چگونه دعوا را کِش ندهیم و به درک برسیم؟
در زندگی زناشویی، رابطه دوستانه و هر ارتباطی امکان ایجاد مشاجره وجود دارد. مهم است که بدانیم چگونه میتوانیم مشاجره را پایان دهیم و یکدیگر را درک کنیم؟
وبسایت زوملایف - مجید حسین زاده: در زندگی زناشویی، رابطه دوستانه و هر ارتباطی امکان ایجاد مشاجره وجود دارد. مهم است که بدانیم چگونه میتوانیم مشاجره را پایان دهیم و یکدیگر را درک کنیم؟ یکی از رایجترین دلایل مشاجره بین افراد راه ارتباط افراد است. اغلب اوقات مشاجره به دلیل متفاوت بودن عقاید و باورهای بالا میگیرد و همچنین از نحوهی بیان افکار ما و اختلاف ارتباطات است. در ادامه با ما باشید.
سرزنش و گاهی اوقات حتی تهاجمی بودن صدا میتواند به بیان ما نفوذ کند، که به جای همکاری باعث مقابله میشود و نوعی روش (روش من یا هیچ) را به همراه دارد.
در ادامه ۴ پیشنهاد مفید را مشاهده میکنید که در تصحیح مهارتهای ارتباطی و کمک به درک دیگران میتوانند موثر باشند.
۱. دربارهی اهداف دیگران کنجکاو باشید
اغلب مشاجرهها به دلیل این است که ما تمایل به ارزیابی کارهای خود بر اساس هدف هایمان داریم، شکل میگیرند با این حال ما دیگران را با اعمالشان قضاوت میکنیم.
فرض کنید در یک مکالمه حساس چیزی را که دوست نداشتید شنیدید، ناگهان در حالت دفاعی یا پرخاشگر قرار میگیرید، حتی بدون این که بخواهید چیز بیشتری از آنچه که دیگران میخواهند به شما بگویند بشنوید. برای حل این موضوع، خوب است که مانند کنجکاوی کودکانه سوال بپرسید، مثل اینکه چیزی نمیدانید.
در اینجا سوالات قرار دارد که در انجام این کار کمک میکنند:
- چگونه این اتفاق افتاد؟
- میتوانی دربارهی آن بیشتر صحبت کنی؟
- برای سر درآوردن از آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
- نحوه بیان سوالات بسیار مهم است، پس سوال خود را با چرا شروع نکنید.
بگذارید یکی از سوالات را به دو صورت مطرح کنم. به عنوان مثال من از حرف شما ناراحت شدم. میتوانم سوال چرا این حرف را میزنی؟ بپرسم یا بگویم چه چیزی باعث شده این حرف را بگویی؟ .
آیا میتوانید تفاوت بین دو سوال را احساس کنید؟ آیا احساس نمیکنید که سوالات با کلمهی چرا به نظر بیشتر حالت اتهامی دارند؟
زمانی که سوالی با چرا میپرسید افراد احساس سرزنش میکنند و در پی آن، یا به طور کلی ساکت میشوند و یا به حالت دفاعی در میآیند و تلاش میکنند تا به خود حق بدهند. در این میان، سوالاتی با چه دعوت به بحث و ارتباط شفاف میکنند. این سوالات تعادل، هارمونی و آرامش را به مکالمهای حساس میآورند.
در واقع، ما آنچه را که درک نمیکنیم قضاوت میکنیم بنابراین من مطمئن میشوم که همه چیز را میدانم. افراد تنها میتوانند مسئول حرفهایی که میزنند باشند نه آنچه که میفهمند؛ و هیچ کس هم ذهن خوان نیست.
۲. هنر گوش دادن را تمرین کنید
گاهی اوقات تنها کاری که باید در موقعیتی مانند دعوا یا مخالفت انجام دهیم گوش کردن به حرفهای دیگران با دقت و کنجکاوی، توجه و محبت است. در جهانی که افراد دوست دارند در مورد خود صحبت کنند، توانایی گوش کردن به فردی دیگر از روی عشق است.
۳. خواستهها و نیازهای خود را قاطعانه بیان کنید
هیچگاه خواستههای خود مبنی بر پرداخت قاطعانه را بیان نکردم. فکر میکردم این موضوع منع شده یا خجالت آور است. واقعیت این است که گاهی در زندگی ما به آنچه که میخواهیم نمیرسیم فقط به این دلیل که آن را درخواست نمیکنیم.
