون دختری ک با فیلم عاشقونه میزد زیر گریه کسی بمیره هم عین خیالش نی...عاشق نشو تا ته داستانو دیدم همش تلخیه....ب نسل من عشق نیومده

  • رويا

    همه چی به روحیات انسان و تربیتش بستگی دارد. همیشه باید مواظب بود که کسی را خیلی دوست نداشته باشیم. عشق احمقانه ترین اتفاق زندگی یک انسان است

  • شيوا

    ١٧ روزه ولَم كرد رفت بعد ١٠ يال

  • تینا

    توی پانزده سالگی عاشق شدم پسره ۱۷سالش بودعاشق هم بودیم ولی یه دفه بهم سردشدخودم رفته بودم ابرازعلاقه کردم بهش اونم ک پسرباایمانی بودقبول کردک ارتباطمون بایدب ازدواج ختم بشه ولی نامردی کردوتو ۱۸سالگیم تنهام گذاشت هرچی التماسش کردم فایده نداشت رفت ازدواج کردبدشکستی خوردم رفتم بایه پسردیگه خیانتودروغ وفحشوتهمت وتازه باهاش تجربه کردم این آشغال تر ازاون بودچهارسال زندگیموب پای این دومی گذاشتم ولی این بارخیلی ازم سواستفاده شدالان پنج ماهه ازاینم جداشدم ودوتاشکست عشقی پشت هم منوب جنون رسونده همش فکرخودکشی توذهنمه حالااون عشق اولم برگشته هههههههههه یه بچه داره هی ب من زنگ میزنه درحالی ک هیچ حسی بهش ندارم اگه هم انتقام بگیرم ازش لذتی واسم نداره حالا چ کنم عشق دومم خیلی بهش وابسته شدم چرب زبون بودیادخیانتاش داغونم میکنه دیگه طاقت ندارم بستمه خداکم آوردم همش خودکشی میادتوذهنم خطاشم عوض کرده هرشب منتظرم برگرده مگه یه آدم چقدرمیتونه تحمل داشته باشه بخدامیخواستم ازدواج کنم سروسامون بگیرم ولی ازم سواستفاده شددارم زجرمیکشم زجر بخدازجر فقط زجره روزوشب ندارم چ کنم

  • عاشق دل خسته

    سلام منم ۱۱ساله عشقم رو ندیدم تو دانشگاه عاشق عیسی شدم قبلش طوری رفتار میکرد که عشقش تو دلم بیشتر میشد اهل دوستی با کسی نبودم بهش زنگ میزدم تا صداشو بشنوم ازم خواست خودمو معرفی کنم وقتی فهمید مغرور شد و همه جا رو پر کرد حتی خواست به خانوادم بگه که گناهم فقط دوست داشتن اون بود با اجبار خانوادم ازدواج کردم ولی هنوزم شبها تو خواب صداش میزنم زمان تنهاییم اشک میریزم فقط میتونم بگم داغونم دشمن ادم شکست عشقش نخوره دلم خیلی هوا شو کرده الانم دارم با خون دل مینویسم قرض از نوشتنم این بود کاش سر بزنه بدونه که چه کرد با دل ‌‌وروحم

  • عاشق دل خسته

    منم یازده سال پیش تو دانشگاه عاشق عیسی شدم اهل دوستی با پسر نبودم گرچه اون زمان بد میدونستن رشته حسابداری بود ومنم ادبیات میخوندم گوشی داشتم ولی از بیرون زنگ میزدم وحرف نمیزدم اون میگفت الو ومن ارامش پیدا میکردم حتی رفتار اونم جوری بود که دوستام میگفتن اونم دوست داره طوری که یبار شطرنج بازی میکردم از دوستم خواست پا شه که اون بازی روادامه داد بهترین لحظه. زندگیم. بود با اصرار خودشو دوستام خودمو معرفی کردم چنان لهم کردکه اشکهام بهترین دوستم شدند وهمه جا رو پر کرد ازش خواستم به کسی چیزی نگه اما بدتر کرد گناه من فقط یه عشق پاک بود حتی بعدش زنگ میزد به گوشیم تهدید میکرد به خانوادت میگم دوستم داری خبر داشت به اسم پسر عمومم گفت میرم به همشون میگم از ترسش با اصرار خانوادم ازدواج کردم شوهرم از لحاظ مالی وحتی زیبایی واندام ازش سره ولی اون برای من یه چیزی بود که نمیتونم فراموشش کنم عشق اینا رو نمی فهمه شکست عشقی برابر با مرگ تدریجی هنوزم با تمام بدی هایی که کرده میخوامش

  • ابوالفضل

    من پسری ۱۷ ساله هستم.من دو ساله که صادقانه عاشق دختر خالم بودم.اولا با هم دیگه خیلی گرم میگرفتیم و واقعا همدیگرو دوست داشتیم.بعد از یک ماه فهمیدم عشقم از یک پسر دیگه در فامیل خوشش اومده .این واقعا منو زجر میداد جلوی من با میرقصیدن و طوری که شب اول تو شوک وحشتناکی بودم وقتی که ازش پرسیدم چرا عوض شدی گفت به تو ربطی نداره بدون این که من کاری انجام داده باشم.بعد چند وقت من هم برای تلافی با دختری دوست شدم.درسته که من با کس دیگه ای بودم ولی هنوز دلم پیش اون بود.جالب این جاست که بعد یک سال اومده با پرویی تمام به من میگه ازت بدم میاد چون با نا محرم دوستی ولی اون روزای خودش رو یادش رفته بود.به از این همه ماجرا عید ۹۷ رفتیم خونشون.این دل بی صاحاب من بازم پیشش گیر کرد . ولی من تو ظاهر نشون میدادم که اصلا ازش خوشم نمیاد و بهش محل نمیدادم ولی اون یه بار اومد پیشم من پس زدمش.بعد این که اومدیم خونمون این قدر حالم بد بود که با مامان رفتم روانشناس اما نگفتم چرا.دوستان بعد اون همه ماجرا و مصرف قرص آرامش بخش احساس من نسبت بهش مرد‌.مطمئن باشید که حس شما هم میتونه بمیره ولی باید قوی باشید

  • ساناز

    ما هر دومون همديگمونو دوست داريم ولي از دو طبقه متفاوتيم: فقر و ثروت !
    در ضمن از من كوچيكتره ، با وجود همه انكاراي من، انقدر پافشاري كرد كه اخر سر عاشقش شدم و همه چي زندگيشو پذيرفتم ، تفاوت خونواده ها و تفاوت طبقاتي رو
    با جلو رفتن رابطمون احساس عذاب وجدان كرد كه چطور كسي رو كه دوست داره تو زندگي سخت وارد كنه چند بار سعي كرد رابطمون رو بهم بزنه ولي بعد قطع رابطه دوباره برگشتيم
    حالا كارايي رو ميكنه كه من ازش نفرت كنم و من ميدونم كه عمدا اينكارو ميكنه
    رابطمون رو تموم كرديم خيلي سخته براهردومون،شايد براي اون بيشتر
    هر لحظه براش دعا ميكنم ، دلش اروم نميگيره
    بهش گفتم همه شرايط زندگيتو پذيرفتم ميگه نه نميتونم نميشه ادامه بدم ولي بعد چند روزي زنگ ميزنه پيام ميده
    حالت روحيم بده و ميدونم حالت اون بدتر
    ما خودمون مانع سر راه عشقمون شديم
    نميتونيم همديگرو ترك كنيم و نميخاد با بردن من به زندگيش به اصطلاح منو وارد مشقت كنه

  • غریبه

    سلام
    من ۱۹سالمه و چندسالی هس که تو حرفه نویسندگی مشغولم،وقتی توی ۱۶سالگی خودمو شناختم اونوهم شناختم دختری که نسبت فامیلی دوری با من داره و دو سال هم از من بزرگتره،قبلا اصلا بهش اهمیت نمی دادم حتی داشتم واسه یکی از فامیلام تورش میکردم یا بعضی وقتا اسمشم یادم میرفت اما یدفعه همه چی تغییر کرد و شد تمام دنیام،چون مثل گذشته زیاد نمیبینمش دوریش باعث شده تا با همه سرد بشم و حتی با چندتا از دوستای صمیمیم بخاطر میشه گفت چیزای الکی به هم زدم و موقعیت کاریم طوریکه نمیتونم با بقیه رفیقام ارتباط برقرار کنم،همه چیم بهم ریخته و روز وشب رو قاطی کردم،،،واسه اختلاف سنیمون امکان داره هر لحظه از دستش بدم بخاطر همین خودمو تو خونه حبس کردم تا رمانی که تازه تایپش رو شروع کردم رو زودتر بنویسم و به چاپ برسونم،زندگیم کنار رفیقام،فامیلام،آشناها حتی خانواده ام به چالش کشیده شده پشت سرم حرف میزنن که گوشه گیر شده و هیچکاری نمیکنه و از این چیزا زندگیم شده پر از اشتباه تو هرجایی به شکل،،،،
    اگه راهی مدنظرتون هس بهم کمک کنین تا بتونم دوباره همه چیزو کنترل کنم چون اصلا حالم خوب نیس..

  • غریبه

    سلام
    من ۱۹سالمه و چندسالی هس که تو حرفه نویسندگی مشغولم،وقتی توی ۱۶سالگی خودمو شناختم اونوهم شناختم دختری که نسبت فامیلی دوری با من داره و دو سال هم از من بزرگتره،قبلا اصلا بهش اهمیت نمی دادم حتی داشتم واسه یکی از فامیلام تورش میکردم یا بعضی وقتا اسمشم یادم میرفت اما یدفعه همه چی تغییر کرد و شد تمام دنیام،چون مثل گذشته زیاد نمیبینمش دوریش باعث شده تا با همه سرد بشم و حتی با چندتا از دوستای صمیمیم بخاطر میشه گفت چیزای الکی به هم زدم و موقعیت کاریم طوریکه نمیتونم با بقیه رفیقام ارتباط برقرار کنم،همه چیم بهم ریخته و روز وشب رو قاطی کردم،،،واسه اختلاف سنیمون امکان داره هر لحظه از دستش بدم بخاطر همین خودمو تو خونه حبس کردم تا رمانی که تازه تایپش رو شروع کردم رو زودتر بنویسم و به چاپ برسونم،زندگیم کنار رفیقام،فامیلام،آشناها حتی خانواده ام به چالش کشیده شده پشت سرم حرف میزنن که گوشه گیر شده و هیچکاری نمیکنه و از این چیزا زندگیم شده پر از اشتباه تو هرجایی به شکل،،،،
    اگه راهی مدنظرتون هس بهم کمک کنین تا بتونم دوباره همه چیزو کنترل کنم چون اصلا حالم خوب نیس..

  • غریبه

    سلام
    من ۱۹سالمه و چندسالی هس که تو حرفه نویسندگی مشغولم،وقتی توی ۱۶سالگی خودمو شناختم اونوهم شناختم دختری که نسبت فامیلی دوری با من داره و دو سال هم از من بزرگتره،قبلا اصلا بهش اهمیت نمی دادم حتی داشتم واسه یکی از فامیلام تورش میکردم یا بعضی وقتا اسمشم یادم میرفت اما یدفعه همه چی تغییر کرد و شد تمام دنیام،چون مثل گذشته زیاد نمیبینمش دوریش باعث شده تا با همه سرد بشم و حتی با چندتا از دوستای صمیمیم بخاطر میشه گفت چیزای الکی به هم زدم و موقعیت کاریم طوریکه نمیتونم با بقیه رفیقام ارتباط برقرار کنم،همه چیم بهم ریخته و روز وشب رو قاطی کردم،،،واسه اختلاف سنیمون امکان داره هر لحظه از دستش بدم بخاطر همین خودمو تو خونه حبس کردم تا رمانی که تازه تایپش رو شروع کردم رو زودتر بنویسم و به چاپ برسونم،زندگیم کنار رفیقام،فامیلام،آشناها حتی خانواده ام به چالش کشیده شده پشت سرم حرف میزنن که گوشه گیر شده و هیچکاری نمیکنه و از این چیزا زندگیم شده پر از اشتباه تو هرجایی به شکل،،،،
    اگه راهی مدنظرتون هس بهم کمک کنین تا بتونم دوباره همه چیزو کنترل کنم چون اصلا حالم خوب نیس..

  • شکیبا

    من در اولین نگاه عاشقش شدم دوسال بود بدون اینکه بدونه عاشقشم زندگی میکردم تو همون دوسال اون میخاست باهام دوست بشه خیلی خاطرات ازش دارم تااینکه شب عروسی خواهرم باهاش دوست شدم اون بهم پیشنهاد ازدواج داد مادرش با مادرم حرف زد اما خانواده من مخالف بودن چون از اخلاق اون خبرداشتن اما من کور وکر بودم و فقط اونو میخاستم تااینکه خودم کم کم شناختمش و فهمیدم چطور آدمیه و خودم ازش فاصله گرفتم منو هنوز دوسش دارم اما برا ازدواج اونو نمیخام چون میدونم بدبختم میکنه اما نمیتونمم ببینم اون با کسی دیگه ازدواج کنه

  • مهین

    باسلام,اره شکست عاشقی خیلی بده منم شکست خوردم ی سال ونیم با پسرخاله م دوست بودم خیلی همدیگرو دوست داشتیم اون همیشه قسم میخورد ک تااخرباهاتم وفقط بایدمال اون بشم و...ولی آخرش ولم کرد ی بهونه ای ک الانم قانع نشدم چرا,الان۱سال و۴ماه ک تموم کردیم ولی هنوزم عاشقشم ,ولی دوستان کسی ک بعداین همه قول تنهامون گذاشته ما چرا فراموش نمیکنیم امیدمون فقط باید بخداباشه ..میدونم سخته ولی بایدسعی کنیم

  • مهین

    باسلام,اره شکست عاشقی خیلی بده منم شکست خوردم ی سال ونیم با پسرخاله م دوست بودم خیلی همدیگرو دوست داشتیم اون همیشه قسم میخورد ک تااخرباهاتم وفقط بایدمال اون بشم و...ولی آخرش ولم کرد ی بهونه ای ک الانم قانع نشدم چرا,الان۱سال و۴ماه ک تموم کردیم ولی هنوزم عاشقشم ,ولی دوستان کسی ک بعداین همه قول تنهامون گذاشته ما چرا فراموش نمیکنیم امیدمون فقط باید بخداباشه ..میدونم سخته ولی بایدسعی کنیم

  • محمد

    یه دختری ۱۴ ساله رو خیلی وقت بود میخواستم ولی چون یکسره با مادرش بود نمی تونستم نزدیکش بشم .تا گذشت که گذشت اومدن کنار دست ما خونه خریدن .یعنی اولاش فک میکردم شاید خونه واسه اینا نیست ولی خدارو شکر دیدم واسه این اس.من اول واسش یه انگشتر طلا و یه گردنبند گرفتم واسش همه چی گرفتم بهش دادم ولی قبول نکرد من واسش راضی بودم دنیا رو بخرم ولی نمیدونم به خاطر دوره ی سنی که داشت نمی تونست باهام راحت باشه یانه .دوماه یکسره باهم دوست بودیم تا ایکنه رفتم دهات برگشتم دیدم جای دیگه ای خونه خریدن یعنی از اون موقع چیزی نمیتونم بخورم یکسره دارم گریه میکنم خودمو میزنم نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم منو تنها عاشق دنیا بدونین که یهو جدا شدم و از وزن ۹۰ کیلو اومدم ۷۶کیلو یعنی تو یه هفته ۱۴ کیلو کم کردم و همین طور داره و زنم کم میش ترو خدا کسی میتونه از تلگرام پیام بده باهام حرف بزنه آروم شم.توی دوماه ۵ ملیون واسش وسیله گرفتم یه کوشی خریدم ۲ملیون ولی رفته جای دیگه .حرف من اینا که غصه ی من به خاطر رفتنش از کنارمونه وگرنه هرجا بده منم همون جام این شماره منه خواهش میکنم اورگم کنین۰۹۳۹۸۴۹۶۳۴۳بچه قزوینم

    پاسخ ها

    • نسار

      از اولش هم معلوم بود که خیلی خر هستی اما نمیدونم من چرا وقتم را برای خاندن این مطلب به درد نخور تو گزاشتم

    • نسار

      آقا محمد حالا بگو خودت چند سال داری

  • بدون نام

    دلم تنگ شده. 13 ساله همو ندیدیم

  • هانیه

    به خدا من هرکاری می کنم نمی تونم فراموشش کنم بااینکه میدونم یکی دیگرو دوست داره

    پاسخ ها

    • هیمن

      هانیه جون عشقم تو تواین سایت چیکار می کنی گلم این دری وری ها چیه میگی گلم نفسم مگه اون شب تو تخت خواب بهمون بد گذشت عزیزم اینا چیه گفتی نفسم مادر مجرد

  • نسار

    درد عشق انقدر سخته کامیون از روت رد بشه انقدر درد نداره

  • نسار

    کاشکی اصلا آدم عاشق نمی شد

    پاسخ ها

    • محمد

      میشه شمارتو بهم بدی

  • یاسی

    بچها درد عشق چیزی نیس ک راحت فراموش شع من فکر میکنم با زمان فقط کمرنگ میشه ن فراموش... منو سخت ول کردن نه اینکه فک کنین دارم میگم ک بگم فرق داشتم و...ولی جوری قلبمو چنگ زد و دلم شکست ک با این راهکارا درست بشو نیس:| من محبوری دعوت شدم عروسی عشقم چون اشنا بودیم الانم سه ماهه دارن زندگی میکنن و منم هنوز سراپام...درد عشق چیزی نیس راحت فراموش شه اصلا

    پاسخ ها

    • نسار

      یاسی جون خدا بهت صبر بده

  • بدون نام

    این عوضی دست از سرم بر نمی دارد

    پاسخ ها

    • نسار

      کدوم عوضی عزیزم

    • نسار

      آها عشقتو میگی
      آه چیگفتی
      بعضیاشون خیلی سمنجن

  • نسار

    شما ها چه بیکارید من از خدام بود ازش جدا شم

    پاسخ ها

    • محمد

      عزیزم چند سالته

  • M.N

    سلام دوستان عشق من اسمش محمد منو عشقم دختر عمو پسر عمو هستیم ما تا حالا از هم جدا نشدیم خیلی وقته با همیم
    میدونید چطور منو اون از هم جدا نشدیم چون هردومون با چنگو دندون هم دیگرو گرفتیم

  • یه مرد تنها

    واقعا چطور میشه که یه انسان میتونه در مقابل ابراز عشق صادقانه یک نفر انقدر بی احساس و بی تفاوت باشه؟؟؟
    ماجرای عشق من یه تقابل تمام عیار بین عشق و بی تفاوتی بود

  • بدون نام

    سلام دوستان منو پسر عموم عاشق هم شدیم خانواده هامون با ازدواجمون موافقت نمی کردن اما تصمیم گرفتیم یه شبو باهم بگزرونیم

  • خورشید

    من هفت سال عاشقانه پسرعمومو دوست داشته طوری که روزای اول اصلن به م علاقه ای نداشت اما بعدسال ها به گفته خودش عاشقم شده بوده خلاصه قضیمون به ازدواج کشده شده با مخالفت شدید خانواده ها از وقتی نامزد کردیم اوضاع رابطمون از همیشه بدترشده و الان انگگگگگگگگاری دیگه باهم نیستیم و این برام ی خلع ک امیدوارم بتونم ازپسش بربیام

  • نسار

    عشق چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    کسی میتونه جواب این سوال منو بده


    لطفا هرچی میدونید بگید

  • نسار

    لطفا یکی جوابمو بده

    پاسخ ها

    • امیرخان

      عشقی یعنی عامل کشیده شدن انسان به سمت کسی یا
      .چیزی بواسطه شناخت و یا ضمیر ناخودآگاه
      وقتی این کشش بواسطه ضمیر ناخودآگاه اتفاق بیافته بعضا با عقل و منطق در تعارض قرار میگیره و اینجوری میشه که میتونه ویرانگر بشه
      ولی اگه عامل شکل گیری عشق معرفت و شناخت باشه لذتش بیشتره

  • نسار

    ممنون از راهنمایی تان امیر خان

  • لعیا

    عشق یعنی ای کاش......

  • نسار

    واقعا که گاوی هیمن

  • زهرا

    منم عاشق یکی بودم خیلی دوستم داشت با هر روز اذیتش میکردم ولی اون باز منو دوس داشت ,تا اینکه گذاشت رفت ,چند مدت خیلی ناراحت بودم زنگ زدم عذرخواهی کردم ولی قبول نکرد منم گفتم هر جور راحتی ,زیاد خودتونو درگیر عشق نکنید

  • ز

    میخوام بگم پسر همسایمون سه سال بود منو خیلی دوس داشت ولی من نمیدونستم تا اینکه خودش بهم گفت عاشقم بود خیلی منو دوس داشت ,منم چون خیلی بهش علاقه داشتم دوس نداشتم خونه فامیل یا جایی بره چون فکر میکردم از دستش میدم تا اینکه یه روز گفت این اخلاقت ا ذیتم میکنه به تلفنام دیگه جواب نداد عذرخواهی هم کردم ولی نتیجه نداشت ,اون بی معرفت گذاشتو رفت ,ولی منم چند روز دلتنگش شدم,بعد عادی شد ,اره اقا مصطفی فکر کردی تو نباشی دنیا تمومه ,عاشق کسی دیگه شدم

  • ناشناس

    تو این دوره زمونه عشق کجا بود ,هر کی به فکر خودشه ,هر کی رفت بزارین بره برای چی خودتونو ناراحت میکنین,شما خودتونو داغون میکنین ولی اون حتی یه لحظه هم به فکر شما نیست ,من عاشق کسی بودم که حاظر بودم برای به دست اوردنش هر کاری بکنم ,ولی گذاشت ورفت ,منم تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم ,با کسی دیگه دوس شدم وفکرش کلن از سرم بیرون رفت ,بله مصطفی فکر کردی تو نباشی میمیرم عمرا ,جاتو خیلیایه دیگه میگیرن ,به هیچکی وابسته نشین

  • بدون نام

    دلم داره میترکه

  • بدون نام

    عاشقتم پوریا

  • بدون نام

    عاشقتم پوریا

    دلم کمی سبک شد
    میخوام داد بزنم
    بگم عاشقتم پوریا

    دوستان شمارو به خدا قسم میدم برام دعا کنید به عشقم برسم تورو خدا برام دعا کنید من خیلی دوسش دارم بی او میمیرم لطفا از ته دل برام دعا کنید لطفا

    الهی همه به عشقشون برسند ان شاءالله
    آمین یارب العالمی

    خدایا من به عشقم برسون و تمام عاشقان به عشقشان برسند
    امیدوارم تو این دنیا همه ی مردم به شخسی که دوسش دارن برسند
    توکلم فقط به خدا هست همه ی عاشقان باید توکلشون به خدا باشه
    التماس دعا

  • بدون نام

    عزیزم ان شاء الله به عشقت یعنی پوریا برسی من برات دعا می کنم اما همه چی دست خداست

    دوستان شماهم براشون دعا کنین

  • یاسمن

    یه عمر تو درد عشقت سوختم و راحت ترکم کردی حالا هم بسلامت دیکه نمیخوامت عشق کشکی ات ارزونی خودت نامرد ...فراموشت کردم میرم و بدون تو زندگیم رو میسازم من همونی بودم ک چن ماه پیش پیامای اینجارو با اشک میخوندم حالا میفهمم لیاقت اون اشکارم نداشتی خیر نمیبینی با بلایی ک سرم اوردی بچها خودتونو درگیر یه مشت نامرد نکنین

  • f

    از عشق دست بکشید.اخرش نابودتون میکنند باید از راه درست عاشق بشید.طرف اگه دوستتون داره بخاطرتون هر کاری میکنه.به خاطرتون با خانواده اش حرف میزنه...به خاطرتون هر کاری میکنه تا خانواده ها رو راضی کنه.اگه عاشقتون باشه میاد خاستگاری.پس دخترایی ک پسری ادعا میکنه دوستتون داره...بهش بگید میاد خاستگاری یا نه...اگه نیومد بزارید بره...ک دوستتون نداره.
    اقا پسرا شمام لطفا جان مادرتون اگه دختری رو دوست ندارین.و نمیخاید برید خاستگاریش .حتی نگاهشم نکنید

  • ن

    عشق کیلویی چنده بابا اقتصاد رو بچسب که داریم از بین می ریم.اینا رو دلشون به چی خوشه

    پاسخ ها

    • ناشناس

      خدا کنه دچارش بشی بدونی چیه

  • مهدی

    من اولین بارم بود که با دختر حرف میزدم ، همون اول هم گفتم که به درد دوستی نمیخورم ، ولی اصرار کرد گفتم نمیتونم همش آنلاین باشم ولی خواست که هر موقع شد جواب بدم، بعد ابراز علاقه شروع شد ، کادو دادن ، حرف های عاشقانه زدن ، قرار رفتن ، منم وابسته شدم و از اون به بعد همیشه آنلاین شدم ، نمیتونستم حتی به کس دیگه ای فکر کنم ، کاملا دلبسته بودم و میخواستم هر روز ببینمش ، ولی اون رفت و با یه پسر پولدار تر آشنا شد ، منو با اینهمه خاطره و دلبستگی گذاشت رفت

  • امید

    هشت ساله که عاشق دختری شدم که سه سال از خودم کوچکتره
    سه ماه پیش رفتم بهش بگم که دوستش دارم
    وقتی بهش گفتم که میخوام باهات حرف بزنم بهم لبخند زد و گفت الآن دیرم شده بعدا منم قبول کردم
    بعد از چند هفته دوباره رفتم سراغش این دفعه تا منو دید تحقیرم کرد بعد گذاشت رفت
    حدود پنج سال بود که گریه نکرده بودم اما حالا دارم تو اشکای خودم غرق میشم
    هشت سال با رویای داشتنش زندگی کردم اما حالا دیگه هیچی ندارم
    لعنت به من که عاشق اون شدم
    اون هیچوقت منو دوست نداشت

  • مصطفی (سیروس)

    درود. 44 سالمه و با اینکه 17 ساله از همسر سابقم جدا شدم ولی هنوز هر لحظه به یادشم . هر دو تامون دوباره ازدواج کردیم وبچه داریم. ولی... علت عاشق ز علتها جداست ..عشق اسطرلاب اسرار خداست. این رو برای دوستانی نوشتم که فکر میکنند گذشت زمان مساله رو حل میکنه.عشق اون مثل یه داغ ته قلبم حک شده.واقعا به پوچی رسیدم . بهار جون دوستت دارم.

  • یاسی

    چجوری تونستی از اولش با حقع هات منو بازی بدی؟ مگه کم بهت خوبی کرده بودم ولی نه دلتو زدم تو همش طمع داشتی منو هم نمیخاستی حیف اون همه خاطره میدونی چیه از ثانیه اول با دروغات اومدی سمتم نمیبخشمت خیلی نامردی بعد تو محاله دنبال ادمی مثل تو بگردم نابودم کردی پست فطرت نابود

  • فائزه

    سلام من ۲۱ سالمه از ۱۶ سالگی عاشق کسی شدم که ۶ سال از خودم بزرگ تر بود اون منو نمیخواست بخاطر همین با هرکسی دوست میشد و اصلا احساس من براش مهم نبود اما بعد از چندسال بهم گفت که عاشقمه و بهم پیشنهاد ازدواج داد ما الان ۳ ساله ازدواج کردیم ولی با اونهمه عشق خوشبخت نیستیم،گاهی نرسیدن به عشق خیلی لذت بخش تره من خیلی خستم از زندگی ولی نمیتونم هم ازش جدا بشم برای آروم شدن دلم برام دعا کنید

  • دنیس

    من خیلی عاشق عشقمم ولی اون سرش با بقیه گرمه میخامش خیلی چیکار کنم

  • نسار

    بچه ها میخوا یه نصیحتی بهتون بکنم
    عشقو این چیزا همش دروغه

  • بی کس

    به من گفت برو بعدشم خانواده ام با زور راضیم کردن با کس دیگه عروسی کنم .ولی اون هیچ چیز نمی دونه فکر میکند تو این پنج سال من هر روز شو مردم زنده شدم .همیشه بیا دو میمانم .شب شیک .

  • Hosna

    من حرفی ندارمممم فقط برام دعااا کنید از همه عالم و آدم بریدم اونی ک دوسش دارممممم بهم دروغ گفت و بهم بی توجه بود

    پاسخ ها

    • مريم

      انشالله به مراد دلت برسي

  • مريم

    هيج جوره از يادت نميره هميشه يه جا با حرف تلنگري مياد توذهنت صدا خنده هاش حرفاش يادت نميره
    هميشه تهه دلت حسرت که اگه الان بودش همش هستش نميره از تو ذهنت
    حتي سال هام بگره ميشه يه زخم ولي جا زخم مي مونه با هر دفعه نگاه کردن بهش يادت مي افتههههه عاشق نشيدددد سنگ دلي بهتزين کاره عاشقي يني سوختن ساختن ولي اميد وارم غم عشق نبينيد اگه ديدي يادتون بره ول ميکن عشق دوم با ارزش تره بخاطر اينکه اون ما رئ از وضعيت حال خراب در مياره

  • عاشق دلشکسته

    از نظر من به هیچ وجه نمیشه فراموش کرد من که بعد ۲۲ سال نتونستم فراموشش کنم حتی با وجود سه تا بچه

  • بهزاد

    من تو سن ۲۸ سالگی عاشق شدم اما یه عشقی که بنا به دلایلی هیچوقت امکان رسیدن بهش نبود اما تصمیم به جدایی گرفت من دردی بدتر از این رو تجربه نکردم،کارم مالم آبروم حسام همه چی رو از دست دادم فقط دلم میخواد به حالت اولم برگردم اما نمیشه

  • ژیلا

    دروغه عشق هیچ وقت فراموش نمی شه ..وقتی که فک میکنی فراموشش کردی کل خاطره ها یه جا می ریزن روسرت وداغونت میکنن

  • نگین

    چی میشه فراموش بشه

  • تنها

    سلام بچه ها من سه سال و نیمع با یه پسره تو شهرمان از طریق اس ام اس اشنا شدم چون شهرمون کوچیکه حتی منو ندیده فقط عکسمو دیده من چن سال پش کنکورم و موندم پزشکی بیارم اما نمیشه اونپ مونده خیلی بام خوبه حتی مالیم تو کلاسام کمکم کرده و میگه بیا دانشگاه تا به خانوادم بگم البتع من اصلا برا ازدواج اصراری ندارم اخه الان شرایطشو ندارم بنطرتون واقعا دوسم داره یا فقط از سر دلسوزی کنکورم مونده؟

  • داریوش

    ۲۹ ساله که هنوز بیادش میسوزم و ......

    پاسخ ها

    • باران

      سلام خیلی ناراحت شدم میشه بگید الان چن سالتونه

  • ترمه

    بازیچه ات بودم اره برا همین گفتی از زندگیت برم من خر هی محبتامو بیشتر کردم دلت زده شد رفتی پیش یکی دیگه گفتی از اولشم دوستم نداشتی اخع نامرد پنج سال تو خیالاتم باهات زندگی کردم همه غمام باهات فراموش میشد تمام عشقتو نثار یکی دیگه کردی که فقط یکم وضع منفعتیش برات بیشتر بود اون همه عشقو تو قلبم دفن کردم الان شش ماهه واقعا بدون تو دووم اوردم بعدشم میتونم

  • بدون نام

    عاشقتم عشقم

  • ی عاشق تنها

    منم ۱۱سال پیش عشقم تنها گذاشتم و ولش کردم بحال خودشو رفتم دنبال زندگیم،ولی هنوز ک هنوز بند بند وجودم پره از اون داغ عشقش داره قلبمو میسوزونه وزندگی ب دهنم مزه نمیده،،،دوستان رفتن همیشه از روی دوست نداشتن یارنیست من ک برای عشقم میمردم خسته شدم از مخالفتها و بهم ریزیهای اطرافیان و استارت رفتن زدم با اینکه میدونستم هم خودمو نابود میکنم هم عشق بیچارمو،

  • آناهیتا

    من در این خلوت خاموش سکوت اگر از تو یادی نکنم میشکنم

  • حسی

    سلام به هر چی دل شکستس من ا بچگی به دختر عموم علاقه مندبودم و. با نادونی وارد ادواج با ان شدم وعین ۸ سالو در عین حالی کهدوسش داشتم ولی به خاطر بی علاقگی همیشه جر کشیدم وندگی برام

  • ۰

    عشق فقط تو سن بالای ۲۸ سال به بعد اتفاق میوفته

  • ۰

    عشق فقط تو سن بالای ۲۸ سال به بعد اتفاق میوفته

  • نازی

    منم عاشق شدم شش سال قبل. دختر بودم وپر از رویای دخترانه باعشقم میساختم پسرخوبی بودنماز خوان از خانواده مذهبی وباخدا عاشق هم بودیم ولی خانواده هامون بخاطر یه کینه قدیمی نذاشتن بهم برسیم واون هیچ تلاشی برا رسیدنمون نکرد رفت طرف خانواده خودش چون باباش بهش گفته بود اگه منو بخاد باید قید همه چی خانواده اش و پول ماششین اونم بین من و خانواده اش خانواده شو انتخاب کرد اون الان نامزد کرده تنها چیزی که برام مونده غرور له شدم دل شکسته ام هستش

  • مهسا

    منم عاشق شدم شش سال قبل. دختر بودم وپر از رویای دخترانه باعشقم میساختم پسرخوبی بودنماز خوان از خانواده مذهبی وباخدا عاشق هم بودیم ولی خانواده هامون بخاطر یه کینه قدیمی نذاشتن بهم برسیم واون هیچ تلاشی برا رسیدنمون نکرد رفت طرف خانواده خودش چون باباش بهش گفته بود اگه منو بخاد باید قید همه چی خانواده اش و پول ماششین اونم بین من و خانواده اش خانواده شو انتخاب کرد اون الان نامزد کرده تنها چیزی که برام مونده غرور له شدم دل شکسته ام هستش

  • فاطمه

    خیلی خوب

  • kts

    ادموداغون م

  • مهیا

    منم مثل آدمای دیگه عاشق شدم وفقط بخاطر اینکه غرورم نشونه بهش نگفتم که دوستش دارمم اصلا یه خاطه هایی باهم داریم که اصلا نمیشه فرام وش کنیم حتا تو ی خونه خودمون هم میاد جلو چشمم شبا آرزو میکنم فقط خوابش رو ببینم یا اینکه یه بار ببینمش تا بهش بگم دوستش دارم هر روز دیوونه تر میشم الان از اون موضوع 3 سال میگذرع ولی هنوز عاشقشم جوری که از کل پسرای دنیا متنفر شدم و اینکه بخاطر اینکه بهش نگفتم 1 سال بزرگ تر بودم واس همین ترو خدا عشقتون رو بگین

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج