۱۲۸۷۹۳۲
۲۸ نظر
۱۳۱۶۷
۲۸ نظر
۱۳۱۶۷
پ

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

به نظر شما چه مواردی وجود دارد که فقط افراد فقیر قادر به درک آن هستند و پولدارها تصوری از آن ندارند؟

برترین‌ها - آرمان رمضانی: فکر نمی‌کنم در بین خوانندگان این مقاله فردی باشد که فقر را به زندگی در رفاه ترجیح بدهد. بیشترِ قریب به اتفاقِ ما به خوبی می‌دانیم بر خلاف تصویر شاعرانه و سِنتی مِنتالی که در فیلم‌ها و سریال‌ها از فقر ارائه می‌شود، در زندگی واقعی فقر یعنی قربانی کردنِ مداومِ موارد فوق‌العاده مهمی چون سلامتی، تفریح و سفر برای فقط و فقط زنده ماندن و از گرسنگی نمردن. بهانه نگارش این مقاله هم مانند بسیاری دیگر طرح یک پرسش در شبکه‌های اجتماعی و البته پاسخ‌های پر تعداد آن پرسش است. احتمالا کاربری که در ردیت این پرسش را مطرح کرد هم فکرش را نمی‌کرد بقیه کاربران چنین دل پری داشته باشند. او پرسید:"به نظر شما چه مواردی وجود دارد که فقط افراد فقیر قادر به درک آن هستند و پولدارها تصوری از آن ندارند؟"

ضمن یادآوری این موضوع که مانند همیشه شما هم می‌توانید پاسخ‌هایتان به پرسش مقاله را در بخش نظرات با ما و بقیه کاربران به اشتراک بگذارید، همراه هم نگاهی می‌اندازیم به تعدادی از پر طرفدارترین پاسخ‌ها به پرسش مطرح شده.

فقیرانه زندگی کردن دقیقا چقدر گران است؟

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

من و بقیه کاربران فقیر ردیت به خوبی می‌دانیم فقیرانه‌ترین سبک زندگی(بدون تفریح و غذاهای گران و هیچ چیز غیر ضروری) چقدر خرج دارد. چیزی که متاسفانه سیاستمدارها که معمولا از قشر مرفه هستند هیچ تصوری از آن ندارند.

فشارِ روانی زندگی بدون پس‌انداز

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

پاسخ من به این پرسش بدون شک فشار روانی خردکننده‌ای است که صرف دانستن این نکته که تا پیش از رسیدن روز حقوق حتی یک پنی هم نخوهی داشت، به تو وارد خواهد کرد. چه شب‌هایی که من غرق در عرق به این فکر کردم که اگر پیش از روزِ حقوق ماشینم خراب شود یا همسرم بیمار شود چه کار خواهم کرد.

همواره و همیشه گرسنه بودن

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

نمی‌دانم چه تعداد از کاربران ردیت زندگی در چنین فقری را تجربه کرده‌اند. وقتی آن‌قدر فقیری که آشناترین حس زندگی‌ات گرسنه بودن است. البته باید خاطر نشان کنم من درباره اینکه یک بار گرسنه‌ات شود حرف نمی‌زنم، من درباره وقتی حرف می‌زنم که به زندگی‌ات نگاه می‌کنی و می‌بینی بیشتر عمرت را گرسنه بوده‌ای و تنها دغدغه‌ات سیر کردن شکمت بوده است.

قیمت دقیقِ دقیقِ اجناس

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

اگر مغازه‌دار هستید این موضوع را امتحان کنید. یک بار اجناس را برای یک مشتری که می‌دانید از وضع مالی خوبی برخوردار است، بیشتر از معمول یا حتی دو برابر و سه برابر حساب کنید. قول می‌دهم که حتی مشکوک هم نخواهد شد. در عوض همین کار را در مقابل یک مشتری فقیر انجام دهید، خواهید دید که چگونه از حفظ نرخ دقیق تمام اجناس را برایتان خواهد گفت. راستش این موضوع از نظر من واقعا غم‌انگیز است. اینکه آن‌قدر فقیر باشی که حتی یک اشتباه محاسباتی در سوپر مارکت بتواند زندگی‌ات را وارد بحران کند.