قاطعیت بیان مستقیم افکار و احساسات ما است در حالی که به حق دیگران در بیان خود احترام میگذاریم. این کار شکلی از احترام گذاشتن به خود و در عین حال به دیگران است.
ارتباط قاطعانه چیست؟
اذعان رفتاری از روی اعتماد و احترام است که از طریق ترکیبی از کلمات (فکر میکنم، بر این باورم، میخواهم)، با صدایی واضح و شفاف و زبان بدن (صاف ایستاده) بیان میشود. افراد قاطع توانایی بیشتری در حل مشاجرات و راه حلی برد-برد دارند. آنها حل کنندههای بهتری هستند و استرس کمتری دارند.
ارتباط منفعل چیست؟
ارتباط منفعل همراه با قرار دادن نیازهای دیگران به جای نیازهای خودمان است. اینکه بگذاریم دیگران سر به سر ما بگذارند، و یا اینکه خود را برای بالا بردن دیگران و دادن حس بهتر به آنها کوچک کنیم، میتواند از مثالهای ارتباط منفعل باشد.
ارتباط تهاجمی چیست؟
ارتباط تهاجمی افکار و آرزوهای ما را به دیگران تحمیل میکند (شما باید...، بهتر است...، چگونه این طور فکر میکنی؟)
۴. پذیرای نقطه نظرات مختلف باشید
زمانی که پا به این دنیا میگذاریم هیچ چیز نمیدانیم. ما همه محصولی از جوامع و فرهنگهایی هستیم که ما را بزرگ کردند (خانواده، مدرسه، دین، یا سیستم سیاسی). از آنجایی که فرهنگها و جوامع متفاوت هستند، انتظار میرود که با ارزشهای متنوع یا سیستمهای باوری مختلف روبرو شویم.
همهی ما نیاز اساسی به اجتماع داریم. زمانی که افرادی مانند خودمان در اطرافمان باشند احساس آسایش بیشتری میکنیم. هر زمان که با فردی مکالمه دارم که افکارش با من متفاوت است، سعی میکنم موضوعات را شخصی نکنم. امروز میدانم که همیشه حق موافقت و مخالفت دارم.
افراد نیز حق تغییر عقاید خود را دارند. با رشد و نمو، ذهنیت و چشم انداز ما به زندگی هم میتواند تغییر کند. به عنوان مثال: سالهای پیش، شخصیت گذشتهی من آن دوست عزیز را به دلیل اینکه میگفت میتواند راه زندگی خودش را تعیین کند، سرزنش میکرد. شخصیت جدید من این موضوع را قبول کرده است: من باور دارم همه چیز در زندگی انتخاب شخص است و ما خلاصهای از تصمیمات خود هستیم. جالب است که عقیدهای که زمانی من را ناراحت میکرد اکنون این چنین زیبا است.
من این فکر را که ما در دنیایی زندگی میکنیم که ترس، نفرت، عصبانیت، و جدایی قسمتی از عصر مدرن است، رد میکنم. من فکر میکنم که مادر زمین نیاز به انرژی و عشق ما برای التیام دارد: عشق و درک بیشتر، قضاوت کمتر و محبت بیشتر، کمتر بگیریم و بیشتر ببخشیم، رقابت کمتر و همکاری و توجه بیشتر.
گوناگونی برای تغییر افکار و رشد نهایی لازم است. احترام به تفاوتها نشانهای از توجه به خود و راهی برای بهتر شدن دنیا به عنوان جایی برای زندگی است. روحها گذرنامه ندارند. گذرنامههایی که برای ما در زمان تولد ثبت شدند. آسیب زدن به تو به معنی آسیب زدن به خودم است. عشق به تو به معنی عشق به خودم است. در ذات و فطرت همه ما یکی هستیم.
شما از چه راههایی برای کاهش اختلافات در روابطتان استفاده میکنید؟
نظر کاربران
یک عمر میان دعواهای پدر و مادرم بزرگ شدم، هر روز دعوا دیگه خسته شدم، گاهی فکر میکنم کاش بچه طلاق بودم
بهترین کار سپردن کار و طرف به حضرت عباسه. تو این زمانه یا زورت میرسه و به حقت میرسی که بعیده یا زورت نمیرسه و باید سپرد به حضرت عباس و قیامت. در هر حال سپردن به عالم غیب بهتر از سپردن به دادگاه و قاضی هستش
مگه اعصاب برای مردم گذاشتن که بخواییم به درک هم برسیم؟