چرخه بی‌پایان فقر تا مرگ

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

چیزی که به نظر من یک آدم ثروتمند نمی‌تواند درکش کند چرخه و سیکل زندگی فقیرانه است. فرض کنید شما و دوست ثروتمندتان قصد خرید ماشین دارید. او مسلما یک اتومبیل نو و بدون نقص می‌خرد، شما اما آن‌قدر پول ندارید و سراغ یک ماشین دست دوم می‌روید که به سختی کار می‌کند. شاید بعد از چند سال شما بیشتر از قیمت ماشین نوی دوستتان، خرج ماشین کهنه خودتان کرده باشید و دوستتان شاید به این فکر کند که چه تصمیم بهتری نسبت به شما گرفته است. چیزی که دوستتان درک نمی‌کند این است که شما و امثال شما هیچ‌وقت پول کافی برای خرید یک ماشین خوب، یک کفش با دوام یا ابزاری که یک عمر برایتان کار کند را ندارید و متاسفانه این چرخه تا روز مرگ ادامه دارد.

تمام شدن حقوق حتی پیش از دریافت حقوق

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

ممکن است با دوستی ثروتمند در حال صحبت باشید و او وقتی از رقم حقوق دریافتیتان باخبر شد شروع به سرزنشتان بکند که "من با همین مبلغ می‌توانم زندگی خوبی داشته باشم."چیزی که آن دوست و خیلی‌های دیگر درک نمی‌کنند این است که در بیشتر مواقع به دلایلی چون عمل جراحی سه سال پیش، هزینه‌های دندانپزشکی دو سال قبل و خرج تعمیر ماشین در 6 ماه پیش، شما 80 درصد حقوقتان را حتی پیش از دریافتِ آن از دست داده‌اید.

مستقل زندگی کردن مانند فیلم‌ها نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

وقتی بیست و چند ساله بودم و هنوز با پدر و مادرم زندگی می‌کردم زیاد پیش می‌آمد که دوستانم بابت این موضوع ملامتم کنند. آن‌ها معمولا فکر می‌کردند چون زیادی به پدر و مادرم وابسته هستم یا چون تنبلم و توانایی رسیدن به خودم را ندارم هنوز در خانه پدر و مادرم هستم. دوستان ثروتمند من اما حتی نمی‌توانستند تصور کنند که من هنوز آن‌جا هستم چون به معنی واقعی کلمه توانایی مالی اجاره خانه و خرید وسایل و مواد غذایی را ندارم.

از دست این مرفهین بی درد

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

1. آن‌ها مراسمِ ماهانه آب ریختن در شامپو و سایر شوینده‌ها برای اینکه فقط تا سر ماه دوام بیاورند را درک نمی‌کنند.

2. آن‌ها خوردنِ هر روزه یک غذای تکراری به خصوص در انتهای ماه را درک نمی‌کنند.

3. آن‌ها پیاده‌روی در مسافت‌های باورنکردنی به این دلیل ساده که کرایه تاکسی نداری را درک نمی‌کنند.

4. آن‌ها این موضوع که معنی سفر برای تو سالی یکبار به خانه اقوام رفتن است و نه اقامت در بهترین هتل‌ها را درک نمی‌کنند.

5. آن‌ها ناراحت شدن از دریافت هدیه به این دلیل ساده که توانایی جبرانش را نداری را درک نمی‌کنند.

6. برای آن‌ها پدر و مادری که سر قولش به فرزندش نمی‌ماند بدقول است و برای من این پدر و مادر فقیر است و غمگین و سرافکنده.

7. آن‌ها هیچ‌وقت شاهد این نبودند که مادر به خاطر فقر غذا نخورد و به دروغ به بچه‌ها بگوید چند لحظه قبل یک غذای خیلی خوشمزه خیالی خورده است.

8. آن‌ها لرزیدن در زمستان و عرق ریختن در تابستان را به دلیل گرانی بخاری و کولر و البته سوخت را درک نمی‌کنند.

ترس و اضطرابِ دوباره فقیر شدن

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

راستش اگر بخواهم بر اساس زندگی خودم به این پرسش پاسخ بدهم باید بگویم چیزی که آن‌ها درک نمی‌کنند ترس و اضطرابِ دوباره فقیر شدن است. من حالا 50 سال دارم و هرچند که در کودکی و نوجوانی و جوانی به شدت فقیر بودم اما با زحمت زیاد و البته خوش شانسی توانستم ورق را برگردانم. جالب است بدانید هنوز بعد از 30 سال زندگی در اوضاع مناسب مالی، گاهی شب‌ها خیس از عرق از خواب می‌پرم و از ترس از دست دادن همه‌چیز و تجربه دوباره آن وضعیت به خودم می‌لرزم.

اینکه قوانین برای فقیر و غنی یکی نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

ممکن است بگویید برخلافِ تو ما در کشوری زندگی می‌کنیم که قوانین برای همه به یک شکل است. حتی در آن صورت هم یک آدم فقیر نه توانایی وکیل خوب گرفتن را دارد و نه مرخصی برای حضور در دادگاه و هزار چیز دیگر.تازه اگر از 70 درصد کشورهای کره زمین بگذریم که اساسا قوانین بر اساس شغل پدر و سنگینی روابط جلوی چشمت تغییر می‌کنند.

و در نهایت اینکه کسی برای کمک نیست

رازهایی از زندگی که یک «آقازاده‌ی متصل» از آن خبر ندارد

دوستان پولدار من تصوری از این موضوع ندارند که اگر من به مشکلِ بزرگی از نظر مالی برخورد کنم نمی‌توانم از خانواده‌ام کمک بخواهم. نه اینکه خانواده سنگدلی داشته باشم، نه. اما خانواده من از من فقیرتر هستند و توانایی چنین کمکی را ندارند. نکته دیگر این است که آن‌ها انگار نمی‌توانند درک کنند هیچ‌وقت قرار نیست ارثی به من برسد. نمی‌توانند بفهمند اگر از پدر و مادرم قرض و قسطی به من به ارث نرسد هم خوشحال خواهم بود و اگر در زمان مرگ پولی در حساب بانکی یا ملکی به نامم داشته باشم می‌توانی مطمئن باشی برایش سال‌ها عرق ریخته‌ام.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    بهتره یه چرخی بین خودمون بزنی و از زبون خودمون حرف بزنی نه اونها که یک پنی شون چند برابر ریال ما ارزش داره و هیچ وقت کارتن خوابی نمیکنن، مگه به میل و رغبت خودشون و در همه حال خانه های گرم و غذای گرم از طرف دولتشون براشون مهیاست

    پاسخ ها

    • ناشناس

      آخه کی دوست داره کنار خیابون بخوابه؟!! خدایا کوری تا کجا؟!!

    • ناشناس

      من سالهای کودکی با شکم گرسنه به مدرسه رفتم و می دونستم وقتی برمیگردم خبری از ناهار نخواهد بود، الان دلم خوشه سه وعده غذا تو خونه مون هست اون هم در چهل سالگی

  • مازیار

    حال و روز ۸۰درصد ملت ایرانه

  • ایوب

    دردهای ما فراترازاینهاست میتونی بگی ماورایی

  • ناشناس

    غیر از بند ۷ و۸ همه رو تو این چند سال اخیر بعد از کرونا با پوست وگوشت واستخوانم درک کردم والان هم اشک از چشمانم سرازیر است

  • ...

    من مدتی بیکار بودم و اکثر مواقع فقط دو وعده غذا می‌خوردیم ظهر و شب بطور مثال ساعت حدود 1 بعد از ظهر به اتفاق خانواده فقط چای شیرین و نان و پنیر می خوردیم و حدود ساعت 9 شب پوره سيب زمینی و یا تخم مرغ آب‌پز و یا سيب زمینی و تخم مرغ ویا ماست و شیره انگور و البته وعده چای شیرین در اکثر موارد ثابت بود و گاهی اوقات به شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی میرفتیم و در اطراف حرم برخی مردم لقمه های نان و پنیر و سبزی خیرات می‌کردند و یا خرما با چای می‌خوردیم.

  • راضیه انصاری

    یک زمانی حداقل سالی یکدست لباس برای بچه ها میشد خرید ی پیتزا از بیرون خرید ی مهمونی سالی یکبار سالی یکبار مشهد سه روزه یک شب خواب راحت .ولی در زمان حال ب لطف عزیزان زحمت کش ک تمام زندگی خود را صرف رفاه مردم خوب ایران کردن ودر مصاحبه تلوزیونی دم از مردم می‌زنند....هر شب در خلوت سرت را زیر پتو بکشی و اشک بریزی بغضت را قورت دهی ک بچه ها متو جه نشوند.یخچال های خالی از گوشت ومرغ وخنده دارتر حداقل یک زمانی چند بسته سبزی آشی و خورشتی در فریزها بود ک حداقل برق مصرفی ب هدر نرود ... دل شوره نزدیک شدن ب موعد اجاره ک بازم ب لطف آقایان با سرعتآسانسور برج میلادبالا می‌رود ودیگر پلکانی پاسخ گو نیست. وباید امروزه صورتت را ن با سیلی بلکه با مشت در رینگ بکس سرخ کنی ممنون... از عزیزان ک اینقدر ب فکر مردم هستند تو را ب خدا کمی هم استراحت کنید و ب خانواده محترمتان توجه کنید ما راضی نیستیم ک ب خاطر ملت ایران خانواده شما لحظه ای در بزم عیش و نوششان خلل ایجاد شود از طرف یک زن ایرانی ک سر پرست خانواده است نه دنبال زن زندگی آزادی هستم ..وفقط ای کاش شرمندگی ک هر ساعت در برابر فرزندانم دارم نصیب آقایان شود.

  • ناشناس

    من تو زندگیم هیچ وقت خیلی فقیر نبودم و همیشه متوسط رو به پایین بودم. اما همیشه از فقر می ترسم و استرسش خیلی وقتا با منه.

  • یک نفر از خود شما

    من کارمندی هستم با بیست سال سابقه کار،قبلن با حقوق کارمندی حتی مسافرت کیش می‌رفتیم الان پول ما تا وسطای ماه میرسه و بعدش دیگه تموم. میتونم به قطع یقین بگم که بیشتر از نود درصد کسانی که این مطالب رو دنبال میکنند و کارمند یا کارگر هستند حال روزشون شبیه منه...بغض و اشک که هیچ وحشت که هیچ امید که هیچ ،،هیچ هیچ شده هرروزه ما،کاش تموم بشه ماجرا...این دنیا که خبری نیست شاید اون ور ...نمی‌دونم...

  • محمد

    تنها کشوری هستیم که سیزده تا دولت عوض کردیم ولی همواره همه چی تقصیر شاه،امریکا،و دولت قبل بوده
    نمی‌خوایم قبول کنیم مشکل کشور ما به خاطر ... ناکارآمد و البته پر هزینه آیه که ... ها به ما تحمیل کردن!!
    روزی میفهمیم که چیزی برای جبران نمونده باشه

  • ناشناس

    وقتی‌که‌آنها‌درک‌درستی‌از‌زندگی‌مردم‌ندارند
    وحتی‌حاضر‌به‌گوش‌کردن‌ورفع‌حداقلی‌این
    مشکلا‌ت‌نیستند‌چرا‌باید‌در‌این‌جایگاه‌باشند
    ودر‌واقع‌بر‌مردم‌حکومت‌کنند؟

  • ناشناس

    گزارش بسیار تلخ و گزنده ای بود که با این وضع مملکت داری بزودی در انتظار بسیاری از ایرانیان است . . . من طعم فقر را چشیده ام و با گوشت و پوست و استخوانم این مقاله را درک کردم !

  • ایرانیم

    اینم فقط توهالیود هست که دولت جای نرم و گرم تهیه میکنه اون پنی و دلار که گرفتی ه همون اندازهدهم زندگی گرون اونجا

  • ادی

    در فقر هیچ شرافتی نیست .

    پاسخ ها

    • ناشناس

      یدونه ازاون باشرافتایی که توی این 50سال خدمت کردن نام ببرین ممنون میشم تازه جایزه هم میدم

  • ناشناس

    مطلب عالی و ترجمه خوب بود ، و این تازه قسمتی از فقر است

  • وحید

    این‌قدر مسائلِ بدتر از چیزایی که من کشیدم دربارهٔ فقر وجود داره که من روم نمی‌شه چیزی بگم؛ ولی باید گفت. گذشته از این‌که فقرا یک عمر گرفتار مسائل ساده‌ای هستن که به راحتی با چند میلیون تومن یا حتی چند هزار تومن حل می‌شه، همیشه باید در حال حساب‌گری باشن؛ همیشه با ناراحتی و وسواس انتخاب کنن که از تامین کدوم نیازهای ضروری‌شون باید برای تامین یه نیاز ضروری‌تر چشم‌پوشی کنن؛ همیشه یه ضرر کوچیک چند هزار تومنی تمام روح و روان‌شون رو به‌هم می‌ریزه؛ همیشه... .
    به فقرایی مثل خودم توصیه می‌کنم آگاه باشیم و سعی کنیم که ذهن و فکرمون کم‌تر قربانی بشه.

  • ناشناس

    تقصیر اصلی پدر و‌مادرهای فقیرن که بیست تا بچه ردیف میکنن و فکر اینکه اون بچه چه زجری میکشه رو‌نمیکنن.
    چرخه فقر فقط با کاهش زاد و ولد طبقه فقیر متوقف میشه.
    شهرهای کوچیک ایران شدن مامن روستاییهای فقیر که بدون هیچ آمادگی شهرنشینی ( نداشتن آموزش کافی برای صنعت و کار حرفه‌ای) فقط توان خرید یک خانه در حاشیه شهر رو داشتن و توهم شهرنشینی دارند. بخصوص تو کشور نژادپرستی مثل ایران که به هیچکس فرای روابط، کار که هیچی اجازه ورود به دانشگاه و مدرسه هم نمیدن.
    مقصر خود مردمن که انقدر بیخیالن

  • جمشید

    والله ۸۰ درصد مردم در فقر زندگی میکنند.من بازنشسته که همش فکرمیکنم فردا اگریک مهمان بیاید بایدشرمنده بشوم .باحقوق بازنشستگی سه میلیون که بیشتراز آن اجاره خانه باید بدهم .من از فقیر هم بدترم.بایدبریم گدایی وبعضی حقوق های آنچنانی و سفرهای خارج از کشور.

  • زهرا

    واقعا، اول سلامتی ودل خوش بعد هم پول .از مقاله ی شما گریه کردم

  • باهر

    رنج همدرد که داند؟,همدرد.
    فقیر بودن یعنی در کوخ و زاغه زندگی کردن آن هم در بدترین مکان.یعنی همیشه رنج گرسنگی و عقده یک‌غذای مطلوب را داشتن.یعنی همیشه لباس کهنه و فرسوده داشتن. یعنی کوخ سرد و خشک و خالی از همه چیز حتی حداقل هایی برای زیستن.یعنی همیشه رنج کشیدن برای حداقل دستمزد آن هم بدون کوچکترین اعتراض.یعنی عدم بهداشت و استحمام.یعنی عدم آموزش لازم و نداشتن پول دوا و درمان و درد کشیدن.یعنی ندانستن معنی عید و جشن و مهمانی و تفریح .یعنی همیشه خوار و خفیف بودن و لکنت زبان داشتن.یعنی نتوانی از حقت دفاع کنی.یعنی آبرو ریزی مداوم .یعنی عقده ها و کمبودهای بسیار زیاد. یعنی نفرت داشتند از زنده بودن.یعنی دردکشیدن از زرق و برق دیگران و افاده های آنها و پز دادنهای آنها.یعنی مرگ واقعی قبل از مردن.یعنی در معرض هر نوع جنایت بودن.یعنی بی ایمان بودن.یعنی بی اصل و نسب بودن .یعنی خجالت زده و شرمنده دنیا و آخرت بودن.یعنی زندگی با اعمال شاقه .یعنی ناامیدی بی انتها.یعنی آب شدن زیر نگاه جانکاه دیگران.
    یعنی مرگ بر زندگی و زنده بودن.
    یعنی مرگ بر دنیا و آنچه در آن است.
    یعنی پوچی و هیچی و بیهودگی.
    یعنی نه از آمدنت به دنیا کسی خوشحال میشود ونه از رفتن از دنیا کسی ناراحت.
    یعنی تفو بر تو ای چرخ گردون ،تفو!

  • قلعه حیوانات

    خوندنش هم ترسناک بود بازم با اینکه همه اینارو تجربه داریم میکنیم لعنت به همه اتفاقات اون... سال پیش

  • انسانم آرزوست

    یه سوال دارم چرا اصلا فقر باشه چه جریانی عامل پیشرفت میشونند تا فقر بوجود بیاد باید این طور مطالب را بخونیم تا بهتر میتونیم تصمیم برای زندگی بدون فقر را با هم بحث کنیم اما حق ما این نیست که نیازی به گفتن نداره و تنها کشوری هستیم که شب تا صبح قیمت املاک ماشین و ارز و غیره بصورت وحشتناک داره بالا می‌ره

  • ناشناس

    فقر در کشور ما با دگر ملل فرق اساسی دارد . در اینجا فقر را به معنای واقعی میتوان حس کرد . فقر یعنی گرسنگی فقر یعنی بی مسکنی ویا نگران دادن اجاره ماهانه مسکن فقر یعنی نداشتن بهداشت ودرمان عمومی ورایگان خلاصه ما هر روز روزمان با استرس و درک واقعی این کلمه آغاز میشود . در. حسرت ..........

  • ناشناس

    می‌دونی این مدل مقایسه کردن مثل کسی میونه که خرابکاری کرده باشه بعد واسه تبرعه کردن خودش بگه همه گناه کارن،الان تو کشور خودمون اگر میخواهی مقایسه کنی برو زندگی رو با سطح رفاه سوئد و ... مقایسه کن؛نیا بگو فلان کشور توش همچین مشاکلی هست پس چون اونجا این طوریه واسه ماهم باید عادی بشه.

  • ناشناس

    زمانی که همسرم بیکار شد و کسی رو نداشتیم کمک مالی و معنوی کنه و دوستان محترم هم که نفسشون از جای گرم بلند می‌شد و میگفتن خوب حالا تو چرا همه اش با همین لباس ها و کفش ها هستی ، چرا برای بچه ات کفش جدید نمیخری….
    از خانواده دور بودیم در ثانی روی اینکه که بگیم پول بفرستید هم نداشتیم ….
    خداروشکر اون روزا گذشت ولی با سختی و سرخ کردن صورتمان با سیلی. خدا برای هیچ کس نخواد

  • بنام خدا اسم بی نام

    من جانباز با شصت سال سن هنوزم که هنوز است مستاجر می باشم نمی دونم در این دنیا صاحبخانه میشوم یا خیر

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج